English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (2 milliseconds)
English Persian
groyne سد یا دیواره ساحلی
Search result with all words
levee دیواره ساحلی رودخانه
Other Matches
shore patrol انتظامات ساحلی یا گشتی ساحلی
contiguous zone منطقهای ازابهای متصل به ابهای ساحلی کشور را گویند که هرچند قواعد مربوط به ابهای ساحلی در مورد انها رعایت نمیشود ولی برای کشورمجاور در محدوده ان حقوق استیلایی خاص و محدودی وجود دارد
defense coastal area منطقه ساحلی مورد پدافند منطقه پدافندی ساحلی
beach diagram طرح نمودار بارانداز ساحلی طرح نمودار قسمت ساحلی
coast pilot کتاب راهنمای ساحلی راهنمای ساحلی
rim دیواره
causey دیواره
embankments دیواره
embankment دیواره
dissepiment دیواره
rims دیواره
bulkhead دیواره
barrier دیواره
barriers دیواره
escarpment دیواره
escarpments دیواره
parapet دیواره
parapets دیواره
bulkheads دیواره
curtains دیواره
wall دیواره
septum دیواره
echal دیواره
partitions دیواره
cliffs دیواره
cliff دیواره
bulwarks دیواره سد
walls دیواره
partition دیواره
bulwark دیواره سد
bulkheads تیغه دیواره
cordon سرپوش دیواره
approach wall دیواره ورودی
basket dam دیواره سبدی
bank genesis پیدایش دیواره
banch wall دیواره پشتیبان
banch wall دیواره محافظ
parapets محجر دیواره
parapet محجر دیواره
bulwark دیواره محافظ
insulated wall دیواره عایق
bulwarks دیواره محافظ
collision bulkhead دیواره ضد تصادم
training wall دیواره راهنما
guide wall دیواره راهنما
sausage dam دیواره تورسنگی
collision bulkhead دیواره نشکن
arch-facade دیواره ی مشبکی
bulkhead تیغه دیواره
wing wall دیواره جانبی
snow fence دیواره برفگیر
bridgehead line خط سر پل ساحلی
inshore water اب ساحلی
beach head سر پل ساحلی
bridge head سر پل ساحلی
sea board خط ساحلی
strandline خط ساحلی
seasider ساحلی
coastal ساحلی
offing اب ساحلی
inshore ساحلی
coastline خط ساحلی
coastlines خط ساحلی
bullword دیواره روی پل کشتی
perforated cutoff دیواره نیمه تراوا
positive cut off دیواره اب بند کامل
bank effect اثر دیواره کانال
ice foot دیواره یخ درنواحی شمال
heel پاشنه پی دیواره حائل یا سد
heels پاشنه پی دیواره حائل یا سد
hatch coaming دیواره دور دریچه
chancel-rail دیواره مشبک [کلیسا]
choir-wall [دیواره ی جداکننده جایگاه]
coaming دیواره دور دریچه ها
boat telephone تلفن ساحلی
dune توده شن ساحلی
costal frontier مرز ساحلی
quay دیوار ساحلی
quays دیوار ساحلی
beach reserves ذخایر ساحلی
coastal zone منطقه ساحلی
coastal route مسیر ساحلی
cabotage تجارت ساحلی
coastal artillery توپخانه ساحلی
coastal frontier حدود ساحلی
cabotage کشتیرانی ساحلی
coastal patrol گشتی ساحلی
coast defence پدافند ساحلی
coast station ایستگاه ساحلی
sea dike دیوار ساحلی
inshore current جریانات ساحلی
littoral ناحیه ساحلی
tidewater خط ساحلی کشند اب
territorial sea دریای ساحلی
marina تفرجگاه ساحلی
shore stablishment تاسیسات ساحلی
shore patrol دژبان ساحلی
shore patrol پلیس ساحلی
shore boat تاکسی ساحلی
over the beach operations عملیات ساحلی
martello قلعه ساحلی
land breeze باد ساحلی
intermediate type submarine cable کابل ساحلی
inshorepatrol گشتی ساحلی
inshore water ابهای ساحلی
inshore current جریان اب ساحلی
links تپه ساحلی
beach organization یکان ساحلی
barrier light نورافکن ساحلی
beach matting کف پوش ساحلی
coastguards گارد ساحلی
beach erosion فرسایش ساحلی
shore erosion فرسایش ساحلی
foreshores کمربند ساحلی
foreshore کمربند ساحلی
beach exit گذرگاه ساحلی
beach exit معبر ساحلی
beach face کمربند ساحلی
coastguard گارد ساحلی
marinas تفرجگاه ساحلی
beach obstacle مانع ساحلی
