Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 166 (9 milliseconds)
English
Persian
southland
سرزمین جنوب
Other Matches
south westerly
سوی جنوب غرب یا جنوب باختر
south-west
جنوب غربی سوی جنوب باختر
south-east
جنوب شرقی سوی جنوب شرق
south east
جنوب خاوری جنوب شرقی
south west
جنوب باختر جنوب غربی
land
سرزمین
eldorado
سرزمین زر
mainland
سرزمین
terrain
سرزمین
climes
سرزمین
territory
سرزمین
clime
سرزمین
land n
سرزمین
territories
سرزمین
region
سرزمین
regions
سرزمین
terren
سرزمین
terrene
زمین سرزمین
spatial planning
امایش سرزمین
land mass
سرزمین بزرگ
land masses
سرزمین بزرگ
cloud-cuckoo-land
سرزمین اوهام
rough country
سرزمین ناهموار
canaan
سرزمین موعوداسرائیل
cloudworld
سرزمین پریان
el dorado
سرزمین زر کشورزرخیز
no man's land
سرزمین بی صاحب
fertile land
سرزمین بارور
fertile land
سرزمین حاصلخیز
ice field
سرزمین یخی
immeasureable land
سرزمین بیکران
Wales
سرزمین ویلز
mother land
سرزمین مادری
land
سرزمین دیار
wonderland
سرزمین پرنعمت
wonderland
سرزمین عجایب
wonderlands
سرزمین عجایب
wonderlands
سرزمین پرنعمت
annexation of territory
الحاق سرزمین
land
سرزمین عرصه
wilderness
سرزمین نارام
wildernesses
سرزمین نارام
dreamland
سرزمین خواب وخیال
homeland
سرزمین پدر و مادر
mandated territory
سرزمین تحت قیمومت
in iranian territory
در خاک
[سرزمین]
ایران
cloud-cuckoo-land
سرزمین خواب و خیال
homelands
سرزمین ابا و اجدادی
home
سرزمین پدر و مادر
ornis
کلیه مرغان یک سرزمین
occupied territory
سرزمین اشغال شده
homeland
سرزمین ابا و اجدادی
shangri
شهر زیبا سرزمین دلخواه
A part of Iranian territory.
بخشی از خاک ( سرزمین) ایران
light latitudes
نواحی یا سرزمین دور از خط استوا
soils
سرزمین مملکت پوشاندن باخاک
soiling
سرزمین مملکت پوشاندن باخاک
soil
سرزمین مملکت پوشاندن باخاک
flora
کلیه گیاهان یک سرزمین گیاه نامه
avifauna
کلیه مرغان یک سرزمین پرندگان یک ناحیه
swale
سرزمین گود و مرطوب تلوتلو خوردن
fauna
کلیه جانوران یک سرزمین یایک زمان
wilderness
صحرا سرزمین نامسکون و رام نشده
wildernesses
صحرا سرزمین نامسکون و رام نشده
no man's land
سرزمین میان دو کشور که متعلق به هیچ یک از ان دو نباشد
A prophet is not without honour, save in his own c.
<proverb>
یک پیامبر را همه جا ارج مى نهند جز در سرزمین و خانه خودش.
south
جنوب
south
<adj.>
جنوب
mandatory power
دولتی که قیم و سرپرست دولت یا حکومت یا سرزمین دیگری باشد
southbound
عازم جنوب
south east
در جنوب خاور
south east
جنوب شرق
south eastern
جنوب شرقی
south easterly
جنوب خاوری
south eastern
جنوب خاوری
south western
جنوب باختری
southeast
جنوب شرقی
south west
در جنوب باختر
south westerly
جنوب باختری
Antarctic
قطب جنوب
south west
جنوب غرب
south western
جنوب غربی
south wards
بسوی جنوب
South Pole
قطب جنوب
southeast
جنوب خاوری
southward
سوی جنوب
southern
اهل جنوب
lowlander
اهل جنوب
south-western
جنوب غربی
south-west
جنوب غرب
azimuth
نقطه جنوب
south-eastern
جنوب شرقی
south-east
جنوب شرق
southerners
اهل جنوب
southerner
اهل جنوب
soiuth ward
بسوی جنوب
soiuthern cross
صلیب جنوب
the south pole
قطب جنوب
sou'westers
جنوب غربی
notus
باد جنوب
southwest
واقع در جنوب غربی
southwester
باد جنوب غربی
southwestern
واقع در جنوب غربی
southwesterner
اهل جنوب غربی
southwestward
بسوی جنوب غربی
southwestwards
بسوی جنوب غربی
southwestwards
درجهت جنوب باختری
southwestward
درجهت جنوب باختری
southernmost
در اقصی نقطه جنوب
libeccio
باد جنوب غربی
libecchio
باد جنوب غربی
in a south easterly direction
از جهت جنوب خاور
souithernism
رسوم واداب جنوب
south east
سوی جنوب خاور
south easterly
