Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (36 milliseconds)
English
Persian
interference
سد کردن غیرمجاز راه حریف
Search result with all words
hooking
سد کردن غیرمجاز حریف باچوب
finger hold
خم کردن غیرمجاز انگشت حریف
Other Matches
blocks
سدکردن غیرمجاز حریف
blocked
سدکردن غیرمجاز حریف
block
سدکردن غیرمجاز حریف
jab checking
فروبردن غیرمجاز مستقیم چوب لاکراس به بدن حریف
hold
گرفتن غیرمجاز حریف ضربه به گوی اصلی بیلیاردکه مسیر معمولی را طی نکند
holds
گرفتن غیرمجاز حریف ضربه به گوی اصلی بیلیاردکه مسیر معمولی را طی نکند
underhook
گرفتن سر حریف با دست راست دست چپ زیر بازوی راست حریف قلاب و با حرکت قدرتی حریف را از بغل به روی تشک پرت کردن
looped
حریف را دورزدن بمنظور سد کردن راه حریف دیگر
loops
حریف را دورزدن بمنظور سد کردن راه حریف دیگر
loop
حریف را دورزدن بمنظور سد کردن راه حریف دیگر
side sweep and over under
گرفتن دست و کمرحریف کشیدن وی بطرف خودو با پای چپ زیر پای راست حریف را خالی کردن و پرتاب حریف
interferes
سد کردن غیرمجاز
obstructions
سد کردن غیرمجاز
interfere
سد کردن غیرمجاز
interfered
سد کردن غیرمجاز
obstruction
سد کردن غیرمجاز
crackback
نوعی سد کردن غیرمجاز
false starts
حرکت غیرمجاز مهاجم پیش از رد کردن توپ
false start
حرکت غیرمجاز مهاجم پیش از رد کردن توپ
head and arm
هنگام حمله حریف به دو خم دست و سر حریف را گرفته او رامی پیچانیم
gain ground
ضربه با پا به امید بل گرفتن ان نزدیک دروازه حریف پیشروی شمشیرباز بسوی حریف
clinching
بغل کردن حریف
dribbles
رد کردن توپ از حریف
dribble
رد کردن توپ از حریف
put the ball on the floor
رد کردن توپ از حریف
dribbled
رد کردن توپ از حریف
dribbling
رد کردن توپ از حریف
marks
نشانه کردن حریف
mark
نشانه کردن حریف
clinch
بغل کردن حریف
clinched
بغل کردن حریف
clinches
بغل کردن حریف
shoulder block
سد کردن حریف با ضربه شانه
simple leg ride
شگک خراب کردن حریف
parrying
دفع کردن حمله حریف
squeeze
سد کردن مدافع حریف با دونفر
parries
دفع کردن حمله حریف
squeezed
سد کردن مدافع حریف با دونفر
parried
دفع کردن حمله حریف
parry
دفع کردن حمله حریف
squeezing
سد کردن مدافع حریف با دونفر
squeezes
سد کردن مدافع حریف با دونفر
to overcrow one's rival
از پیروزی بر حریف شادی کردن
to backtrack
<idiom>
<verb>
نقض کردن
[موضوعی در مقابل حریف]
to row back
<idiom>
<verb>
نقض کردن
[موضوعی در مقابل حریف]
overplaying
حریف را ناچار به تغییر محل کردن
overplays
حریف را ناچار به تغییر محل کردن
hook check
سد کردن راه چوب حریف ازعقب
overplayed
حریف را ناچار به تغییر محل کردن
change of engagement
وادار کردن حریف به تغییرمسیر شمشیر
kneeing
خطای سد کردن راه حریف بازانو
hip check
سد کردن راه حریف با کمر وباسن
triple team
سد یا مهار کردن حریف باسه بازیگر
overplay
حریف را ناچار به تغییر محل کردن
sweat out
بازحمت حریف را از میدان بدر کردن
wraparound check
سد کردن چوب حریف گوی دارباچوب
near all
نزدیک کردن شانههای حریف به تشک
hits
ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hit
ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hitting
ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
face off
رویارویی دو حریف در اغاز رویارویی دو حریف در اغازبازی لاکراس اغاز بازی باپرتاب توپ واترپولو
disengaging
رد کردن شمشیراز زیرشمشیر حریف برای حمله
jabbing
بلند کردن گوی با چوب از جلوچوب حریف
jabbed
بلند کردن گوی با چوب از جلوچوب حریف
disengage
رد کردن شمشیراز زیرشمشیر حریف برای حمله
jabs
بلند کردن گوی با چوب از جلوچوب حریف
disengages
رد کردن شمشیراز زیرشمشیر حریف برای حمله
flea flicker
پاس اشفته برای گیج کردن حریف
jab
بلند کردن گوی با چوب از جلوچوب حریف
wildcats
غیرمجاز
unauthorized
غیرمجاز
unlicensed
غیرمجاز
wildcat
غیرمجاز
unallowable
غیرمجاز
illicit
غیرمجاز
spears
سد کردن راه حریف با کوفتن کلاه خود به سینه او
angle block
سد راه شدن از کنار برای منحرف کردن حریف
clips
سد کردن راه حریف از پشت باانداختن خود به زمین
ceding parry
کنار زدن حمله و سد کردن شمشیر حریف در خط جدید
clippings
سد کردن راه حریف از پشت باانداختن خود به زمین
spearing
سد کردن راه حریف با کوفتن کلاه خود به سینه او
spear
سد کردن راه حریف با کوفتن کلاه خود به سینه او
straight arm
حریف را با مشت جلو امده ازخود دور کردن
to turn the tables on any one
وسائل بهبودوضع خودرانسبت به وضع حریف فراهم کردن
clip
سد کردن راه حریف از پشت باانداختن خود به زمین
clipped
سد کردن راه حریف از پشت باانداختن خود به زمین
speared
سد کردن راه حریف با کوفتن کلاه خود به سینه او
contraband
کالای غیرمجاز
gavel
بهره غیرمجاز
gavels
بهره غیرمجاز
double hit
دو ضربه غیرمجاز پی در پی
interference
ممانعت غیرمجاز
illegal
حرام غیرمجاز
stunts
حرکت و پرش مدافع برای گیج کردن حریف مهاجم
stunt
حرکت و پرش مدافع برای گیج کردن حریف مهاجم
high leg attack and shoulder control
زیر یک خم با گرفتن شانه حریف سرنگون کردن و افت کامل
double leg pick up
زیر و عوض کردن دست و افت کامل حریف کشتی
stunting
حرکت و پرش مدافع برای گیج کردن حریف مهاجم
poke check
فشار اوردن به گوی با چوب برای دور کردن ان از حریف
hold
گرفتن غیرمجاز توپ
elbowing
ضربه غیرمجاز با ارنج
holds
گرفتن غیرمجاز توپ
carried
حمل غیرمجاز توپ
carries
حمل غیرمجاز توپ
carry
حمل غیرمجاز توپ
carrying
حمل غیرمجاز توپ
protection
سد کردن راه حریف نسبت به مهاجمی که در شرف پاس دادن است
water bailiffs
مامور جلوگیری از صید غیرمجاز
exclusion area
منطقه غیرمجاز از نظر دسترسی
high stick
بالا بردن غیرمجاز چوب
throw forward
بردن غیرمجاز توپ به جلو
skate off
حرکت بطرف حریف و تماس بدنی با او برای دور کردن اواز گوی
washed
حرکت غیرمجاز جلوی قایق دیگر
face hold
گرفتن غیرمجاز دهان و چشم و بینی
washes
حرکت غیرمجاز جلوی قایق دیگر
ooch
حرکت غیرمجاز قایق بدون باد
wash
حرکت غیرمجاز جلوی قایق دیگر
clinching
نزدیک شدن شمشیرباز به حریف بگونه ایکه رد و بدل کردن ضربه ناممکن شود
clinch
نزدیک شدن شمشیرباز به حریف بگونه ایکه رد و بدل کردن ضربه ناممکن شود
clinched
نزدیک شدن شمشیرباز به حریف بگونه ایکه رد و بدل کردن ضربه ناممکن شود
clinches
