Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 202 (13 milliseconds)
English	Persian
rise	سربالا رفتن
rises	سربالا رفتن
Other Matches
uphill	سربالا
acclivous	سربالا
cast up hill	سربالا ریختن
an upward glance	نگاه سربالا
by the stern	قایق سربالا در اب
snubs	سربالا خاموش کردن
snubbing	سربالا خاموش کردن
uphill	جاده سربالا دشوار
snubbed	سربالا خاموش کردن
up hill	سربالا شیب سربالایی
snub	سربالا خاموش کردن
pussyfoot	دزدکی راه رفتن اهسته ودزدکی کاری کردن طفره رفتن
goose step	رژه رفتن بدون زانو خم کردن قدم اهسته رفتن
you have no option but to go	چارهای جز رفتن ندارید کاری جز رفتن نمیتوانیدبکنید
mouch	راه رفتن دولادولاراه رفتن
trot	یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
trots	یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
trotted	یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
trotting	یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
parades	سان رفتن رژه رفتن محل سان
parading	سان رفتن رژه رفتن محل سان
paraded	سان رفتن رژه رفتن محل سان
parade	سان رفتن رژه رفتن محل سان
snitched	کش رفتن
shrink	اب رفتن
pilfer	کش رفتن
pilfering	کش رفتن
putters	ور رفتن
puttering	ور رفتن
pilfers	کش رفتن
pilfered	کش رفتن
puttered	ور رفتن
putter	ور رفتن
snitch	کش رفتن
snitches	کش رفتن
abstract	کش رفتن
going	رفتن
snipping	کش رفتن
snipped	کش رفتن
snip	کش رفتن
departures	رفتن
departure	رفتن
abstracting	کش رفتن
abstracts	کش رفتن
retire	پس رفتن
short-change	کش رفتن
short-changed	کش رفتن
short-changes	کش رفتن
short-changing	کش رفتن
recede	پس رفتن
receded	پس رفتن
recedes	پس رفتن
receding	پس رفتن
to sleep fast	رفتن
retires	پس رفتن
snitching	کش رفتن
nim	کش رفتن
to boil over	سر رفتن
go off	در رفتن
glom on to	کش رفتن
to do a guy	در رفتن
to do out of	کش رفتن
to fall away	رفتن
to fall away	پس رفتن
to fall short	کم رفتن
fribble	ور رفتن
sinks	ته رفتن
fall into a rage	از جا در رفتن
hang around	ور رفتن
retrograde	پس رفتن
snook	کش رفتن
mog	رفتن
pullback	پس رفتن
make off	در رفتن
jauk	ور رفتن
goes	رفتن
go	رفتن
swiping	کش رفتن
swiped	کش رفتن
swipe	کش رفتن
to flow over	سر رفتن
sink	ته رفتن
to fly off	در رفتن
betake	رفتن
to pair off	رفتن
crawl	رفتن
crawled	رفتن
crawls	رفتن
go over	به ان سو رفتن
to run off	در رفتن
to skirt along the coast	رفتن
to take to ones heels	در رفتن
to whisk away or off	رفتن
shrinks	اب رفتن
to make ones getaway	در رفتن
bleneh	پس رفتن
break loose	در رفتن
to foot it	رفتن
to get away	رفتن
to get one's monkey up	از جا در رفتن
to get over	رفتن از
to go back ward	پس رفتن
to go backward	پس رفتن
to go bang	در رفتن
to go to mess	رفتن
to go to the bottom	ته رفتن
to hang back	پس رفتن
to break loose	در رفتن
shrinking	اب رفتن
to d.deep in to	فر رفتن در
niggle	ور رفتن
niggled	ور رفتن
regresses	پس رفتن
niggles	ور رفتن
retracts	تو رفتن
retracting	تو رفتن
regressing	پس رفتن
retracted	تو رفتن
retract	تو رفتن
to peter out	پس رفتن
regress	پس رفتن
admit	رفتن
admits	رفتن
regressed	پس رفتن
admitting	رفتن
filching	کش رفتن
twiddling	ور رفتن
hedges	در رفتن
twiddle	ور رفتن
To go	رفتن
filch	کش رفتن
twiddled	ور رفتن
filches	کش رفتن
twiddles	ور رفتن
hedge	در رفتن
hedged	در رفتن
meddles	ور رفتن
meddled	ور رفتن
gang	رفتن
meddle	ور رفتن
gangs	رفتن
filched	کش رفتن
to ease nature	سر قدم رفتن
get ahead	پیش رفتن
get about	این سو و آن سو رفتن
get about	این سو و ان سو رفتن
ease nature	سر قدم رفتن
emaciate	تحلیل رفتن
Mt	بالا رفتن
Mts	بالا رفتن
file past	رژه رفتن
outraging	ازجا در رفتن
blundered	کوکورانه رفتن
come along	جلو رفتن
to march forth	پیش رفتن
consumed	تحلیل رفتن
carriage return	سر سطر رفتن
carraiage return	سر سطر رفتن
deambulation	راه رفتن
die down	تحلیل رفتن
dogtrot	یورتمه رفتن
cr	سر سطر رفتن
bundle off out	بشتاب رفتن
consume	تحلیل رفتن
drop off	بخواب رفتن
consumes	تحلیل رفتن
pass in review	رژه رفتن
jink	طفره رفتن
retrogressing	بقهقرا رفتن
retrogressing	پس رفتن برگشت
inposition	به موضع رفتن
immerge	فرو رفتن
aspire	بالا رفتن
aspired	بالا رفتن
hie	بشتاب رفتن
he was not inclined to go	سر رفتن نداشت
kirk	به کلیسا رفتن
light out	ناگهان رفتن
retrogresses	پس رفتن برگشت
on the point of going	در شرف رفتن
retrogress	پس رفتن برگشت
retrogressed	بقهقرا رفتن
march past	رژه رفتن
to make he	پیش رفتن
retrogressed	پس رفتن برگشت
retrogresses	بقهقرا رفتن
make way	پیش رفتن
he was made to go	وادار به رفتن شد
aspires	بالا رفتن
he hasno notion of going	سر رفتن ندارد
traipses	راه رفتن
traipsing	راه رفتن
outrage	ازجا در رفتن
get the push	بیرون رفتن
get out	بیرون رفتن
get off to sleep	خواب رفتن
outraged	ازجا در رفتن
outrages	ازجا در رفتن
go along	همراه رفتن
go down	پایین رفتن

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com