Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (4 milliseconds)
English
Persian
cruising speed
سرعت دریانوردی
Search result with all words
cruise
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruised
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruises
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruising
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
Other Matches
navigation
دریانوردی
seafaring
دریانوردی
seaworthy
قابل دریانوردی
yachtsmen
علاقمندبه دریانوردی
yachtsman
علاقمندبه دریانوردی
marines
وابسته به دریانوردی
marine
وابسته به دریانوردی
seamanship
مهارت در دریانوردی
rules of the roads
قوانین دریانوردی
nautical chart
نقشه دریانوردی
traffics
انتقال دریانوردی
trafficked
انتقال دریانوردی
traffic
انتقال دریانوردی
trafficking
انتقال دریانوردی
unseaworthy
غیر قابل دریانوردی
deck log
دفتر وقایع دریانوردی
shell back
دریانوردی که از خط استواگذشته باشد
nautical
مربوط به دریانوردی ملوانی
side lights
چراغ دریانوردی طرفین ناو
fourth degree of readiness
محل دریانوردی station cruising: syn
polywag
دریانوردی که به نواحی استوایی سفر نکرده باشد
dock trials
ازمایشهای بعد از تعمیر ناو ازمایش قبل از دریانوردی
combined speed indicator
عقربه نشان دهنده سرعت علمی و عملی سرعت نمای مرکب
speed ring
طوقه تطبیق سرعت توپ پدافند هوایی طبله سرعت نما
inflow ratio
نسبت سرعت واقعی رتورکرافت به سرعت محیطی نوک تیغه ها
indicated airspeed
سرعت تعیین شده بوسیله سرعت نمای هواپیما
burning rate
سرعت سوزش مهمات یا خرج سرعت مصرف سوخت
drags
وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین
drag
وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین
dragged
وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین
machine number
عدد نسبت سرعت هواپیما به سرعت صوت
tachometer
اندازه گیر سرعت چرخش سرعت سنج
true air speed
سرعت حقیقی هواپیما یا سرعت تنظیم شده ان
rate of flame propagation
سرعت پخش شدن شعله سرعت احتراق
variable ratio
گیربکسهایی که در ان به منظور ثابت نگاه داشتن سرعت برونگذاشت نسبت تبدیل صرف نظر از سرعت درون گذاشت تغییر میکند
rate of pouring
سرعت سیلان سرعت جاری شدن
muzzle velocity
سرعت دهانهای سرعت اولیه گلوله
input
فضای ذخیره سازی موقت داده دریافتی با سرعت کند وسیله ورودی /خروجی . پس با سرعت بیشتر به حافظه اصلی ارسال میشود
inputted
فضای ذخیره سازی موقت داده دریافتی با سرعت کند وسیله ورودی /خروجی . پس با سرعت بیشتر به حافظه اصلی ارسال میشود
support
CI مخصوص که با cpu کار میکند و یک تابع جمع یا عملیات استاندارد را به سرعت انجام میدهد و سرعت پردازش را افزایش میدهد
chocked nozzle
خروجی موتور جت که سرعت جریان گازهای خروجی دران به سرعت صوت رسیده است
subsonic
با سرعت کمتر از سرعت صوت
accelerate
سرعت دادن سرعت گرفتن
accelerated
سرعت دادن سرعت گرفتن
accelerating
سرعت دادن سرعت گرفتن
accelerates
سرعت دادن سرعت گرفتن
mach hold
بستن سرعت ماخ به هواپیما بستن سرعت لازم به هواپیمابه طور خودکار
dragger
شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
zero wait state
که آن قدر سریع است که با سرعت قط عات دیگر در کامپیوتر کار میکند و نیاز نیست به صورت مصنوعی سرعت آن کم شود یا وضعیت انتظار درج شود
voyage repairs
تعمیرات مخصوص اماده شدن ناو برای دریانوردی تعمیرات قبل از حرکت دریایی
air plot wind velocity
سرعت باد در مسیر هواپیما سرعت باد محاسبه شده
transonic
سرعت سیال بین مافوق صوت و زیر سرعت صوت
cut off velocity
سرعت موشک در لحظه جداشدن موتور سرعت صعودنهایی موشک
fast
وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
fasted
وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
fastest
وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
fasts
وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
declared speed
سرعت اعلام شده به ناوگان سرعت استاندارد ناوگان
airspeed
سرعت هواپیما در لحظه پرش با چتر سرعت پرش
airspeeds
سرعت هواپیما در لحظه پرش با چتر سرعت پرش
supersonic
هواپیمای مافوق سرعت صوت با سرعت مافوق سرعت صوت
command speed
سرعت تعیین شده هواپیما سرعت پیش بینی شده برای هواپیما
ground speed
