Dictiornary-Farsi | سرسره تخلیه | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
discharge chute	سرسره تخلیه


Other Matches

cargo outturn message	پیام تخلیه محمولات ناو گزارش خاتمه تخلیه بارکشتی
evacuation	تخلیه یک نقطه ازاهالی یا نیرو تخلیه پزشکی
clearing	تخلیه محل تخلیه بیماران
clearings	تخلیه محل تخلیه بیماران
docked	سرسره
chute	سرسره
sliding board	سرسره
docks	سرسره
dock	سرسره
chutes	سرسره
ways	سرسره
slides	سرسره
slide	سرسره
slipway	سرسره
raced	سرسره ریل
snowslide	سرسره برفی
races	سرسره ریل
race	سرسره ریل
beaching gear	سرسره قایق
slide [for children]	سورتمه [سرسره ] [در برف]
sleighs	سرسره عاید ودافع
sleigh	سرسره عاید ودافع
slide	سرسره گهواره توپ
slide	ریل لغزنده سرسره
slides	سرسره گهواره توپ
slides	ریل لغزنده سرسره
arresting sheave	ریل و سرسره مهار هواپیما
arresting sheave span	محوطه ریل و سرسره مهارهواپیما
racer	ریل یا سرسره دوار برجک توپ
skated	سرسره بازی کردن کفش چرخدار
racers	ریل یا سرسره دوار برجک توپ
bearing	یاطاقان سکوی اتصال سرسره ریل
skates	سرسره بازی کردن کفش چرخدار
skate	سرسره بازی کردن کفش چرخدار
chute	سرسره بادی برای فراراضطراری از هواپیما درروی زمین
chutes	سرسره بادی برای فراراضطراری از هواپیما درروی زمین
aeromedical unit	یکان تخلیه پزشکی هوایی یکان مسئول تخلیه پزشکی
race ring	رینگ لغزنده سرسره لغزنده طوقه دوار
cargo outturn report	گزارش تخلیه محمولات ناو گزارش تخلیه ناو
gun slide	دستگاه سرسره کشو توپ دستگاه کشوی عاید و دافع توپ
depletion	تخلیه
unloading	تخلیه
exhausts	تخلیه
exhaust	تخلیه
evacuating	تخلیه
discharged	تخلیه
emptying	تخلیه
landing, storage, delivery	تخلیه
evacuates	تخلیه
evacuated	تخلیه
evacuate	تخلیه
LSD	تخلیه
discharge	تخلیه
evacuation	تخلیه
unstuffing	تخلیه
disembarkation	تخلیه
stripping	تخلیه
discharges	تخلیه
depletion zone	ناحیه تخلیه
depletion layer	ناحیه تخلیه
discahrge pipe	لوله تخلیه
depletion barrier	ناحیه تخلیه
depletion area	ناحیه تخلیه
corona discharge	تخلیه کورونا
debarkation net	تور تخلیه
dejecta	تخلیه مدفوع
defecation	تخلیه شکم
electric discharge	تخلیه الکتریکی
education pipe	لوله تخلیه
drain plug	پیچ تخلیه
electrical discharge	تخلیه برقی
discharge velocity	سرعت تخلیه
drain cock	لوله تخلیه
disruptive discharge	تخلیه جرقهای
discharge currect	جریان تخلیه
discharge pressure	فشار تخلیه
discharge end	سمت تخلیه
discharge opening	مجرای تخلیه
discharge opening	راهگاه تخلیه
discharge end	محل تخلیه
discharge gate	دریچه تخلیه
discharge head	ارتفاع تخلیه
discharge of chips	تخلیه براده ها
discharge conveyor	نوار تخلیه
discharge recorder	تخلیه نگار
discharging wharf	اسکله تخلیه
discharging berth	اسکله تخلیه
discharger of a capacitor	تخلیه خازن
discharge voltage	ولتاژ تخلیه
disembarkation	تخلیه کردن
discharge valve	سوپاپ تخلیه
discharge cock	شیر تخلیه
discharge spout	ناودانه ی تخلیه
discharge resistance	مقاومت تخلیه
discharge nozzle	فواره تخلیه
clearing out [of a place]	تخلیه [فضایی]
tipper	تخلیه کننده
surging discharge	تخلیه نوشی
sluiceway	دهانه تخلیه
