English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 168 (8 milliseconds)
English Persian
contagion سرایت ناخوشی واگیر
contagions سرایت ناخوشی واگیر
Other Matches
an intercurrent disease ناخوشی که توی ناخوشی دیگر میافتد
pathologically از لخاظ ناخوشی شناسی ازروی علم ناخوشی شناسی
contagious واگیر
contagium واگیر
communicable واگیر
infectious واگیر
catching واگیر
epidemics واگیر بیماری همه گیر
epidemic واگیر بیماری همه گیر
pesthole مکان مستعد برای بیماری واگیر
contagion سرایت
pervasion سرایت
contagions سرایت
infectiousness سرایت
infections سرایت مرض
permeates سرایت کردن
permeating سرایت کردن
infect سرایت کردن
infecting سرایت کردن
infects سرایت کردن
contaminate سرایت دادن
contaminated سرایت دادن
infection سرایت مرض
contaminating سرایت دادن
permeated سرایت کردن
permeate سرایت کردن
pervasivenness قوه سرایت
contaminates سرایت دادن
impenetrableness سرایت ناپذیری
transmittancy انتقال سرایت
transmittance انتقال سرایت
transmittal انتقال سرایت
group contagion سرایت گروهی
mass contagion سرایت جمعی
transitivity سرایت پذیری
imperviousness سرایت ناپذیری
imperviable سرایت ناپذیر
plagues سرایت مرض طاعون
penetrates بداخل سرایت کردن
incommunicable غیر قابل سرایت
amebiasis سرایت مرض در اثرامیب
plague سرایت مرض طاعون
transmissible قابل سرایت مسری
plaguing سرایت مرض طاعون
penetrated بداخل سرایت کردن
penetrate بداخل سرایت کردن
pervasiveness قوه سرایت یا اشباع
transitivity principle اصل سرایت پذیری
plagued سرایت مرض طاعون
water permeates the ground اب در زمین نفوذ یا سرایت میکند
transmissibility انتقال پذیری قابلیت سرایت
contagium میکرب سرایت دهنده مرض
transmissions سرایت اسبابی که بوسیله ان نیروی موتور اتومبیل بچرخهامنتقل میشود
transmission سرایت اسبابی که بوسیله ان نیروی موتور اتومبیل بچرخهامنتقل میشود
morbidity ناخوشی
disease ناخوشی
malady ناخوشی
maladies ناخوشی
invalidism ناخوشی
indisposedness ناخوشی
sicknesses ناخوشی
sickness ناخوشی
unhealthiness ناخوشی
trichosis ناخوشی مو
had health ناخوشی
diseases ناخوشی
morbidness ناخوشی
illness ناخوشی
ill health ناخوشی
illnesses ناخوشی
pathogenetic ناخوشی زا
impaludism ناخوشی مردابی
out break of a disease شیوع ناخوشی
liver trouble ناخوشی جگر
pathogeny پیدایش ناخوشی
pathognomic نماینده ناخوشی
myopathy ناخوشی ماهیچه
pathognomomical نماینده ناخوشی
morbid anatomy از لحاظ ناخوشی
microzym میکرب ناخوشی
morbific ناخوشی اور
morbific تولیدکننده ناخوشی
to be infected with disease ناخوشی راواگیرکردن
maldemer ناخوشی دریا
mal de mer ناخوشی دریا
laryngopathy ناخوشی خرخره
hepatic disease ناخوشی جگر
enteropathy ناخوشی رودهای
estival ناخوشی تابستانی
morbid ویژه ناخوشی
liver ناخوشی جگر
biliousness ناخوشی زردابی
diseases of this nature اینگونه ناخوشی ها
dermatopathy ناخوشی پوست
altitude sickness ناخوشی ارتفاع
bulimy ناخوشی گرسنگی
livers ناخوشی جگر
spells حمله ناخوشی
spelled حمله ناخوشی
spell حمله ناخوشی
diagnoses تشخیص ناخوشی
diagnosis تشخیص ناخوشی
psychiater پزشک ناخوشی دماغی
sickleave مرخصی بابت ناخوشی
pathogenesis مبحث پیدایش ناخوشی
pellagrous دچار ناخوشی که در بالااشاره شد
pandemics ناخوشی همه گیر
mycotic دچار ناخوشی قارچی
to swing the lead خود را به ناخوشی زدن
qualm ناخوشی همه جاگیر
paragrahia ناخوشی غلط نویسی
qualms ناخوشی همه جاگیر
psychopathic وابسته به ناخوشی دماغی
arthropathy ناخوشی بند یا مفصل
morbidly بطور ناخوشی یا فاسد