shoreline خط ساحل یا خط ساحلی
shorelines خط ساحل یا خط ساحلی
landing craft کرجی ساحلی
beach patrol نگهبان ساحلی
territorial waters ابهای ساحلی
beach patrol گشتی ساحلی
ice-foot [دیواره یخ در کنار نواحی شمالی]
kickbacks دیواره فاصله بین دو مسیربولینگ
partitive وابسته به تیغه یا دیواره یاتفکیک
kickback دیواره فاصله بین دو مسیربولینگ
petard خرج تخریب دیواره و پایه پل
bulkheads دیواره عمودی روی قایق
phlebitic وابسته به اماس دیواره ورید
tambour دیواره متحرک چوبی ساختن
bulkhead دیواره عمودی روی قایق
partitives وابسته به تیغه یا دیواره یاتفکیک
padeye حلقه ثابت دیواره پل ناو
fireback دیواره عقبی کوره یابخاری
gunwale لبه بالایی دیواره قایق
battalion landing team تیم ساحلی گردان
out port ساحلی مورد استفاده سر پل
beach dump انبار موقت ساحلی
barrier reef مرجان سنگ ساحلی
sanbar دیوار شنی ساحلی
coasters کشتی ویژه خط ساحلی
coaster کشتی ویژه خط ساحلی
beachmaster's unit یکان لجستیک ساحلی
cabotage کشتی رانی ساحلی
cabotage حمل ونقل ساحلی
beach support area منطقه پشتیبانی ساحلی
lidos میعادگاه قشنگ ساحلی
beach minefield میدان مین ساحلی
coastal frontier نوار مرزی ساحلی
coastal navigation, coasting حمل و نقل ساحلی
beach matting تور سیمی ساحلی
coastal route راه ابی ساحلی
lido میعادگاه قشنگ ساحلی
continental shelf حد ساحلی فلات قاره
beach group گروه خدمات ساحلی
costal frontier نوار مرزی ساحلی
beach flag پرچم مشخصه ساحلی
scabbing نفوذ بسکها درداخل دیواره هدف
phalarope مرغ ساحلی نوک دراز
cay تخته سنگ ساحلی درجزیره
littoral law قوانین مربوط به ابهای ساحلی
coastal refraction انعکاس ساحلی امواج رادیویی
tideland زمین ساحلی دستخوش جزرومد
coastel low قوانین مربوط به ابهای ساحلی
piloting ناوبری در کنار ابهای ساحلی
beach reserves ذخایر موجود دربارانداز ساحلی
Goa ایالتی ساحلی در غرب هندوستان
uncased well چاهی که دیواره جدار ان پوشش نشده باشد
lined well چاهی که دیواره ان با سنگ پوشش شده باشد
offshore دور از ساحل قسمت ساحلی دریا
shore party گروه پیشرو ساحلی درعملیات اب خاکی
beach unit یکان مسئول اسکله یا خدمات ساحلی
surfbird مرغ ساحلی سواحل اقیانوس ارام
coves خور پناهگاه ساحلی دامنه کوه
cove خور پناهگاه ساحلی دامنه کوه
toes ان قسمت از پی دیواره حائل که روی ان خاک ریزی میشود
toe ان قسمت از پی دیواره حائل که روی ان خاک ریزی میشود
scabbing بوش گذاری در فضای دیواره واگنهای حامل مهمات
layig up position موضع یا اسکله مخصوص تهیه سرپل ساحلی
willet مرغ ساحلی درشت اندام شبیه لک لک یا ماهیخوار
sea frontiers مرزبانی دریایی پایگاه فرماندهی دفاع ساحلی
intracoastal sealift سیستم حمل و نقل دریایی ساحلی در عملیات
riviera ناحیه ساحلی فرانسه و ایتالیادر اطراف مدیترانه
beach organization یکان مسئول اداره اسکله قسمت ساحلی
tide mark علامتی که مد به هنگام پائین رفتن از خود بر دیواره یاساحل میگذارد
integral tank تانک سوختی که پوسته رسانگر بخشی از دیواره ان را تشکیل میدهد
polder زمین پست ساحلی که بوسیله سد بندی مزروع گردد
rill جوی کوچک شیارهای ساحلی دریا جاری شدن
offshore در داخل دریا منطقه خارج از حدود ساحلی کشورها
daymark علامت ساحلی بدون چراغ فار دریایی روزانه
crinkum دیواره ی باغ [که معمولا در یک ردیف هم تراز از شرق تا غرب قرار می گیرد.]
open jet tunnel تونل بادی که قسما کار ان باز بوده و فاقد دیواره میباشد
crankum دیواره ی باغ [که معمولا در یک ردیف هم تراز از شرق تا غرب قرار می گیرد.]
Crinkle دیواره ی باغ [که معمولا در یک ردیف هم تراز از شرق تا غرب قرار می گیرد.]
crankle دیواره ی باغ [که معمولا در یک ردیف هم تراز از شرق تا غرب قرار می گیرد.]
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com