سوی جنوب خاور
Antarctic
مربوط به قطب جنوب
south west
سوی جنوب باختر
southeastward
در جهت جنوب خاوری
southeastward
بطرف جنوب شرقی
southern
جنوبا بطرف جنوب
celestial body south pole
قطب جنوب عالم
antarctic circle
مدار قطب جنوب
southeaster
توفان جنوب شرقی
southeaster
باد جنوب شرقی
condominium
اعمال حاکمیت مشترک دو یا چند کشور بریک سرزمین را به نحو اشاعه گویند
condominiums
اعمال حاکمیت مشترک دو یا چند کشور بریک سرزمین را به نحو اشاعه گویند
south
بسوی جنوب نیم روز
souithernism
لغت و اصطلاحات مخصوص جنوب
south wards
بطرف جنوب متمایل بجنوب
soputheasternmost
در دورترین نقطه جنوب شرقی
southeasterner
ساکن نواحی جنوب شرقی
soiuth ward
بطرف جنوب متمایل بجنوب
southwester
توفان یا تندباد جنوب غربی
their p was toward the south
چشم اندازانهابسوی جنوب بود
bahama islands
جزایرباهاما واقع درهندغربی و جنوب فلوریدا
galleta
چمن با دوام جنوب امریکا و مکزیکو
aardwolf
کفتار بومی جنوب و مشرق افریقا
Makri
[Fethiye]
شهر بندری فتیه در جنوب ترکیه
zulu
اهل ناتال در جنوب افریقا ناتالی
water moccasin
مار سمی ابزی جنوب امریکا
peafowl
قوقاول بزرگ صحرایی جنوب اسیا
judea
یهودیه که قسمتی از جنوب فلسطین بوده
royal palm
نخل بلند جنوب فلوریدا و کوبا
Monaco
ناحیه " موناکو" واقع در جنوب شرقی فرانسه
wilton
نام شهری در جنوب " ویلت شایر" انگلستان
ASEAN
مخفف همبستگی ملل جنوب شرقی آسیا
platypus
پستاندار ابزی ومنقاردار و صدفخوار جنوب استرالیا
seato forces
نیروهای کشورهای پیمان جنوب شرقی اسیا
arrdwolf
[حیوانی شبیه کفتار بومی جنوب و شرق آفریقا]
joshua tree
درخت خنجری یا ابره ادم جنوب شرقی امریکا
razorback
خوک نیمه وحشی دورگه جنوب شرقی اتازونی
shout song
سرودهای مذهبی خیلی بلندسیاه پوستان جنوب امریکا
hottentot
یکی از انواع بومیهای جنوب افریقا که اندامی کوتاه ورنگ قهوهای مایل به زرددارند
encroachment
تخطی به حقوق دیگران یا سرزمین دیگران
encroachments
تخطی به حقوق دیگران یا سرزمین دیگران
nautilus
حلزونهای گرمسیری مارپیچی جنوب اقیانوس ساکن و اقیانوس هند
China denies militarizing South China Sea.
چین را تکذیب نظامی جنوب دریای چین است.
Middle East
سرزمین های میان خاور نزدیک East Near و خاور دور East Far
colombo plan
طرح ایجاد شده به وسیله وزیران خارجه ملتهای مشترک المنافع بریتانیا در سال 0591 که هدف ان تشریک مساعی درکمک به رشد اقتصادی کشورهای اسیایی جنوب وجنوب شرقی است
Murghi rugs
فرش های مرغی
[این طرح در فرش های جنوب ایران بیشتر دیده شده و نمادی از مرغ یا خروس را بصورت شکل هندسی نشان می دهد.]
Gabbeh
گبه
[با قالیچه های درشت باف و زبر که ریشه عشایری داشته و منسوب به خراسان و جنوب ایران می باشند. طرح های آن ساده و از رنگ های روشن با گره های فارسی و ترکی می باشد.]
karachoph design
لچک ترنج کاراچف
[این طرح مربوط به همین شهر در جنوب تفلیس منطقه قفقاز می باشد که در آن ترنج بزرگ و هشت وجهی با چهار مربع در دو طرف آن می باشد و قدمت آن بیش از صد سال است.]
khamseh
خمسه
[در جنوب غرب ایران و از پنج قبیله قدیمی ایران تشکیل شده که در گذشته با قبائل دیگر منطقه اتحادیه ای را در مقابل ایل قشقایی بوجود آورده بودند. امروز نقش خمسه بیشتر با طرح بهارلو شناخته می شود.]
Lori Pambak motif
ترنج لری
[پامبک، این نام از شهری به همین نام در جنوب شهر تفلیس قزاقستان گرفته شده است. طرح دارای دو بال هشت وجهی بزرگ و دو لوزی کوچک در جهت مخالف بوده و زمان آن را به قرن نوزدهم میلادی نسبت می دهند.]
Khotan rug
فرش ختن
[این شهر در جنوب ترکستان چین واقع می باشد و سابقه سیصد ساله در فرش بافی دارد. اکثر لچک های ترنجی را منسوب به این منطقه می دانند و از پودهای پشمی و گاه نخ های زربفت در طرح ها استفاده می شود.]
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com