English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 133 (2 milliseconds)
English Persian
eloge سخن رانی بافتخارکسیکه درگذشته است
Other Matches
dump شکست دادن حریف درمسابقه موتورسیکلت رانی یااتومبیل رانی یا قایق قایقرانی سرعت
for some time past درگذشته
yore درگذشته
defunct مرده درگذشته
parted درگذشته مرده
departed مرده درگذشته مرحوم
It was customary in the old days that. . . درگذشته رسم بر این بود که ...
orthodromics کشتی رانی در دایره بزرگ درست کشتی رانی
orthodromy کشتی رانی در دایره بزرگ درست کشتی رانی
to back up با داستانی از اولش درگذشته دور آغاز کردن
month's mind ایین مذهبی بیاد بود کسیکه درگذشته در روز سی ام مردنش
floatable قابل کلک رانی قابل کرجی رانی
crural رانی
femoral رانی
ranee رانی
rani رانی
ejection بیرون رانی
d. of a speech سخن رانی
extrusion روزن رانی
inguinal کشاله رانی
salaciousness شهوت رانی
oarsmanship کرجی رانی
salacity شهوت رانی
voluptuously باشهوت رانی
oratorship سخن رانی
wheelchair ویلچر رانی
canoes قایق رانی
canoe قایق رانی
repression واپس رانی
voluptuousness شهوت رانی
wheelchairs ویلچر رانی
yachting قایق رانی
motoring اتومبیل رانی
to gratify ones passions شهوت رانی کردن
harness race مسابقه ارابه رانی
funeral oration سخن رانی برسرجنازه
pultrusion process فرایند کشش رانی
regatta مسابقه کرجی رانی
extrudate محصول روزن رانی
harness racing ارابه رانی تک اسبه
inland navigation کشتی رانی در رودخانه ها
innavigable غیرقابل کشتی رانی
regattas مسابقه کرجی رانی
platform سخن رانی کردن
nautically از لحاظ کشتی رانی
platforms سخن رانی کردن
ox goad نیزه گاو رانی
magnetic potential نیروی مغناطیس رانی
loxodromics کشتی رانی در خط مایل
pawn push پیاده رانی شطرنج
libidinously از روی شهوت رانی
pawn roller پیاده رانی شطرنج
sailing orders دستور کشتی رانی
auto racing مسابقه اتومبیل رانی
ease all درکرجی رانی ایست
aerostation کشتی رانی هوایی
lectureships سمت سخن رانی
auto drome پیست اتومبیل رانی
boats قایق رانی کردن
boat قایق رانی کردن
cabotage کشتی رانی ساحلی
to go on the stump سخن رانی کردن
seaworthy قابل کشتی رانی
shippable قابل کشتی رانی
sprinting مسابقه اتومبیل رانی
salaciously از روی شهوت رانی
drive way مسیر اتومبیل رانی
lectureship سمت سخن رانی
shipping company شرکت کشتی رانی
to give a lecture سخن رانی کردن
matinTes مسابقه ارابه رانی در روز
red flag پرچم قرمز اتومبیل رانی
row a race مسابقه کرجی رانی دادن
matinee مسابقه ارابه رانی در روز
matinees مسابقه ارابه رانی در روز
trialling مسابقه ازمایشی موتورسیکلت رانی
oceanshipping روشهای کشتی رانی دراقیانوس
drag racing مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت
contact electromotive force نیروی برق رانی مجاورتی
coasting کشتی رانی در طول ساحل
effective electromotive force نیروی برق رانی موثر
active emf نیروی برق رانی موثر
Carpool هم سفری [گردشگری] [خودرو رانی]
lift سواری [گردشگری] [خودرو رانی]
ride [American E] سواری [گردشگری] [خودرو رانی]
motor vehicle passenger سرنشین خودرو [اتومبیل رانی]
loxodromic وابسته به کشتی رانی در خط مایل
moto بخشی از مسابقه موتورسیکلت رانی
