Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (16 milliseconds)
English
Persian
calibrated air speed
سرعت هوایی تنظیم شده سرعت تنظیم شده هواپیما
Other Matches
true air speed
سرعت حقیقی هواپیما یا سرعت تنظیم شده ان
mach trim compensator
دستگاه تنظیم حداکثر سرعت هواپیما به طور خودکار
speed adjustment
تنظیم سرعت
constant speed regulation
تنظیم با سرعت ثابت
speed governor
تنظیم کننده سرعت
speed regulator
تنظیم کننده سرعت
timing
تنظیم سرعت چیزی
equivalent airspeed
سرعت تنظیم شده
airspeed
سرعت هوایی هواپیما
airspeeds
سرعت هوایی هواپیما
concatenation motor control
تنظیم زنجیری سرعت موتور
camera station
ایستگاه تنظیم عکاسی هوایی نقطه تنظیم دوربین
gate
فرمان پرواز هواپیما باحداکثر سرعت در درگیری هوایی
gates
فرمان پرواز هواپیما باحداکثر سرعت در درگیری هوایی
speed ring
طوقه تطبیق سرعت توپ پدافند هوایی طبله سرعت نما
indicated airspeed
سرعت تعیین شده بوسیله سرعت نمای هواپیما
processor
که طبق سرعت پردازنده و نه رسانه جانبی تنظیم شده است
machine number
عدد نسبت سرعت هواپیما به سرعت صوت
command speed
سرعت تعیین شده هواپیما سرعت پیش بینی شده برای هواپیما
aircraft block speed
سرعت خالص هواپیما سرعت هواپیما از نظرتئوریکی
power
تنظیم خودکار CPU در یک وضعیت ابتدایی شناخته شده به سرعت پس از اعمال برق .
powered
تنظیم خودکار CPU در یک وضعیت ابتدایی شناخته شده به سرعت پس از اعمال برق .
powering
تنظیم خودکار CPU در یک وضعیت ابتدایی شناخته شده به سرعت پس از اعمال برق .
powers
تنظیم خودکار CPU در یک وضعیت ابتدایی شناخته شده به سرعت پس از اعمال برق .
mach hold
بستن سرعت ماخ به هواپیما بستن سرعت لازم به هواپیمابه طور خودکار
constant speed propeller
ملخی که سیستم کنترل ان دارای یک گاورنر و یک فیدبک بوده و گام ملخ را به منظورثابت نگه داشتن سرعت دوران تنظیم میکند
ground speed
سرعت دویدن هواپیما در روی باند سرعت دویدن روی باند سرعت گرفتن هواپیما روی زمین
air plot wind velocity
سرعت باد در مسیر هواپیما سرعت باد محاسبه شده
airspeed
سرعت هواپیما در لحظه پرش با چتر سرعت پرش
airspeeds
سرعت هواپیما در لحظه پرش با چتر سرعت پرش
air scoop
چاه هوایی صفحه تنظیم دریچه هوایی
spoiler
صفحه دراز و باریک روی سطح بالایی هواپیما که برای کاستن سرعت یا اوج گرفتن هواپیما بلند میشود
accelerator winding
سیم پیچی سری که در تنظیم کنندههای ولتا از نوع نوسان ساز با باز شدن دوسر پلاتین میدان مغناطیسی را به سرعت کاهش میدهد وباعث بسته شدن هرچه سریعتر پلاتین میشود
aircraft rigging
تنظیم نهایی هواپیما
air register
تنظیم حرکات هوایی
airburst ranging
تنظیم ترکش هوایی
air adjustment
تنظیم ترکش هوایی
calibrated altitude
ارتفاع تنظیم شده هواپیما
true air speed
سرعت نسبی هواپیما
accelerometer
سرعت نمای هواپیما
machmeter
سرعت سنج هواپیما
air speed indicator
سرعت نمای هواپیما
machine number
عدد سرعت هواپیما
air spot
تنظیم تیربا دیدبانی هوایی
sight adjustment
تنظیم دستگاه نشانه روی تنظیم زاویه یاب قلق گیری کردن
airspeeds
سرعت سیر هوایی
airspeed
سرعت سیر هوایی
cruising speed
سرعت حرکت هواپیما یا کشتی
vertical takeoff
سرعت صعود اولیه هواپیما
mach wave
انتن سرعت سنج هواپیما
fishtail
چرخاندن دم هواپیما بمنظورکاستن سرعت ان
vertical speed
سرعت صعود عمودی هواپیما
mach stem
انتن سرعت سنج هواپیما
arresting gear
دستگاه کم کننده سرعت هواپیما در روی باند دستگاه مهار هواپیما
adjustable stabilizer
تثبیت کننده افقی قابل تنظیم هواپیما
tune
تنظیم سیستم در نقط ه بهینه آن با تنظیم دقیق
tunes
تنظیم سیستم در نقط ه بهینه آن با تنظیم دقیق
mach front
میله انتن سرعت سنج هواپیما
acceleration error
اشتباه مسیر هواپیما دراثرتغییر سرعت
air spot
تنظیم تیر توپخانه با استفاده از دیدبانی هوایی
combined speed indicator
