Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (16 milliseconds)
English
Persian
recucing slag
سرباره احیاء کننده
Other Matches
oxidizing slag
سرباره احیاء
regenerative memory
حافظه احیاء کننده
reducing pipe
لوله احیاء کننده
dross slag
سرباره
removal of slag
برداشت سرباره
foamed slag
سرباره جوشان
ground basic slag
سرباره توماس
refining slag
سرباره پالایش
skims
سرباره گرفتن
slag ladle
کفچه سرباره
remove slag
سرباره را برداشتن
silicate slag
سرباره سیلیکات
skimmed
سرباره گرفتن
skim
سرباره گرفتن
viscous slag
سرباره لزج
cinders
زینتر سرباره
cinder
زینتر سرباره
sticky slag
سرباره چسبناک
basic slag
سرباره قلیایی
slag
سرباره گرفتن
dump slag
سرباره دورریز
pumicestone slag
سرباره سنگ پایی
disintegrating slag
سرباره متلاشی شده
foamed blast furnace slag
سرباره کوره بلند
slag
شلاکه گرفتن سرباره
deoxidizing slag
سرباره یا شلاکه احیا شده
clinker
اجر بسیار محکم لعابدار سرباره
revival
احیاء
reconstruction
احیاء
reclamation
احیاء
wake
احیاء
waked
احیاء
reduction
احیاء
reconstructions
احیاء
regeneration
احیاء
revivals
احیاء
reductions
احیاء
wakes
احیاء
reclaimation
احیاء
deoxidation
احیاء
deoxidize
احیاء کردن
regenerating
احیاء کردن
regenerates
احیاء کردن
regenerated
احیاء کردن
deoxidate
احیاء کردن
reclaims
احیاء کردن
regenerate
احیاء کردن
reductions
کاهش احیاء
reconstructed
احیاء کردن
reconstruct
احیاء کردن
reconstructing
احیاء کردن
reduction
کاهش احیاء
reconstructs
احیاء کردن
reclaim
احیاء کردن
reclaiming
احیاء کردن
reclaimed
احیاء کردن
reclaimable
قابل احیاء
oxidizing period
دوره احیاء
cultivationg waste land
احیاء موات
reclaiming
احیاء اراضی موات
instauration
احیاء تجدید بنا
undelete utility
برنامه کمکی احیاء
reclaims
احیاء اراضی موات
reclaimed
احیاء اراضی موات
reclaim
احیاء اراضی موات
corrector
جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
altitude/height hold
متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
marshaller
هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
inhibitor
کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
propounder
ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
quick disconnect coupling
کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
primers
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
sensor
گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
primer
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
homogeneous computer network
یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
interceptor
هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
changer
دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
del credere
وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
interceptors
هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
detonator
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
steam fitter
نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
distractive
گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
detonators
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
vasomotor
اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
makgi boowi
نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
search jammer
تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
padding
پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
prepossessing
مجذوب کننده جلب توجه کننده
expostulator
سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
sprining charge
خرج چال کننده یا گود کننده
claqueur
تشویق کننده
[یا هو کننده]
استخدام شده
suppressive
خنثی کننده اتش سرکوب کننده
stop order
دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
astigmatizer
وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
homager
تجلیل کننده کرنش کننده
supplicants
درخواست کننده تضرع کننده
venerator
تکریم کننده ستایش کننده
sniffy
افهار تنفر کننده فن فن کننده
presenter
ارائه کننده معرفی کننده
intermediary
وساطت کننده مداخله کننده
practicer
تمرین کننده مشق کننده
vibrator
ارتعاش کننده نوسان کننده
vibrators
ارتعاش کننده نوسان کننده
toasters
سرخ کننده برشته کننده
toaster
سرخ کننده برشته کننده
designative
اشاره کننده تعیین کننده
striking force
نیروی تک کننده یا کمین کننده
transmitter
