Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 78 (6 milliseconds)
English
Persian
enumeratoin
سرشماری شمارش
Other Matches
call off
فرمان نظامی برای شمارش قدم یا شمارش شمارش بشمار
clock method
روش شمارش هدفها به طریقه ساعتی روش شمارش در جهت عقربه ساعت
head counts
سرشماری
head count
سرشماری
censuses
سرشماری
census
سرشماری
lustrum
سرشماری
statistic
سرشماری اماره
polled
سرشماری کردن
polls
سرشماری کردن
census data
دادههای سرشماری
census of production
امار سرشماری
bureaus of census
اداره سرشماری
capitation
سرشماری مالیاتی
poll
سرشماری کردن
intercensal
واقع در میان دو سرشماری
capitation
مالیات برهر فرد سرشماری
count
شمارش
numeration
شمارش
counts
شمارش
counted
شمارش
counting
شمارش
computation
شمارش
computations
شمارش
uncountable
<adj.>
غیرقابل شمارش
myriad
<adj.>
غیرقابل شمارش
numerable
قابل شمارش
enumerable
شمارش پذیر
denumerable
قابل شمارش
counting votes
شمارش اراء
sumless
<adj.>
غیرقابل شمارش
innumerable
<adj.>
غیرقابل شمارش
indigitation
اعلان شمارش
countless
<adj.>
غیرقابل شمارش
numberless
<adj.>
غیرقابل شمارش
record count
شمارش رکوردها
head counts
شمارش مردم
head count
شمارش مردم
counting loop
حلقه شمارش
countable
شمارش پذیر
counter
عقربه شمارش
tallied
شمارش شمارشگر
recounts
شمارش مجدد
recounting
شمارش مجدد
recounted
شمارش مجدد
recount
شمارش مجدد
countdown
شمارش معکوس
tallying
شمارش شمارشگر
tally
شمارش شمارشگر
countered
عقربه شمارش
tallies
شمارش شمارشگر
countering
عقربه شمارش
countdowns
شمارش معکوس
calculability
قابلیت شمارش
tabs
شمارش جدول بندی
tab
شمارش جدول بندی
numerative
دستگاه شمارش
[ریاضی]
uncounted
غیر قابل شمارش
computation
نتیجه شمارش محاسبه
scrutineer
مامور شمارش ارا
reference count technique
تکنیک شمارش ارجاعات
computations
نتیجه شمارش محاسبه
quantifiable
آنچه قابل شمارش است
dehind
شمارش امتیاز منفی بازیگر
innumerable
غیرقابل شمارش بیحد و حصر
count down
از بالا به پایین شمردن شمارش معکوس
hemacytometer
اسبابی برای شمارش گویچههای خون
blood counts
شمارش تعداد گویچههای خون در حجم معینی
blood count
شمارش تعداد گویچههای خون در حجم معینی
communication security custodian
مسئول شمارش و تحویل و تحول و نگهداری وسایل تامین مخابراتی
keystroke
شمارش انتخابهای کلید انجام شده برای محاسبه هزینه تایپ
server
مشخصه مخصوص در وب سرور که به صفحات وب و متن ها و برنامه ها امکان تواناییهای خاص میدهد. مثل شمارش مراجعه کنندگان به یک سایت
flexible
کنترل شمارش کامپیوتری یا کنترل ماشین با کامپیوتر
count off
شمارش به ترتیب شماره بترتیب شماره " بشمار "
grid
سیستم مربعهای شمارش شده که در رسم کمک میکند. ماتریس خط وط در زاویه راست که امکان مکان دهی ساده نقاط را فراهم میکند
grids
سیستم مربعهای شمارش شده که در رسم کمک میکند. ماتریس خط وط در زاویه راست که امکان مکان دهی ساده نقاط را فراهم میکند
decimal file system
سیستم انبارداری اعشاری سیستم شمارش اقلام اعشاری
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com