Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 212 (12 milliseconds)
English
Persian
velocities
سرعت اولیه
velocity
سرعت اولیه
basic speed
سرعت اولیه
initial speed
سرعت اولیه
input speed
سرعت اولیه
initial velocity
سرعت اولیه
Search result with all words
burn off
خسته کردن رقیب باگرفتن سرعت اولیه دوچرخه
high velocity
سرعت اولیه زیاد
muzzle velocity
سرعت دهانهای سرعت اولیه گلوله
poomse
نتیجه حرکت فکری ارادی باتوجه به ایستادن سرعت شتاب و نیروی اولیه
velocity jump
جهش لوله توپ یا جهش گلوله در اثر سرعت اولیه پرتاب گلوله
vertical takeoff
سرعت صعود اولیه هواپیما
Other Matches
Ideal City
[شهر موجود در نمونه اولیه و نقشه اولیه]
basic communication
گزارش یا مدرک اولیه مکاتبات اولیه
basic data
دادههای اولیه عناصر اولیه
restoration
احیا و مرمت فرش
[برای بازگرداندن فرش به حالت اولیه آن باید علاوه بر استفاده از مواد اولیه، از تجربه کافی نیز برخوردار بود.]
basic issue list
اقلام مندرج در فهرست توزیع اولیه اقلام بار مبنای اولیه اقلام شارژ انبار
combined speed indicator
عقربه نشان دهنده سرعت علمی و عملی سرعت نمای مرکب
speed ring
طوقه تطبیق سرعت توپ پدافند هوایی طبله سرعت نما
inflow ratio
نسبت سرعت واقعی رتورکرافت به سرعت محیطی نوک تیغه ها
indicated airspeed
سرعت تعیین شده بوسیله سرعت نمای هواپیما
burning rate
سرعت سوزش مهمات یا خرج سرعت مصرف سوخت
drags
وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین
dragged
وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین
drag
وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین
dogmatic marxism
مارکسیسم دگماتیک اصطلاح ابداعی لنین برای مارکسیسم اولیه و نیزبیان طرز فکر کسانی که معتقد به رعایت بی کم وکاست اصول اولیه ابراز شده به وسیله مارکس بدون جرح و تعدیل و تصحیح بودند
tachometer
اندازه گیر سرعت چرخش سرعت سنج
machine number
عدد نسبت سرعت هواپیما به سرعت صوت
true air speed
سرعت حقیقی هواپیما یا سرعت تنظیم شده ان
rate of flame propagation
سرعت پخش شدن شعله سرعت احتراق
variable ratio
گیربکسهایی که در ان به منظور ثابت نگاه داشتن سرعت برونگذاشت نسبت تبدیل صرف نظر از سرعت درون گذاشت تغییر میکند
rate of pouring
سرعت سیلان سرعت جاری شدن
inputted
فضای ذخیره سازی موقت داده دریافتی با سرعت کند وسیله ورودی /خروجی . پس با سرعت بیشتر به حافظه اصلی ارسال میشود
input
فضای ذخیره سازی موقت داده دریافتی با سرعت کند وسیله ورودی /خروجی . پس با سرعت بیشتر به حافظه اصلی ارسال میشود
support
CI مخصوص که با cpu کار میکند و یک تابع جمع یا عملیات استاندارد را به سرعت انجام میدهد و سرعت پردازش را افزایش میدهد
chocked nozzle
خروجی موتور جت که سرعت جریان گازهای خروجی دران به سرعت صوت رسیده است
accelerate
سرعت دادن سرعت گرفتن
accelerated
سرعت دادن سرعت گرفتن
accelerates
سرعت دادن سرعت گرفتن
subsonic
با سرعت کمتر از سرعت صوت
accelerating
سرعت دادن سرعت گرفتن
mach hold
بستن سرعت ماخ به هواپیما بستن سرعت لازم به هواپیمابه طور خودکار
dragger
شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
zero wait state
که آن قدر سریع است که با سرعت قط عات دیگر در کامپیوتر کار میکند و نیاز نیست به صورت مصنوعی سرعت آن کم شود یا وضعیت انتظار درج شود
air plot wind velocity
سرعت باد در مسیر هواپیما سرعت باد محاسبه شده
cut off velocity
سرعت موشک در لحظه جداشدن موتور سرعت صعودنهایی موشک
transonic
سرعت سیال بین مافوق صوت و زیر سرعت صوت
fasted
وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
fast
وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
fasts
وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
fastest
وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
airspeeds
سرعت هواپیما در لحظه پرش با چتر سرعت پرش
declared speed
سرعت اعلام شده به ناوگان سرعت استاندارد ناوگان
airspeed
سرعت هواپیما در لحظه پرش با چتر سرعت پرش
supersonic
هواپیمای مافوق سرعت صوت با سرعت مافوق سرعت صوت
command speed
سرعت تعیین شده هواپیما سرعت پیش بینی شده برای هواپیما
ground speed
سرعت دویدن هواپیما در روی باند سرعت دویدن روی باند سرعت گرفتن هواپیما روی زمین
aircraft block speed
سرعت خالص هواپیما سرعت هواپیما از نظرتئوریکی
sustained rate
سرعت حرکت مداوم سرعت تکرار مداوم
dragstrip
مسیر مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت مسیر مسابقه قایقرانی سرعت
dragway
مسیر مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت مسیر مسابقه قایقرانی سرعت
