English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
instantaneous velocity سرعت لحظهای
Other Matches
instantaneous frequency مقدار لحظهای فرکانس فرکانس لحظهای
wee لحظهای
weeing لحظهای
wees لحظهای
instantaneous لحظهای
lapsing فراموشی لحظهای
instantaneous value مقدار لحظهای
snapshot تصویر لحظهای
instantaneous speed تندی لحظهای
snapshot نمایش لحظهای
instantaneous power توان لحظهای
snapshots تصویر لحظهای
snapshots نمایش لحظهای
momentary equilibrium تعادل لحظهای
instantaneous current جریان لحظهای
snapshot dump روگرفت لحظهای
snapshot dump روبرداری لحظهای
quick make and break switch کلید لحظهای
transient voltage ولتاژ لحظهای
lapses فراموشی لحظهای
instantaneous voltage ولتاژ لحظهای
lapse فراموشی لحظهای
instantaneous luminous intensity شدت نور لحظهای
instantaneous center of rotation مرکز دوران لحظهای
instantaneous acoustic intensity شدت صوت لحظهای
memory snapshot تصویر لحظهای حافظه
instantaneous short circuit current جریان اتصال کوتاه لحظهای
instantaneous elastic deformation تغییر شکل ارتجاعی لحظهای
instantaneous voltage مقدار لحظهای فشار الکتریکی
zero hour <idiom> لحظهای که تصمیم مهمی گرفته میشود
speed ring طوقه تطبیق سرعت توپ پدافند هوایی طبله سرعت نما
combined speed indicator عقربه نشان دهنده سرعت علمی و عملی سرعت نمای مرکب
inflow ratio نسبت سرعت واقعی رتورکرافت به سرعت محیطی نوک تیغه ها
indicated airspeed سرعت تعیین شده بوسیله سرعت نمای هواپیما
burning rate سرعت سوزش مهمات یا خرج سرعت مصرف سوخت
bobbles برای لحظهای توازن رااز دست دادن
bobble برای لحظهای توازن رااز دست دادن
dragged وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین
drag وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین
drags وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین
rate of flame propagation سرعت پخش شدن شعله سرعت احتراق
machine number عدد نسبت سرعت هواپیما به سرعت صوت
tachometer اندازه گیر سرعت چرخش سرعت سنج
true air speed سرعت حقیقی هواپیما یا سرعت تنظیم شده ان
variable ratio گیربکسهایی که در ان به منظور ثابت نگاه داشتن سرعت برونگذاشت نسبت تبدیل صرف نظر از سرعت درون گذاشت تغییر میکند
rate of pouring سرعت سیلان سرعت جاری شدن
muzzle velocity سرعت دهانهای سرعت اولیه گلوله
input فضای ذخیره سازی موقت داده دریافتی با سرعت کند وسیله ورودی /خروجی . پس با سرعت بیشتر به حافظه اصلی ارسال میشود
inputted فضای ذخیره سازی موقت داده دریافتی با سرعت کند وسیله ورودی /خروجی . پس با سرعت بیشتر به حافظه اصلی ارسال میشود
support CI مخصوص که با cpu کار میکند و یک تابع جمع یا عملیات استاندارد را به سرعت انجام میدهد و سرعت پردازش را افزایش میدهد
chocked nozzle خروجی موتور جت که سرعت جریان گازهای خروجی دران به سرعت صوت رسیده است
accelerates سرعت دادن سرعت گرفتن
accelerate سرعت دادن سرعت گرفتن
subsonic با سرعت کمتر از سرعت صوت
accelerating سرعت دادن سرعت گرفتن
accelerated سرعت دادن سرعت گرفتن
mach hold بستن سرعت ماخ به هواپیما بستن سرعت لازم به هواپیمابه طور خودکار
dragger شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
zero wait state که آن قدر سریع است که با سرعت قط عات دیگر در کامپیوتر کار میکند و نیاز نیست به صورت مصنوعی سرعت آن کم شود یا وضعیت انتظار درج شود
cut off velocity سرعت موشک در لحظه جداشدن موتور سرعت صعودنهایی موشک
air plot wind velocity سرعت باد در مسیر هواپیما سرعت باد محاسبه شده
transonic سرعت سیال بین مافوق صوت و زیر سرعت صوت
fasted وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
fastest وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
fast وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
fasts وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
airspeeds سرعت هواپیما در لحظه پرش با چتر سرعت پرش
airspeed سرعت هواپیما در لحظه پرش با چتر سرعت پرش
declared speed سرعت اعلام شده به ناوگان سرعت استاندارد ناوگان
supersonic هواپیمای مافوق سرعت صوت با سرعت مافوق سرعت صوت
