English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 213 (18 milliseconds)
English Persian
acceleration سرعت دادن
Search result with all words
dump شکست دادن حریف درمسابقه موتورسیکلت رانی یااتومبیل رانی یا قایق قایقرانی سرعت
breeze تمرین دادن اسب با سرعت دلخواه خودش
breezed تمرین دادن اسب با سرعت دلخواه خودش
breezes تمرین دادن اسب با سرعت دلخواه خودش
breezing تمرین دادن اسب با سرعت دلخواه خودش
accelerate سرعت دادن سرعت گرفتن
accelerated سرعت دادن سرعت گرفتن
accelerates سرعت دادن سرعت گرفتن
accelerating سرعت دادن سرعت گرفتن
flow diagram صفحه پلاستیکی با نشانههای بریده شده موقت برای اجازه دادن به نشانه ها تا به آسانی و به سرعت رسم شوند
flowchart صفحه پلاستیکی با نشانههای بریده شده موقت برای اجازه دادن به نشانه ها تا به آسانی و به سرعت رسم شوند
orbital injection دادن سرعت لازم برای چرخش دور یک مدار به سفینه فضایی
Other Matches
speed ring طوقه تطبیق سرعت توپ پدافند هوایی طبله سرعت نما
combined speed indicator عقربه نشان دهنده سرعت علمی و عملی سرعت نمای مرکب
inflow ratio نسبت سرعت واقعی رتورکرافت به سرعت محیطی نوک تیغه ها
burning rate سرعت سوزش مهمات یا خرج سرعت مصرف سوخت
indicated airspeed سرعت تعیین شده بوسیله سرعت نمای هواپیما
drag وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین
drags وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین
dragged وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین
machine number عدد نسبت سرعت هواپیما به سرعت صوت
tachometer اندازه گیر سرعت چرخش سرعت سنج
rate of flame propagation سرعت پخش شدن شعله سرعت احتراق
true air speed سرعت حقیقی هواپیما یا سرعت تنظیم شده ان
variable ratio گیربکسهایی که در ان به منظور ثابت نگاه داشتن سرعت برونگذاشت نسبت تبدیل صرف نظر از سرعت درون گذاشت تغییر میکند
muzzle velocity سرعت دهانهای سرعت اولیه گلوله
rate of pouring سرعت سیلان سرعت جاری شدن
input فضای ذخیره سازی موقت داده دریافتی با سرعت کند وسیله ورودی /خروجی . پس با سرعت بیشتر به حافظه اصلی ارسال میشود
inputted فضای ذخیره سازی موقت داده دریافتی با سرعت کند وسیله ورودی /خروجی . پس با سرعت بیشتر به حافظه اصلی ارسال میشود
support CI مخصوص که با cpu کار میکند و یک تابع جمع یا عملیات استاندارد را به سرعت انجام میدهد و سرعت پردازش را افزایش میدهد
chocked nozzle خروجی موتور جت که سرعت جریان گازهای خروجی دران به سرعت صوت رسیده است
subsonic با سرعت کمتر از سرعت صوت
mach hold بستن سرعت ماخ به هواپیما بستن سرعت لازم به هواپیمابه طور خودکار
dragger شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
zero wait state که آن قدر سریع است که با سرعت قط عات دیگر در کامپیوتر کار میکند و نیاز نیست به صورت مصنوعی سرعت آن کم شود یا وضعیت انتظار درج شود
air plot wind velocity سرعت باد در مسیر هواپیما سرعت باد محاسبه شده
transonic سرعت سیال بین مافوق صوت و زیر سرعت صوت
cut off velocity سرعت موشک در لحظه جداشدن موتور سرعت صعودنهایی موشک
fasts وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
fastest وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
fast وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
fasted وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
declared speed سرعت اعلام شده به ناوگان سرعت استاندارد ناوگان
airspeed سرعت هواپیما در لحظه پرش با چتر سرعت پرش
airspeeds سرعت هواپیما در لحظه پرش با چتر سرعت پرش
supersonic هواپیمای مافوق سرعت صوت با سرعت مافوق سرعت صوت
command speed سرعت تعیین شده هواپیما سرعت پیش بینی شده برای هواپیما
ground speed سرعت دویدن هواپیما در روی باند سرعت دویدن روی باند سرعت گرفتن هواپیما روی زمین
sustained rate سرعت حرکت مداوم سرعت تکرار مداوم
aircraft block speed سرعت خالص هواپیما سرعت هواپیما از نظرتئوریکی
dragstrip مسیر مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت مسیر مسابقه قایقرانی سرعت
dragway مسیر مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت مسیر مسابقه قایقرانی سرعت
reducing تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
reduces تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
reduce تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
fast آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
fastest آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
fasted آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