سرعت دویدن هواپیما در روی باند سرعت دویدن روی باند سرعت گرفتن هواپیما روی زمین
aircraft block speed
سرعت خالص هواپیما سرعت هواپیما از نظرتئوریکی
sustained rate
سرعت حرکت مداوم سرعت تکرار مداوم
dragway
مسیر مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت مسیر مسابقه قایقرانی سرعت
dragstrip
مسیر مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت مسیر مسابقه قایقرانی سرعت
calibrated air speed
سرعت هوایی تنظیم شده سرعت تنظیم شده هواپیما
isotach
خطوط میزان منحنی سرعت جریان اب خطوط جریان هم سرعت
fasted
آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
fastest
آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
fast
آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
fasts
آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
decelerates
از سرعت چیزی کاستن کاستن سرعت
high speed
با سرعت زیاد راندن با سرعت زیاد
decelerate
از سرعت چیزی کاستن کاستن سرعت
decelerated
از سرعت چیزی کاستن کاستن سرعت
decelerating
از سرعت چیزی کاستن کاستن سرعت
paced
سرعت
pace
سرعت
low velocity
کم سرعت
acceleration
سرعت
low velocity
با سرعت کم
terminal velocity
سرعت حد
fleety
به سرعت
line speed
سرعت خط
promptitude
سرعت
paces
سرعت
directly
به سرعت
accelerates
بر سرعت
speediness
سرعت
liner velocity
سرعت
haste
سرعت
accelerating
بر سرعت
souic do
سرعت
speeds
سرعت
speeding
سرعت
accelerated
بر سرعت
speed
سرعت
accelerate
بر سرعت
seepage velocity
سرعت زه اب
attack speed
سرعت تک
fastnesses
سرعت
rapidity
سرعت
speedy
سرعت
swiftness
سرعت
swiftly
به سرعت
velocities
سرعت
fastness
سرعت
tilt
سرعت
celerity
سرعت
rate
سرعت
rates
سرعت
tilts
سرعت
tilted
سرعت
velocity
سرعت
expeditiousness
سرعت
initial velocity
سرعت اولیه
initial speed
سرعت اولیه
instantaneous velocity
سرعت انی
initial velocity
سرعت اغازی
celerity
سرعت موج
celerity
سرعت فاز
burst rate
سرعت پشت سر هم
bit rate
سرعت بیتی
bit rate
سرعت ذرهای
input speed
سرعت اولیه
instantaneous velocity
سرعت لحظهای
jump speed
سرعت پرش
learning rate
سرعت یادگیری
maximum speed
حداکثر سرعت
mean speed
سرعت متوسط
mean velocity
سرعت متوسط
moderate speed
سرعت متوسط
moderate speed
سرعت متعادل
motor speed
سرعت موتور
angular velocity
سرعت زاویهای
muzzle velocity
سرعت دهانه
apparent velocity
سرعت فاهری
basic speed
سرعت اولیه
base speed
سرعت منتجه
rate of learning
سرعت یادگیری
light velocity
سرعت نور
limiting speed
سرعت محدود
base speed
سرعت مبنا
linear speed
سرعت خطی
liner velocity
بردار سرعت
local velocity
سرعت موضعی
low speed aerodynamics
ایرودینامیک سرعت کم
average speed
سرعت متوسط
angular speed
سرعت زاویهای
change of speed
تغییر سرعت
ground speed
سرعت زمینی
drift velocity
سرعت رانش
rate of current
سرعت جریان
drift of a current
سرعت جریان
flying speed
سرعت پرواز
fall velocity
سرعت سقوط
discharge velocity
سرعت تخلیه
wind velocity
سرعت باد
design speed
سرعت مبنا
drift velocity
سرعت سوق
electron velocity
سرعت الکترونها
full speed
حداکثر سرعت
exhaust velosity
سرعت خروج
full speed
سرعت کامل
flat out
حداکثر سرعت
friction velocity
سرعت اصطکاکی
escape velocity
سرعت گریز
escape velocity
سرعت فرار
engin speed
سرعت موتور
endurance time
سرعت مداوم
group velocity
سرعت گروهی
delivery speed
سرعت تحویل
final velocity
سرعت نهایی
critical velocity
سرعت بحرانی
critical speed
سرعت بحرانی
constant speed
سرعت ثابت
conduction velocity
سرعت رسانش
conduction velocity
سرعت هدایت
collision rate
سرعت برخورد
clock speed
سرعت ساعت
circular velocity
سرعت دایرهای
ultimate speed
سرعت نهایی
fleetness
سرعت سیر
flank speed
سرعت جانبی
flank speed
حداکثر سرعت
deceleration lane
خط تقلیل سرعت
dashman
دونده سرعت
cyclometer
سرعت سنج
speed variation
تغییر سرعت
no load speed
سرعت بی باری
velocity of propagation
سرعت انتشار
to bolt
با سرعت دویدن
to scamper
به سرعت رفتن
velocity ratio
نسبت سرعت
vertical speed
سرعت صعود
vertical speed
سرعت قائم
wave celerity
سرعت موج
wave speed
سرعت موج
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com