site clearance	تخلیه کارگاه
self maintained discharge	تخلیه ناوابسته
rotary discharger	تخلیه گر گردان
roll on/roll off	بارگیری- تخلیه
to offload	تخلیه کردن
road clearance	تخلیه جاده
residual discharge	تخلیه مانده
lightning discharge	تخلیه اتمسفری
internal discharge	تخلیه داخلی
impulse discharge	تخلیه ضربهای
high rate discharge	تخلیه شدید
glow discharge	تخلیه تابنده
glow discharge	تخلیه تابناک
exhaust stroke	مرحله تخلیه
exhaust chute	ناودان تخلیه
evacuant	تخلیه کننده
escape channel	مجرای تخلیه اب
electrostatic discharge	تخلیه الکتروستاتیکی
lightning discharge current	جریان تخلیه
main discharge	تخلیه اصلی
relief well	چاه تخلیه
point discharge	تخلیه نقطهای
ozone depletion	تخلیه اوزون
undulatory discharge	تخلیه مواج
oscillating discharge	تخلیه مواج
non self maintained discharge	تخلیه وابسته
neural discharge	تخلیه عصبی
medical recovery	تخلیه پزشکی
medical evacuation	تخلیه بیماران
medical evacuation	تخلیه پزشکی
medical evacuation	تخلیه بهداری
electron discharge	تخلیه الکترونها
vacating	تخلیه کردن
evacuate	تخلیه کردن
disembarks	تخلیه کردن
disembarking	تخلیه کردن
disembarked	تخلیه کردن
disembark	تخلیه کردن
quitting	تخلیه خانه
quit	تخلیه خانه
catharsis	تخلیه هیجانی
abreaction	تخلیه هیجانی
air evacuation	تخلیه هوایی
area evacuation	تخلیه منطقهای
drains	تخلیه کردن
bank sluice	دریچه تخلیه
evacuated	تخلیه کردن
vacates	تخلیه کردن
unload	تخلیه کردن
unloaded	تخلیه کردن
vacated	تخلیه کردن
vacate	تخلیه کردن
evacuating	تخلیه کردن
evacuates	تخلیه کردن
unloads	تخلیه کردن
battlefield evacuation	تخلیه پزشکی
discharges	تخلیه الکتریکی
draining	تخلیه کردن
corollary discharge	تخلیه تبعی
depopulation	تخلیه جمعیت
sluiced	دریچه تخلیه
cooling water discharge	تخلیه اب سرد
discharge	تخلیه الکتریکی
discharges	تخلیه بار
chain of evacuation	سیستم تخلیه
corona discharge	تخلیه الکتریکی
coefficient of discharge	ضریب تخلیه
sluice	دریچه تخلیه
discharge	تخلیه بار
sluices	دریچه تخلیه
brush discharge	تخلیه جارویی
flaming discharge	تخلیه مشتعل
drained	تخلیه کردن
drain	تخلیه کردن
blow off	شیر تخلیه
roll-on/roll-off	بارگیری- تخلیه
main gap	فاصله تخلیه اصلی
evacuating	تخلیه مزاج کردن
unloading takes place in ...	بار در ... تخلیه می شود.
evacuates	تخلیه مزاج کردن
low pressure discharge	تخلیه ی فشار ضعیف
inbound cargo	کالای تخلیه نشده
diffusion	تخلیه کردن بافشار
landing order	اجازه تخلیه بار
defecate	تخلیه کردن شکم
landing weight	وزن با هنگام تخلیه
internal discharge	تخلیه جزیی داخلی
overdischarge of battery	تخلیه فرساینده باتری
incandescent cathode discharge	تخلیه کاتد ملتهب
local action	تخلیه موضعی باتری
discharge	شلیک عصبی تخلیه
sediment escape	ساختمانهای تخلیه و شستشو
semi self maintained discharge	تخلیه نیم وابسته
silt ejector	تخلیه کننده رسوب
stevedores	متصدی بارگیری و تخلیه
stevedore	متصدی بارگیری و تخلیه
defecating	تخلیه کردن شکم
defecates	تخلیه کردن شکم
defecated	تخلیه کردن شکم
tail escape	نهر تخلیه انتهائی
second townsend discharge	تخلیه دوم تاونزند