منتقل کننده مخابره کننده
transmitters
منتقل کننده مخابره کننده
supplicant
درخواست کننده تضرع کننده
intermediaries
وساطت کننده مداخله کننده
coordinator
هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
trimmer
دستکاری کننده صاف کننده
discriminant
تفکیک کننده جدا کننده
hangers
اویزان کننده معلق کننده
suberter
سرنگون کننده تضعیف کننده
preventive
حفافت کننده جلوگیری کننده
contractive
جمع کننده چوروک کننده
hanger
اویزان کننده معلق کننده
prosecutor
پیگرد کننده تعقیب کننده
prosecutors
پیگرد کننده تعقیب کننده
presenters
ارائه کننده معرفی کننده
oppressive
خورد کننده ناراحت کننده
lifter
مرتفع کننده برطرف کننده
divider
جدا کننده تقسیم کننده
provisioner
تدارک کننده تهیه کننده
gesticulant
اشاره کننده وحرکت کننده
favourer
یاری کننده مساعدت کننده
insulators
جدا کننده عایق کننده
acknowledger
تصدیق کننده قبول کننده
corrupter
فاسد کننده منحرف کننده
corruptor
فاسد کننده منحرف کننده
cogitator
اندیشه کننده مطالعه کننده
whetstone
تیز کننده تند کننده
diverting
سرگرم کننده منحرف کننده
modulator demodulator
تلفیق کننده- تفکیک کننده
thickener
غلیظ کننده پرپشت کننده
modifiers
اصلاح کننده تعدیل کننده
thickeners
غلیظ کننده پرپشت کننده
modifier
اصلاح کننده تعدیل کننده
spell binder
مسحور کننده مجذوب کننده
insulator
جدا کننده عایق کننده
the producer and the consumer
تولید کننده و مصرف کننده
presentor
ارائه کننده معرفی کننده
thwarter
خنثی کننده مسدود کننده
desolator
ویران کننده متروک کننده
accaimer
هلهله کننده تحسین کننده
desolater
ویران کننده متروک کننده
fuel cooled oil cooler
خنک کننده روغن که در ان ازسوخت بعنوان ماده خنک کننده استفاده میشود
skeletonizer
تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
dragger
شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
procuring activity
یکان تهیه کننده و تحویل دهنده اماد قسمت اماد کننده
plasticizer
ماده سخت کننده و کشدار کننده خرج انفجار یا خرج تلاش
parity bit
عدد یا علامت طراز کننده متعادل کننده عدد تعادل
agent authentication
معرفی قسمت مخابره کننده اعلام معرف مخابره کننده
component
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
components
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
user freindly
اسان برای استفاده کننده ارتباط دوستانه با استفاده کننده سیستم محاسباتی که امکانات لازم برای توانایی هاو محدودیتهای اپراتور رافراهم می سازد
voltage stabilizer
تثبیت کننده فشار الکتریکی تثبیت کننده ولتاژ
dismantling shot
تیر قطعه قطعه کننده گلوله تخریب کننده
families
محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
family
محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
tipper
کج کننده واژگون کننده
army component
نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
supporting arms
نیروی پشتیبانی کننده یکانهای پشتیبانی کننده
requistioner
قسمت درخواست کننده تهیه کننده درخواست
flare
گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
stabilisers
تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
flares
گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
stabilizer
تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
negative true logic
سیستمی منطقی که در ان یک ولتاژ بالا بیان کننده بیت صفرو یک ولتاژ پایین بیان کننده بیت یک میباشد
delay release sinker
وسیله غوطه ور کننده مین زمانی غوطه ور کننده مین تاخیری
desiccant
مواد خشک کننده گیاهان مواد شیمیایی خشک کننده روییدنیها
radar picket
ناو تقویت کننده رادار هواپیمای تقویت کننده رادار
analysis staff
ستاد تجزیه و تحلیل کننده گروه تجزیه و تحلیل کننده
component command
قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
gyro repeater
تکرار کننده سمت ژیروسکوپی ناو تکرار کننده سمت هدایت نجومی ناو
jumper
شوت کننده با پرش پرش کننده
jumpers
شوت کننده با پرش پرش کننده
out side
دریافت کننده سرویس دریافت کننده سرویس اسکواش
fluxing oil
اب کننده
spurner
رد کننده
refutatory
رد کننده
refutative
رد کننده
hopper
لی لی کننده
commulator
یک سو کننده
bender
خم کننده
squasher
له کننده
deletive
حک کننده
trackers
پی کننده
syncopator
غش کننده
puffer
پف کننده
mumbler
من من کننده
crepitant
خش خش کننده
repudiationist
رد کننده
benders
خم کننده
refuser
رد کننده
mitigatory
کم کننده
whisperer
پچ پچ کننده
fizzy
کف کننده
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com