عقربه نشان دهنده سرعت علمی و عملی سرعت نمای مرکب
inflow ratio
نسبت سرعت واقعی رتورکرافت به سرعت محیطی نوک تیغه ها
burning rate
سرعت سوزش مهمات یا خرج سرعت مصرف سوخت
zooms
هواپیما را با سرعت وبازاویه تند ببالا راندن
zoomed
هواپیما را با سرعت وبازاویه تند ببالا راندن
zoom
هواپیما را با سرعت وبازاویه تند ببالا راندن
impingement
برخورد گازهای با سرعت زیاد به ساختمان هواپیما
airspeeds
سرعت هواپیما نسبت به هوای محیط خود
airspeed
سرعت هواپیما نسبت به هوای محیط خود
dragged
وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین
drags
وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین
drag
وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین
tunes
تنظیم کردن بی سیم تنظیم چانل
range spotting
تنظیم مسافت تنظیم هدف کردن
tune
تنظیم کردن بی سیم تنظیم چانل
rate of flame propagation
سرعت پخش شدن شعله سرعت احتراق
tachometer
اندازه گیر سرعت چرخش سرعت سنج
automatic approach and landing
روش کنترل خودکار سرعت ومسیر هواپیما در تقرب
ranges
تنظیم تیرکردن یا قلق گیری کردن شعاع عمل هواپیما یاخودرو
ranged
تنظیم تیرکردن یا قلق گیری کردن شعاع عمل هواپیما یاخودرو
range
تنظیم تیرکردن یا قلق گیری کردن شعاع عمل هواپیما یاخودرو
mach no
سرعت لازم را به دست اوردم یا نیاوردم در رهگیری هوایی
compass acceleration error
اشتباه قطب نما در اثر سرعت گرفتن کشتی یا هواپیما
homologate
اعلام و تایید کار حد نصاب سرعت هواپیما به وسیله داوران
limiting velocity
بیشترین سرعت هواپیما تحت زاویه معین نسبت به افق
variable ratio
گیربکسهایی که در ان به منظور ثابت نگاه داشتن سرعت برونگذاشت نسبت تبدیل صرف نظر از سرعت درون گذاشت تغییر میکند
muzzle velocity
سرعت دهانهای سرعت اولیه گلوله
rate of pouring
سرعت سیلان سرعت جاری شدن
inputted
فضای ذخیره سازی موقت داده دریافتی با سرعت کند وسیله ورودی /خروجی . پس با سرعت بیشتر به حافظه اصلی ارسال میشود
input
فضای ذخیره سازی موقت داده دریافتی با سرعت کند وسیله ورودی /خروجی . پس با سرعت بیشتر به حافظه اصلی ارسال میشود
page
انتخابی که به کاربر امکان نحوه تنظیم صفحه برای چاپ بدهد. با تنظیم حاشیه " اندازه کاغذ و سایز کاغذ
paged
انتخابی که به کاربر امکان نحوه تنظیم صفحه برای چاپ بدهد. با تنظیم حاشیه " اندازه کاغذ و سایز کاغذ
pages
انتخابی که به کاربر امکان نحوه تنظیم صفحه برای چاپ بدهد. با تنظیم حاشیه " اندازه کاغذ و سایز کاغذ
rheostat
دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
calibration
تنظیم دستگاه بی سیم تصحیح کردن تنظیم کردن کالیبر سنجی
rheostatic
دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
pitch control
کنترل دوران هواپیما حول محور عرضی در هواپیماهای عمود پروازو در سرعت نسبی کم یا صفر
support
CI مخصوص که با cpu کار میکند و یک تابع جمع یا عملیات استاندارد را به سرعت انجام میدهد و سرعت پردازش را افزایش میدهد
chocked nozzle
خروجی موتور جت که سرعت جریان گازهای خروجی دران به سرعت صوت رسیده است
accelerated
سرعت دادن سرعت گرفتن
accelerate
سرعت دادن سرعت گرفتن
accelerates
سرعت دادن سرعت گرفتن
accelerating
سرعت دادن سرعت گرفتن
subsonic
با سرعت کمتر از سرعت صوت
dragger
شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
zero wait state
که آن قدر سریع است که با سرعت قط عات دیگر در کامپیوتر کار میکند و نیاز نیست به صورت مصنوعی سرعت آن کم شود یا وضعیت انتظار درج شود
sight alinement
تنظیم محور زاویه یاب تنظیم محور دوربین و وسایل نشانه روی با محور لوله
trim for take off
سیستم بلند شدن هواپیما به طور خودکار تنظیم خودکاربلند شدن
synchro
دستگاه تنظیم تیر خودکارپدافند هوایی دستگاه کنترل اتش سنکرونیزه
transonic
سرعت سیال بین مافوق صوت و زیر سرعت صوت
cut off velocity
سرعت موشک در لحظه جداشدن موتور سرعت صعودنهایی موشک
