English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (11 milliseconds)
English Persian
peripheral speed سرعت محیطی
surface speed سرعت محیطی
Search result with all words
inflow ratio نسبت سرعت واقعی رتورکرافت به سرعت محیطی نوک تیغه ها
Other Matches
environmental preservation نگهداشت زیست محیطی حفافت زیست محیطی
background radiation تشعشعات هستهای محیطی تشعشعات محیطی
environmental محیطی
spandrel beams تیرهای محیطی
ambient conditions شرایط محیطی
peripheral resistance مقاومت محیطی
environmental design طراحی محیطی
environmental costs مضار زیست محیطی
environmental benefit فواید زیست محیطی
wrap around type گونه نوشتار محیطی
circumcircle دایره محیطی [ریاضی]
error due to external influence خطای محیطی [ریاضی]
circumscribed circle دایره محیطی [ریاضی]
environmental impact نشانزد زیست محیطی
euthenics اصلاح نژاد محیطی
environmental sculpture پیکره سازی محیطی
ambient temperature درجه حرارت محیطی
environmental security تامین محیطی و فیزیکی منطقه
belt frame اسکلت محیطی بدنه هواپیما
to stay floating معلق ماندن [در محیطی] [فیزیک] [شیمی]
to remain suspended معلق ماندن [در محیطی] [فیزیک] [شیمی]
exodermis لایهء خارجی سلولهای زنده محیطی
to suspend معلق نگه داشتن [در محیطی] [فیزیک] [شیمی]
combined speed indicator عقربه نشان دهنده سرعت علمی و عملی سرعت نمای مرکب
speed ring طوقه تطبیق سرعت توپ پدافند هوایی طبله سرعت نما
indicated airspeed سرعت تعیین شده بوسیله سرعت نمای هواپیما
burning rate سرعت سوزش مهمات یا خرج سرعت مصرف سوخت
drags وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین
drag وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین
dragged وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین
tachometer اندازه گیر سرعت چرخش سرعت سنج
true air speed سرعت حقیقی هواپیما یا سرعت تنظیم شده ان
rate of flame propagation سرعت پخش شدن شعله سرعت احتراق
machine number عدد نسبت سرعت هواپیما به سرعت صوت
variable ratio گیربکسهایی که در ان به منظور ثابت نگاه داشتن سرعت برونگذاشت نسبت تبدیل صرف نظر از سرعت درون گذاشت تغییر میکند
muzzle velocity سرعت دهانهای سرعت اولیه گلوله
rate of pouring سرعت سیلان سرعت جاری شدن
common flow afterburner توربوفن تقویت شده [که در آن جریانهای مرکزی و محیطی بعد از پس سوز با یکدیگرترکیب می شوند.]
inputted فضای ذخیره سازی موقت داده دریافتی با سرعت کند وسیله ورودی /خروجی . پس با سرعت بیشتر به حافظه اصلی ارسال میشود
input فضای ذخیره سازی موقت داده دریافتی با سرعت کند وسیله ورودی /خروجی . پس با سرعت بیشتر به حافظه اصلی ارسال میشود
support CI مخصوص که با cpu کار میکند و یک تابع جمع یا عملیات استاندارد را به سرعت انجام میدهد و سرعت پردازش را افزایش میدهد
chocked nozzle خروجی موتور جت که سرعت جریان گازهای خروجی دران به سرعت صوت رسیده است
accelerates سرعت دادن سرعت گرفتن
subsonic با سرعت کمتر از سرعت صوت
accelerated سرعت دادن سرعت گرفتن
accelerating سرعت دادن سرعت گرفتن
accelerate سرعت دادن سرعت گرفتن
mach hold بستن سرعت ماخ به هواپیما بستن سرعت لازم به هواپیمابه طور خودکار
dragger شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
zero wait state که آن قدر سریع است که با سرعت قط عات دیگر در کامپیوتر کار میکند و نیاز نیست به صورت مصنوعی سرعت آن کم شود یا وضعیت انتظار درج شود
air plot wind velocity سرعت باد در مسیر هواپیما سرعت باد محاسبه شده
transonic سرعت سیال بین مافوق صوت و زیر سرعت صوت
cut off velocity سرعت موشک در لحظه جداشدن موتور سرعت صعودنهایی موشک
fasted وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
fastest وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
fast وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
fasts وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
declared speed سرعت اعلام شده به ناوگان سرعت استاندارد ناوگان
airspeed سرعت هواپیما در لحظه پرش با چتر سرعت پرش
airspeeds سرعت هواپیما در لحظه پرش با چتر سرعت پرش
controlled environment محیطی که در ان کمیتهایی ازقبیل دما فشارترکیب اتمسفری تابشهای یونیزه کننده و میزان رطوبت در مقادیر مناسب برای موجودات زنده یا سخت افزارنگه داشته میشوند
hotbeds بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
