Dictiornary-Farsi | سرخس شناس | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (3 milliseconds)

English	Persian
pteridologist	سرخس شناس


Other Matches

pteridology	مطالعه علمی سرخس ها سرخس شناسی
lapidarian	سنگ شناس گوهر شناس
lapidary	سنگ شناس گوهر شناس
penny wise and pound foolish	دینار شناس و ریال شناس
bracken	سرخس
male fern	سرخس نر
fern	سرخس
ferns	سرخس
cycad	سرخس نخلی
adder's tongue	سرخس مارزبان
pteridosperm	سرخس تخمی
ferny	سرخس دار
ferny	سرخس مانند
adders tongue	سرخس زبان ماری
sword fern	سرخس برگ شمشیری
pteridophyte	گیاهان اوندی خانواده سرخس
pteridophyta	گیاهان اوندی خانواده سرخس
fernseed	هاگ گرد مانندوغیرجنسی سرخس
virologist	متخصص ویروس شناس ویژه گرعلم ویروس شناسی ویروس شناس
graphologist	خط شناس
paleographer	خط شناس
technologist	فن شناس
osteologist	استخوان شناس
orologist	کوه شناس
ornithologist	پرنده شناس
ichthyologist	ماهی شناس
parasitologist	انگل شناس
paleontologist	دیرین شناس
petrologist	سنگ شناس
philologist	واژه شناس
philologer	زبان شناس
phenomenologist	پدیده شناس
odontologist	دندان شناس
numismatist	سکه شناس
heliologist	افتاب شناس
herborist	گیاه شناس
orientalist	خاور شناس
iconologist	شمایل شناس
mythologist	اساطیر شناس
myologist	ماهیچه شناس
lexicologist	لغت شناس
musicologist	موسیقی شناس
mineralogist	معدن شناس
lithologist	سنگ شناس
methodologist	اسلوب شناس
metallographer	فلز شناس
petologist	سنگ شناس
mythologist	افسانه شناس
mythologist	اسطوره شناس
operation decoder	عمل شناس
opcode decoder	رمزالعمل شناس
ideologist	ارمان شناس
microbiologist	میکرب شناس
ontologist	هستی شناس
oenologist	شراب شناس
oenologist	باده شناس
numismatist	مدال شناس
hypnologist	خواب شناس
lunarian	ماه شناس
discretional <adj.>	موقع شناس
discrete <adj.>	موقع شناس
discreet <adj.>	موقع شناس
spectroscopist	طیف شناس
serologist	سرم شناس
self knowing	خود شناس
selenographer	ماه شناس
rhythmist	سجع شناس
prudent [discreet] <adj.>	موقع شناس
pteridologist	کرف شناس
physiognomist	قیافه شناس
phrenologist	جمجمه شناس
phonologist	صوت شناس
syphilologist	سفلیس شناس
teleologist	پایان شناس
weather wise	هوا شناس
vulcanologist	دانشمنداتشفشان شناس
vermeologist	کرم شناس
topologist	مکان شناس
therapeutist	درمان شناس
philologist	زبان شناس
astrologers	ستاره شناس
geneticists	نسل شناس
geneticist	نسل شناس
tactfully	موقع شناس
tactful	موقع شناس
genealogist	شجره شناس
herbalists	گیاه شناس
herbalist	گیاه شناس
grateful	متشکر حق شناس
antiquarian	عتیقه شناس
dutiful	وفیفه شناس
dutiful	گماشت شناس
statistician	امار شناس
statisticians	امار شناس
loyal	وفیفه شناس
astrologer	ستاره شناس
toxicologist	زهر شناس
zoologist	جانور شناس
botanists	گیاه شناس
botanist	گیاه شناس
conscientious	وفیفه شناس
punctual	وقت شناس
godly	خدا شناس
astronomers	ستاره شناس
astronomer	ستاره شناس
seismologist	زلزله شناس
philatelist	تمبر شناس
oceanographer	اقیانوس شناس