command speed سرعت تعیین شده هواپیما سرعت پیش بینی شده برای هواپیما
ground speed سرعت دویدن هواپیما در روی باند سرعت دویدن روی باند سرعت گرفتن هواپیما روی زمین
sustained rate سرعت حرکت مداوم سرعت تکرار مداوم
aircraft block speed سرعت خالص هواپیما سرعت هواپیما از نظرتئوریکی
ppm Position Pulse مدولاسیون یا تلفیق زمانی پالس که دران مقدار نمونه لحظهای موج موقعیت زمانی یک پالس را مدوله میکندodulation
dragstrip مسیر مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت مسیر مسابقه قایقرانی سرعت
dragway مسیر مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت مسیر مسابقه قایقرانی سرعت
isotach خطوط میزان منحنی سرعت جریان اب خطوط جریان هم سرعت
fastest آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
calibrated air speed سرعت هوایی تنظیم شده سرعت تنظیم شده هواپیما
fasts آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
fast آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
fasted آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
decelerate از سرعت چیزی کاستن کاستن سرعت
decelerates از سرعت چیزی کاستن کاستن سرعت
decelerating از سرعت چیزی کاستن کاستن سرعت
decelerated از سرعت چیزی کاستن کاستن سرعت
high speed با سرعت زیاد راندن با سرعت زیاد
accelerating بر سرعت
acceleration سرعت
line speed سرعت خط
promptitude سرعت
paced سرعت
speediness سرعت
liner velocity سرعت
paces سرعت
low velocity کم سرعت
terminal velocity سرعت حد
directly به سرعت
low velocity با سرعت کم
speed سرعت
haste سرعت
accelerate بر سرعت
accelerated بر سرعت
seepage velocity سرعت زه اب
speeds سرعت
accelerates بر سرعت
speeding سرعت
souic do سرعت
attack speed سرعت تک
speedy سرعت
swiftness سرعت
rapidity سرعت
swiftly به سرعت
expeditiousness سرعت
velocities سرعت
fastnesses سرعت
fastness سرعت
celerity سرعت
tilts سرعت
rate سرعت
tilted سرعت
tilt سرعت
rates سرعت
fleety به سرعت
pace سرعت
velocity سرعت
instantaneous velocity سرعت انی
burst rate سرعت پشت سر هم
bit rate سرعت بیتی
celerity سرعت فاز
critical speed سرعت بحرانی
constant speed سرعت ثابت
conduction velocity سرعت رسانش
conduction velocity سرعت هدایت
collision rate سرعت برخورد
clock speed سرعت ساعت
circular velocity سرعت دایرهای
speed variation تغییر سرعت
change of speed تغییر سرعت
celerity سرعت موج
bit rate سرعت ذرهای
input speed سرعت اولیه
base speed سرعت مبنا
average speed سرعت متوسط
mean velocity سرعت متوسط
maximum speed حداکثر سرعت
mean speed سرعت متوسط
apparent velocity سرعت فاهری
moderate speed سرعت متوسط
low speed aerodynamics ایرودینامیک سرعت کم
local velocity سرعت موضعی
jump speed سرعت پرش
learning rate سرعت یادگیری
light velocity سرعت نور
limiting speed سرعت محدود
initial speed سرعت اولیه
basic speed سرعت اولیه
linear speed سرعت خطی
base speed سرعت منتجه
liner velocity بردار سرعت
engin speed سرعت موتور
endurance time سرعت مداوم
electron velocity سرعت الکترونها
drift velocity سرعت سوق
drift velocity سرعت رانش
rate of current سرعت جریان
drift of a current سرعت جریان
flank speed سرعت جانبی
escape velocity سرعت فرار
group velocity سرعت گروهی
flat out حداکثر سرعت
initial velocity سرعت اولیه
ultimate speed سرعت نهایی
flank speed حداکثر سرعت
final velocity سرعت نهایی
exhaust velosity سرعت خروج
escape velocity سرعت گریز
ground speed سرعت زمینی
fleetness سرعت سیر
full speed حداکثر سرعت
cyclometer سرعت سنج
fall velocity سرعت سقوط
initial velocity سرعت اغازی
cruising speed سرعت دریانوردی
critical velocity سرعت بحرانی
dashman دونده سرعت
deceleration lane خط تقلیل سرعت
full speed سرعت کامل
friction velocity سرعت اصطکاکی
flying speed سرعت پرواز
rate of learning سرعت یادگیری
discharge velocity سرعت تخلیه
design speed سرعت مبنا
delivery speed سرعت تحویل
moderate speed سرعت متعادل
to bolt با سرعت دویدن
to scamper به سرعت رفتن
pick up speed <idiom> افزایش سرعت
wind speed سرعت باد
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com