fasts آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
calibrated air speed سرعت هوایی تنظیم شده سرعت تنظیم شده هواپیما
isotach خطوط میزان منحنی سرعت جریان اب خطوط جریان هم سرعت
decelerated از سرعت چیزی کاستن کاستن سرعت
decelerate از سرعت چیزی کاستن کاستن سرعت
decelerating از سرعت چیزی کاستن کاستن سرعت
high speed با سرعت زیاد راندن با سرعت زیاد
decelerates از سرعت چیزی کاستن کاستن سرعت
consents اجازه دادن رضایت دادن و پذیرفتن در مورد کارانجام شده و یا رضایت دادن به اینکه کاری انجام بشود
consent اجازه دادن رضایت دادن و پذیرفتن در مورد کارانجام شده و یا رضایت دادن به اینکه کاری انجام بشود
consenting اجازه دادن رضایت دادن و پذیرفتن در مورد کارانجام شده و یا رضایت دادن به اینکه کاری انجام بشود
consented اجازه دادن رضایت دادن و پذیرفتن در مورد کارانجام شده و یا رضایت دادن به اینکه کاری انجام بشود
fleety به سرعت
souic do سرعت
seepage velocity سرعت زه اب
velocity سرعت
rate سرعت
expeditiousness سرعت
speed سرعت
pace سرعت
terminal velocity سرعت حد
paces سرعت
attack speed سرعت تک
speediness سرعت
celerity سرعت
promptitude سرعت
accelerating بر سرعت
accelerate بر سرعت
low velocity با سرعت کم
rates سرعت
low velocity کم سرعت
speeds سرعت
accelerated بر سرعت
fastness سرعت
fastnesses سرعت
accelerates بر سرعت
haste سرعت
acceleration سرعت
tilts سرعت
speedy سرعت
swiftness سرعت
swiftly به سرعت
velocities سرعت
paced سرعت
tilted سرعت
speeding سرعت
rapidity سرعت
line speed سرعت خط
directly به سرعت
tilt سرعت
liner velocity سرعت
on load speed سرعت بار
no load speed سرعت بی باری
operating speed سرعت عملیاتی
rate of fire سرعت تیر
rate of dissolution سرعت انحلال
quickness سرعت فوریت
quickness سرعت انتقال
rate of reaction سرعت واکنش
rate of deposition سرعت ته نشست
rate constant ثابت سرعت
radial velocity سرعت شعاعی
rate of pouring سرعت ریزش
rate equation معادله سرعت
speeds اندازه سرعت
pen speed سرعت قلم
peculiar velocity سرعت خاص
patent log سرعت سنج
pace of the green سرعت گوی
output speed سرعت خروجی
orbital velocity سرعت مداری
speeding سرعت حرکت
optimum speed سرعت مطلوب
speed سرعت حرکت
perceptual speed سرعت ادراک
peripheral speed سرعت محیطی
speeds سرعت حرکت
peak speed حداکثر سرعت
phase velocity سرعت موج
phase velocity سرعت فاز
phase speed سرعت فاز
speeding اندازه سرعت
permissible velocity سرعت مجاز
surface speed سرعت محیطی
speed اندازه سرعت
reading rate سرعت خواندن
tip speed سرعت نوک
velocity factor ثابت سرعت
velocity factor ضریب سرعت
velocity of escape سرعت گریز
velocity of fall سرعت سقوط
velocity of light سرعت نور
velocity of money سرعت پول
velocity of propagation سرعت انتشار
velocity constant ضریب سرعت
velocity constant ثابت سرعت
velocity بردار سرعت
velocity سرعت اولیه
velocities بردار سرعت
velocities سرعت اولیه
uphill اسکی سرعت
downhill اسکی سرعت
top speed سرعت نهایی
transmission rate سرعت مخابره
turnings speed سرعت تراشکاری
velocimeter سرعت سنج
velocity ratio نسبت سرعت
vertical speed سرعت صعود
deep freezes به سرعت منجمدکردن
high gear <idiom> آخر سرعت
pick up speed <idiom> افزایش سرعت
flux سرعت جریان
rates سرعت حرکت
rates سرعت کار
rate سرعت حرکت
deep freeze به سرعت منجمدکردن
back-pedals به سرعت پسرفتن
vertical speed سرعت قائم
wave celerity سرعت موج
wave speed سرعت موج
wave velocity سرعت موج
wind speed سرعت باد
with all speed منتهای سرعت
with rapidity تندی سرعت
back-pedal به سرعت پسرفتن
back-pedalled به سرعت پسرفتن
back-pedalling به سرعت پسرفتن
rate سرعت کار
reading speed سرعت خواندن
speedometer multiplier سرعت سنج
speed of advance سرعت پیشروی
speed indicator سرعت نما
to scamper به سرعت رفتن
relative velocity سرعت نسبی
response rate سرعت پاسخ
reverse speed سرعت معکوس
rotational speed سرعت چرخش
safe velocity سرعت مطلوب
speed adjustment تنظیم سرعت
speed characteristics مشخصه سرعت
speed control کنترل سرعت
speed controls نافم سرعت
speed of light سرعت نور
synchronous speed سرعت همزمان
tachometer سرعت نما
tachometer سرعت سنج
tachometer سرعت نگار
tachometry سرعت پیمائی
paces سرعت حرکت
tachometry سرعت سنجی
paced سرعت حرکت
sympieszometer سرعت سنج
sustained speed سرعت دائمی
speed reduction کاهش سرعت
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com