naturalists	طبیعت شناس
naturalist	طبیعت شناس
biologist	زیست شناس
pathologists	اسیب شناس
pathologist	اسیب شناس
gourmets	خوراک شناس
gourmet	خوراک شناس
technologist	حرفه شناس
ecologist	بوم شناس
ecologists	بوم شناس
geologist	زمین شناس
sociologist	انسگان شناس
sociologist	جامعه شناس
anthropologist	انسان شناس
archeologist	باستان شناس
archaeologist	باستان شناس
criminologist	جرم شناس
ethnologists	قوم شناس
ethnologist	قوم شناس
neurologist	عصب شناس
gemologist	گوهر شناس
cytology	یاخته شناس
cytology	سلول شناس
craniologist	کله شناس
craniologist	جمجمه شناس
cosmologist	کیهان شناس
cosmographer	کیهان شناس
crystallographer	بلور شناس
conchologist	صدف شناس
climatologist	اقلیم شناس
characterologist	منش شناس
decoder	رمز شناس
demographer	جمعیت شناس
dendrologist	درخت شناس
fossilist	سنگواره شناس
duteous	گماشت شناس
feal	وفیفه شناس
etymologer	اشنقاق شناس
ethologist	کردار شناس
epigraphist	کتیبه شناس
insectologist	حشره شناس
entomologist	حشره شناس
embryologist	رویان شناس
philatelists	تمبر شناس
carpologist	میوه شناس
bacteriologist	میکرب شناس
bibliograph	کتاب شناس
bibliographer	کتاب شناس
bryologist	خزه شناس
astronmer	ستاره شناس
arborist	درخت شناس
anatomist	کالبد شناس
esthetician	زیبایی شناس
aesthetician	زیبایی شناس
actinolagy	پرتو شناس
antiquaries	عتیقه شناس
antiquary	عتیقه شناس
acoustician	صدا شناس
muscologist	خزه شناس
psychopathologist	اسیب شناس روانی
metrologist	سنگ و پیمانه شناس
leal	وفیفه شناس حقشناس
duteous	وفیفه شناس مطیع
feal	نمک شناس باوفا
selenologist	دانشمند ماه شناس
he can read the sky	ستاره شناس است
environmentalist	محیط زیست شناس
carcinology	سخت پوست شناس
environmentalists	محیط زیست شناس
stratigrapher	دانشمند چینه شناس
volcanologist	دانشمند اتشفشان شناس
incognito	نا شناس مجهول الهویه
To have a good sense of timing . To have a sense of occasion j.	موقع شناس بودن
neuropathologist	اسیب شناس اعصاب
gourmets	خبره خوراک شراب شناس
gourmet	خبره خوراک شراب شناس
limnologist	زیست شناس جانوران اب شیرین
malpighian	وابسته به کالبد شناس ایتالیایی
To be conspicuous.	انگشت نما بودن ( مشخص یا سر شناس )
mythologer	متخصص علم الاساطیر افسانه شناس
copernician	وابسته به کپرنیک ستاره شناس لهستانی
cognoscente	متخصص در اثار هنری عتیقه شناس
physiognomic	وابسته به قیافه شناسی سیما شناس
self analytical	تجزه وتحلیل کننده خویشتن خود شناس
philologer	لغت شناس کسیکه ازاصول و قواعدکلی زبانها اگاه است
occidentalist	کسیکه فرهنگ و اداب باختریان را جستجو میکند باختر شناس
phonetician	متخصص استعمال علائم وحروف خاصی برای نشان دادن طرزتلفظ کلمات صوت شناس
pathologists	پزشک ویژه گیر اسیب شناسی اسیب شناس
sinologue	چین شناس ویژه گر فرهنگ وادبیات وتاریخ چین
rocketeer	هدایت کننده پرتابه یا موشک دانشمند پرتابه شناس
sinologist	چین شناس ویژه گر فرهنگ وادبیات وتاریخ چین
pathologist	پزشک ویژه گیر اسیب شناسی اسیب شناس