hotbed بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
supersonic هواپیمای مافوق سرعت صوت با سرعت مافوق سرعت صوت
command speed سرعت تعیین شده هواپیما سرعت پیش بینی شده برای هواپیما
ground speed سرعت دویدن هواپیما در روی باند سرعت دویدن روی باند سرعت گرفتن هواپیما روی زمین
aircraft block speed سرعت خالص هواپیما سرعت هواپیما از نظرتئوریکی
sustained rate سرعت حرکت مداوم سرعت تکرار مداوم
on an even keel <idiom> به ترتیب عالی یا محیطی عالی
dragstrip مسیر مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت مسیر مسابقه قایقرانی سرعت
dragway مسیر مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت مسیر مسابقه قایقرانی سرعت
fastest آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
calibrated air speed سرعت هوایی تنظیم شده سرعت تنظیم شده هواپیما
isotach خطوط میزان منحنی سرعت جریان اب خطوط جریان هم سرعت
fast آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
fasted آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
fasts آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
decelerating از سرعت چیزی کاستن کاستن سرعت
decelerated از سرعت چیزی کاستن کاستن سرعت
decelerates از سرعت چیزی کاستن کاستن سرعت
high speed با سرعت زیاد راندن با سرعت زیاد
decelerate از سرعت چیزی کاستن کاستن سرعت
liner velocity سرعت
terminal velocity سرعت حد
fleety به سرعت
promptitude سرعت
souic do سرعت
accelerates بر سرعت
speeding سرعت
accelerate بر سرعت
low velocity با سرعت کم
paced سرعت
paces سرعت
expeditiousness سرعت
low velocity کم سرعت
speediness سرعت
haste سرعت
speeds سرعت
line speed سرعت خط
seepage velocity سرعت زه اب
accelerating بر سرعت
speed سرعت
accelerated بر سرعت
celerity سرعت
tilts سرعت
tilted سرعت
tilt سرعت
directly به سرعت
swiftly به سرعت
velocities سرعت
rapidity سرعت
swiftness سرعت
speedy سرعت
acceleration سرعت
attack speed سرعت تک
rate سرعت
rates سرعت
fastness سرعت
fastnesses سرعت
pace سرعت
velocity سرعت
rate of learning سرعت یادگیری
speed variation تغییر سرعت
light velocity سرعت نور
limiting speed سرعت محدود
learning rate سرعت یادگیری
jump speed سرعت پرش
celerity سرعت فاز
initial velocity سرعت اولیه
instantaneous velocity سرعت لحظهای
moderate speed سرعت متعادل
change of speed تغییر سرعت
instantaneous velocity سرعت انی
celerity سرعت موج
initial velocity سرعت اغازی
burst rate سرعت پشت سر هم
average speed سرعت متوسط
maximum speed حداکثر سرعت
mean speed سرعت متوسط
mean velocity سرعت متوسط
moderate speed سرعت متوسط
motor speed سرعت موتور
dashman دونده سرعت
muzzle velocity سرعت دهانه
no load speed سرعت بی باری
base speed سرعت مبنا
base speed سرعت منتجه
linear speed سرعت خطی
bit rate سرعت بیتی
liner velocity بردار سرعت
local velocity سرعت موضعی
bit rate سرعت ذرهای
low speed aerodynamics ایرودینامیک سرعت کم
input speed سرعت اولیه
initial speed سرعت اولیه
basic speed سرعت اولیه
on load speed سرعت بار
group velocity سرعت گروهی
drift velocity سرعت رانش
fleetness سرعت سیر
drift of a current سرعت جریان
flank speed حداکثر سرعت
flat out حداکثر سرعت
ground speed سرعت زمینی
back-pedalling به سرعت پسرفتن
ultimate speed سرعت نهایی
escape velocity سرعت فرار
drift velocity سرعت سوق
electron velocity سرعت الکترونها
rate of current سرعت جریان
flank speed سرعت جانبی
full speed حداکثر سرعت
full speed سرعت کامل
friction velocity سرعت اصطکاکی
engin speed سرعت موتور
flying speed سرعت پرواز
endurance time سرعت مداوم
discharge velocity سرعت تخلیه
design speed سرعت مبنا
critical speed سرعت بحرانی
constant speed سرعت ثابت
conduction velocity سرعت رسانش
conduction velocity سرعت هدایت
collision rate سرعت برخورد
exhaust velosity سرعت خروج
clock speed سرعت ساعت
escape velocity سرعت گریز
critical velocity سرعت بحرانی
delivery speed سرعت تحویل
final velocity سرعت نهایی
deceleration lane خط تقلیل سرعت
cyclometer سرعت سنج
fall velocity سرعت سقوط
cruising speed سرعت دریانوردی
circular velocity سرعت دایرهای
velocity ratio نسبت سرعت
to bolt با سرعت دویدن
to scamper به سرعت رفتن
vertical speed سرعت صعود
vertical speed سرعت قائم
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com