aircraft arresting hook
مجموعه قطعاتی که برای گرفتن سرعت یا کاهش اندازه حرکت یا گشتاور هواپیما درفرود معمولی یا اضطراری باان درگیر میشوند
fasted
وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
fasts
وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
fast
وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
fastest
وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
declared speed
سرعت اعلام شده به ناوگان سرعت استاندارد ناوگان
supersonic
هواپیمای مافوق سرعت صوت با سرعت مافوق سرعت صوت
sidelay
تنظیم کننده کناره کاغذ وسیله تنظیم کناره کاغذ درماشین چاپ
go no go
اچار تنظیم فاصله سر تیر بارکالیبر 7/21 اچار تنظیم فاصله پیشانی گلنگدن
adjusting ring
حلقه تنظیم زمان ماسوره حلقه تنظیم
sustained rate
سرعت حرکت مداوم سرعت تکرار مداوم
dragstrip
مسیر مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت مسیر مسابقه قایقرانی سرعت
dragway
مسیر مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت مسیر مسابقه قایقرانی سرعت
compass rose
دایره بزرگی روی کره زمین که در جهت گردش عقربه ساعت از صفر تا 063 درجه بندی شده و بعنوان مبداسنجش و تنظیم قطبنماهای هواپیما روی زمین بکارمیرود
trimsize
اندازه تنظیم شده نقشه حواشی تنظیم شده نقشه
pigeon
در رهگیری هوایی یعنی اینکه گرای مغناطیسی و مسافت پایگاه هوایی از هواپیما این قدر است
pigeons
در رهگیری هوایی یعنی اینکه گرای مغناطیسی و مسافت پایگاه هوایی از هواپیما این قدر است
isotach
خطوط میزان منحنی سرعت جریان اب خطوط جریان هم سرعت
fasts
آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
fastest
آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
fast
آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
fasted
آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
decelerates
از سرعت چیزی کاستن کاستن سرعت
decelerating
از سرعت چیزی کاستن کاستن سرعت
decelerated
از سرعت چیزی کاستن کاستن سرعت
high speed
با سرعت زیاد راندن با سرعت زیاد
decelerate
از سرعت چیزی کاستن کاستن سرعت
high burst ranging
تنظیم تیر بروش ترکش بالا تنظیم تیر بروش تیر زمانی بالا
regularization
تنظیم
alignment
تنظیم
spreading
تنظیم
alignments
تنظیم
shaping regulating
تنظیم
set out
تنظیم
timing
تنظیم
calibration
تنظیم
adjustments
تنظیم
adjustment
تنظیم
formulation
تنظیم
regulation
تنظیم
pilot valve
سوپاپ تنظیم
range of adjustment
ناحیه تنظیم
setting ring
حلقه تنظیم
range calibration
تنظیم مسافت
precision adjustment
تنظیم دقیق
classifying
تنظیم کردن
frame
تنظیم کردن
pressure regulator
شیر تنظیم
pressure adjustment
تنظیم فشار
classify
تنظیم کردن
purity adjustment
تنظیم خلوص
preset
پیش تنظیم
classifies
تنظیم کردن
range adjustment
تنظیم برد
range adjustment
تنظیم مسافت
redact
تنظیم کردن
regulable
تنظیم پذیر
regulating
تنظیم کردن
formulates
تنظیم کردن
formulating
تنظیم کردن
formulated
تنظیم کردن
regulates
تنظیم کردن
formulate
تنظیم کردن
regulate
تنظیم کردن
regulated
تنظیم کردن
regularizing
تنظیم کردن
set screw
پیچ تنظیم
rocker gear
تنظیم جاروبک
attending
تنظیم کردن
rheostat regulation
تنظیم با رئوستا
attend
تنظیم کردن
regulating valve
سوپاپ تنظیم
regulating switch
کلید تنظیم
regularizer
تنظیم کننده
set the watch
تنظیم نگهبانی
set up
تنظیم کردن
regularizes
تنظیم کردن
regularized
تنظیم کردن
regularize
تنظیم کردن
spark setting
تنظیم جرقه
regularising
تنظیم کردن
regularises
تنظیم کردن
regularised
تنظیم کردن
attends
تنظیم کردن
adjustments
تنظیم تطبیق
check valve
شیر تنظیم
adjusability
قابلیت تنظیم
regulators
تنظیم کننده
electronic control
تنظیم الکترونیکی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com