pandemic ناخوشی همه گیر
diagnostic وابسته به تشخیص ناخوشی
pestilence ناخوشی همه جاگیر
foot rot ناخوشی پا در گاو و گوسفند
attacks اصابت یا نزول ناخوشی
immune from disease مصون از گرفتن ناخوشی
illness faded her beauty ناخوشی زیبایی اوراکاست
attacked اصابت یا نزول ناخوشی
attack اصابت یا نزول ناخوشی
unhealthy ناخوش ناخوشی اور
he is liable to become sick اماده ناخوشی است
bunt ناخوشی قارچی گندم
metastasis جابجا شدن ناخوشی
epidmic disease ناخوشی همه جا گیر
laryngopathy ناخوشی خشک نای
cirrhosis ناخوشی الکی جگر
epizootic ناخوشی همه گیرحیوانی
pathognomic وابسته به تشخیص ناخوشی یا احساسات
pyretotherapy معالجه ناخوشی بوسیله تولیدتب
nephritic درمان کننده ناخوشی گرده
hydropathic وابسته به درمان کردن ناخوشی با اب
idiopathy علاقه خاص ناخوشی جداگانه
mycetoma یکجور ناخوشی فرچی در دست و پا
otological وابسته به گوش یا ناخوشی هاان
To pretend sickness(ignorance). تظاهر به ناخوشی ( بی اطلاعی وناآگاهی ) کردن
foot and mouth یکجور ناخوشی واگیردار با تب در جانوران شاخدار
hydrargyia or rism مسموم شدگی از جیوه ناخوشی سیمابی
to i. the germs of a disease میکربهای یک ناخوشی را به کسی تلقیح کردن
pathognomonic وابسته بتشخیص ناخوشی شاخص مرض
orthopaedy معالجه ناخوشی بی انکه دارویی بکار برند
the disease threatens to sprea این ناخوشی خطر منتشر شدن دارد
framboesia ناخوشی واگیرداری که درپوست سیاهان پیدامیشودواماسهایی میاورد
prosodemic درباب ناخوشی ای که ازشخص به شخص دیگری انتقال می یابد
germtheory فرض اینکه میکروب وسیله واگیره ناخوشی است
intercurreace مداخله وقوع درمیان ورود یک ناخوشی درناخوشی دیگر
quarantined در موارد ذیل درCL مورد استفاده است زن بیوه پنجاه روز از مرگ شوهر فرصت دارد که بادریافت جهیزیه و حق الارث خود از منزل خارج شود مدت قرنطینه کشتیهایی که ازکشورهای الوده به بیماریهای واگیر می ایندپنجاه perch از زمین
quarantine در موارد ذیل درCL مورد استفاده است زن بیوه پنجاه روز از مرگ شوهر فرصت دارد که بادریافت جهیزیه و حق الارث خود از منزل خارج شود مدت قرنطینه کشتیهایی که ازکشورهای الوده به بیماریهای واگیر می ایندپنجاه perch از زمین
quarantines در موارد ذیل درCL مورد استفاده است زن بیوه پنجاه روز از مرگ شوهر فرصت دارد که بادریافت جهیزیه و حق الارث خود از منزل خارج شود مدت قرنطینه کشتیهایی که ازکشورهای الوده به بیماریهای واگیر می ایندپنجاه perch از زمین
quarantining در موارد ذیل درCL مورد استفاده است زن بیوه پنجاه روز از مرگ شوهر فرصت دارد که بادریافت جهیزیه و حق الارث خود از منزل خارج شود مدت قرنطینه کشتیهایی که ازکشورهای الوده به بیماریهای واگیر می ایندپنجاه perch از زمین
humoral pathology علم ناخوشی شناسی که به موجب ان همه بیماریهارانتیجه فسادخلط هامیدانند
pellagra یکجور ناخوشی که پوست رامی ترکاندو بساک ه انسانرابدیوانگی می کشاند
galvanist متخصص تولید نیروی کهربایی با عمل شیمیایی یامعالجه ناخوشی با برق
pebrine یکجور ناخوشی درکرم ابریشم که نشان ان دانههای فلفلی سیاه است
psilosis یکجور ناخوشی گرمسیری که نشانه ان زخم شدن شامه مخاطی دهان است
vives یکجور ناخوشی گوش که کره اسبهای تازه بعلف بسته بدان دچار می شوند
pliantly polonica یکجور ناخوشی که ازان موی سر کرک شده بهم گره میخوردناخوشی لهستانی است
to pretend illness نا خوشی را بهانه کردن خودرا به ناخوشی زدن تمارض کردن
invermination دچاری به کرم روده ناخوشی کرم
helminthiasis ابتلاء به کرم روده ناخوشی کرم
mycosis ناخوشی قارچی بیماری قارچی
aestival تابستانی ناخوشی تابستانی
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com