نزدیک شدن شمشیرباز به حریف بگونه ایکه رد و بدل کردن ضربه ناممکن شود
encroaching
قرار دادن غیرمجاز بدن جلوتراز خط تجمع
vital point
حرکت غیرمجاز ضربه به نقاط حساس بدن
fast pill
ماده محرک غیرمجاز برای افزایش سرعت اسب
leg before wicket
حرکت غیرمجاز توپزن در سدکردن راه توپ با پا یا بدن
burn
کسب امتیاز برداشتن غیرمجاز سنگ یا مانع دیگر از مسیر
burns
کسب امتیاز برداشتن غیرمجاز سنگ یا مانع دیگر از مسیر
jerk
پرتاب غیرمجاز توپ کریکت بالازدن وزنه از روی سینه
jerks
پرتاب غیرمجاز توپ کریکت بالازدن وزنه از روی سینه
jerking
پرتاب غیرمجاز توپ کریکت بالازدن وزنه از روی سینه
jerked
پرتاب غیرمجاز توپ کریکت بالازدن وزنه از روی سینه
touch football
نوعی فوتبال با 6 یا 9 بازیگردر هر تیم که سد کردن مجازاست ولی حمله بدنی مجازنیست و فقط لمس حریف کافی است
doubled up
مسابقه پاروزنی 2 نفره حمله با دوبار رد کردن شمشیر از زیر شمشیر حریف
doubled
مسابقه پاروزنی 2 نفره حمله با دوبار رد کردن شمشیر از زیر شمشیر حریف
indian check
سد کردن راه حریف با بالابردن چوب بالای سر او برای ضربه زدن به چوب او
double
مسابقه پاروزنی 2 نفره حمله با دوبار رد کردن شمشیر از زیر شمشیر حریف
holding
گرفتن بازیگر ماندن غیرمجاز توپ والیبال در دست صیقلی بودن مسیرگوی بولینگ
stacks
قرار دادن یک بازیگر یا بیشترپشت بازیگر دیگر برای پنهان کردن طرح مانور از حریف
stack
قرار دادن یک بازیگر یا بیشترپشت بازیگر دیگر برای پنهان کردن طرح مانور از حریف
stacked
قرار دادن یک بازیگر یا بیشترپشت بازیگر دیگر برای پنهان کردن طرح مانور از حریف
jacklight
ماهیگیری غیرمجاز در شب بکمک نورافکن نورافکن برای شکار غیر مجاز در شب
croquet
بازی غیررسمی روی چمن با چوبی شبیه چوب چوگان و گویهای چوبی و 9 دروازه فلزی و 2 میله بصورت دور کردن گوی حریف با ضربه بوسیله تماس با گوی خود
challenger
حریف
foe
حریف
foes
حریف
d. cut d.
حریف
rivaled
حریف
opponent
حریف
rivaling
حریف
competitor
حریف
competitors
حریف
adversarial
حریف
adversaries
حریف
match
حریف
rivalled
حریف
matches
حریف
rivalling
حریف
challengers
حریف
rival
حریف
rivals
حریف
adversary
حریف
opponents
حریف
charges
حمله به حریف
charge
حمله به حریف
targetted
سینه حریف
away
زمین حریف
shadows
چسبیدن به حریف
targetting
سینه حریف
targeting
سینه حریف
targeted
سینه حریف
copings
حریف شدن
target
سینه حریف
ends
زمین حریف
shadowing
چسبیدن به حریف
targets
سینه حریف
shadow
چسبیدن به حریف
shadowed
چسبیدن به حریف
jacks of all trades
همه فن حریف
downfield
زمین حریف
copes
حریف شدن
victims
حریف ضعیف
head butt
با سر به حریف زدن
victim
حریف ضعیف
jack of all trades
همه فن حریف
end
زمین حریف
sell a dummy
فریفتن حریف
adversary
حریف کشتی
ended
زمین حریف
i cannot manage him
حریف او نمیشوم
coped
حریف شدن
opponents
حریف طرف
drop
جاگذاشتن حریف
swingman
همه فن حریف
playing the man
بازی با حریف
razzle dazzle
فریفتن حریف
drops
جاگذاشتن حریف
adversaries
حریف کشتی
dropping
جاگذاشتن حریف
deliver a series of blows
بمباران حریف
opponent
حریف طرف
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com