fast
آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
fastest
آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
fasts
آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
isotach
خطوط میزان منحنی سرعت جریان اب خطوط جریان هم سرعت
calibrated air speed
سرعت هوایی تنظیم شده سرعت تنظیم شده هواپیما
fasted
آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
decelerating
از سرعت چیزی کاستن کاستن سرعت
decelerates
از سرعت چیزی کاستن کاستن سرعت
high speed
با سرعت زیاد راندن با سرعت زیاد
decelerated
از سرعت چیزی کاستن کاستن سرعت
decelerate
از سرعت چیزی کاستن کاستن سرعت
fundamental
اولیه
preliminaries
اولیه
preliminary
اولیه
basics
اولیه
dispersion
اولیه
rudimentary
اولیه
primeval
اولیه
first generation
اولیه
primary
اولیه
initials
اولیه
basic
اولیه
initialled
اولیه
primitive
اولیه
early
اولیه
primal
اولیه
earliest
اولیه
initialling
اولیه
elementary
اولیه
initialing
اولیه
initialed
اولیه
raw
اولیه
initial
اولیه
input data
دادههای اولیه
input current
جریان اولیه
input terminal
ترمینال اولیه
input coupling
تزویج اولیه
input coordinate
مختصات اولیه
stocked
ذخیره اولیه
input capacitance
فرفیت اولیه
input circuit
مدار اولیه
input capacitor
خازن اولیه
input time
زمان اولیه
stock
ماده اولیه
input attenuation
دمفونگ اولیه
stocked
ماده اولیه
input tape
نوار اولیه
input noise
پارازیت اولیه
cogging train
مسیر اولیه
outline agreement
توافق اولیه
input signal
سیگنال اولیه
input reactance
راکتانس اولیه
input electrode
الکترود اولیه
skeleton agreement
توافق اولیه
master agreement
توافق اولیه
input information
اطلاعات اولیه
basic agreement
توافق اولیه
input diode
دیود اولیه
input drift
رانش اولیه
input gap
فاصله اولیه
input frequency
فرکانس اولیه
input stage
طبقه اولیه
breaking down train
راه اولیه
input function
تابع اولیه
frame agreement
توافق اولیه
first notions
تصورات اولیه
opening capital
سرمایه اولیه
archetypes
نمونه اولیه
archetype
نمونه اولیه
initial condition
شرایط اولیه
initial condition
شرط اولیه
initial cost
هزینه اولیه
elementary cell
پیل اولیه
initial capital
سرمایه اولیه
initial acceleration
شتاب اولیه
first aids
کمکهای اولیه
historical costs
هزینه اولیه
i.c.
حالت اولیه
first cost
هزینه اولیه
incunabula
مراحل اولیه
first cause
علت اولیه
prototypes
نمونه اولیه
drawing key
طرح اولیه
stuff
ماده اولیه
initial value
مقدار اولیه
stuffed
ماده اولیه
initialize
مقداردهی اولیه
input admittance
ادمیتانس اولیه
blueprint
طرح اولیه
blueprints
طرح اولیه
stock
ذخیره اولیه
initial strength
استحکام اولیه
initial reserves
ذخایر اولیه
initial point
نقطه اولیه
raw materials
مواد اولیه
prototype
نمونه اولیه
initial level
سطح اولیه
initial mass
جرم اولیه
base rate
ارزش اولیه
base rates
ارزش اولیه
input attenuation
میرائی اولیه
primary industries
صنایع اولیه
primary structure
ساختمان اولیه
primary track
شیار اولیه
prime cost
ارزش اولیه
prime costs
هزینههای اولیه
primeral borth
ابگوشت اولیه
primery battery
باطری اولیه
primery coil
پیچک اولیه
primary storage
حافظه اولیه
feed stock
مواد اولیه
primary standard
استاندارد اولیه
primary storage
انباره اولیه
primary inputs
دادههای اولیه
primary inputs
نهادههای اولیه
prime
نخستین اولیه
primed
نخستین اولیه
primary products
محصولات اولیه
primes
نخستین اولیه
primery current
جریان اولیه
primery obligation
تعهدات اولیه
primery terminal
ترمینال اولیه
radix
سرچشمه اولیه
raw data
دادههای اولیه
embryonic
نارس اولیه
raw products
محصولات اولیه
raw statistics
امارهای اولیه
Aborigine
ساکن اولیه
roughed slab
برامن اولیه
rudiment
اولیه ابتدایی
proto planets
سیارههای اولیه
proto galaxy
کهکشان اولیه
primery citcuit
مدار اولیه
primitive element
عنصر اولیه
I'll put in the initial outlay , you do the work .
ما یه اولیه از من کار از تو
primogenitors
اجداد اولیه
priority processing
پردازش اولیه
integral
تابع اولیه
layout
طرح اولیه
layouts
طرح اولیه
self aid
کمکهای اولیه
primary cognizance
شناختهای اولیه
original
نسخه اولیه
primitive
انسان اولیه
primery voltage
ولتاژ اولیه
scheme
طرح اولیه
base loading
بار اولیه
first aid
کمکهای اولیه
parent
یکان اولیه
inputted
سیگنال اولیه
stuffs
ماده اولیه
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com