navigation river رودخانه قابل کشتی رانی
harness horse اسب مخصوص ارابه رانی
car passenger سرنشین خودرو [اتومبیل رانی]
motor vehicle passenger مسافر خودرو [اتومبیل رانی]
car passenger مسافر خودرو [اتومبیل رانی]
starter راه انداز [استارتر] [اتومبیل رانی ]
starting motor راه انداز [استارتر] [اتومبیل رانی ]
starter motor راه انداز [استارتر] [اتومبیل رانی ]
under در قوس داخلی پیست اتومبیل رانی
under- در قوس داخلی پیست اتومبیل رانی
kite track مسیر ارابه رانی به شکل گلابی
portolano راهنمای کشتی رانی با شرح بنادر
circumnavigate دورتادورگیتی یا اقلیمی کشتی رانی کردن
to row a race در مسبابقه کرجی رانی شرکت کردن
sapphic vice شهوت رانی زنان نسبت به یکدیگر
icekhana اتومبیل رانی روی سطح یخ بسته دریاچه
to pander any one's lust وسائل شهوت رانی کسی رافراهم کردن
circumnavigation کسیکه دورگیتی یا اقلیمی کشتی رانی میکند
off road racing مسابقه موتورسیکلت رانی در زمینهای ناهمواربطول چند صد مایل
speedway مسابقه موتورسیکلت رانی بین تیمهای 4 نفره درمسیرهموارخاکی
circumavigator کسی که دور گیتی یا اقلیمی کشتی رانی میکند
tirm oval پیست مسابقه اتومبیل رانی به شکل مثلث با گوشههای قوسی
tracks پیست مسابقه اتومبیل رانی یا اسبدوانی مسیر بیضی شکل دو و میدانی
tracked پیست مسابقه اتومبیل رانی یا اسبدوانی مسیر بیضی شکل دو و میدانی
lap money جایزه نقدی برای موفقیت درهر دور مسابقه اتومبیل رانی
track پیست مسابقه اتومبیل رانی یا اسبدوانی مسیر بیضی شکل دو و میدانی
hobbling وسیلهای به پای اسب برای وادار کردن او به گامهای معین در ارابه رانی
hobbles وسیلهای به پای اسب برای وادار کردن او به گامهای معین در ارابه رانی
hobbled وسیلهای به پای اسب برای وادار کردن او به گامهای معین در ارابه رانی
hopple وسیلهای به پای اسب برای وادار کردن او به گامهای معین در ارابه رانی
off roader شرکت کننده درمسابقه موتورسیکلت رانی درزمینهای ناهموار برای چندصد مایل
hobble وسیلهای به پای اسب برای وادار کردن او به گامهای معین در ارابه رانی
line رانی در پیست مقدر امتیازاعطایی در شرطبندی روی اسب طناب مورد استفاده درقایق
lines رانی در پیست مقدر امتیازاعطایی در شرطبندی روی اسب طناب مورد استفاده درقایق
moto cross مسابقه موتورسیکلت رانی درمسیر خاکی محدود تپه و پیچ جاده و پرش در دو بخش 03یا 54 دقیقه
pit منطقه خارج ازمسیر برای رسیدگی به انها که ضمن مسابقه اتومبیل رانی به کمک نیازدارند شکاف عمودی درکوه
pits منطقه خارج ازمسیر برای رسیدگی به انها که ضمن مسابقه اتومبیل رانی به کمک نیازدارند شکاف عمودی درکوه
toe weight وزنه فلزی وصل به سم جلویی اسب در ارابه رانی برای تنظیم گامهای اسب
booster cable [jumper cable] کابل باتری به باتری [اتومبیل رانی ]
handicaps مسابقه ارابه رانی با دادن امتیاز از محل شروع به نسبت مسابقه امتیاز دادن به شرکت کنندگان
handicap مسابقه ارابه رانی با دادن امتیاز از محل شروع به نسبت مسابقه امتیاز دادن به شرکت کنندگان
dragstrip مسیر مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت مسیر مسابقه قایقرانی سرعت
dragway مسیر مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت مسیر مسابقه قایقرانی سرعت
dragger شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com