English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 207 (11 milliseconds)
English Persian
response rate سرعت پاسخ
Search result with all words
inquiries حالت محاورهای کامپیوتر که دستورات کاربر به سرعت پاسخ داده می شوند
inquiry حالت محاورهای کامپیوتر که دستورات کاربر به سرعت پاسخ داده می شوند
interactive حالت کامپیوتر که به کاربر امکان میدهد دستورات یا برنامه ها یا داده ها را وارد کند و پاسخ را به سرعت دریافت کند
mode حالتی که در آن کامپیوتر به کاربران اجازه میدهد دستورات یا برنامه ها یا داده را وارد کنند و به سرعت پاسخ دریافت کنند
modes حالتی که در آن کامپیوتر به کاربران اجازه میدهد دستورات یا برنامه ها یا داده را وارد کنند و به سرعت پاسخ دریافت کنند
conversational mode سیستم کامپیوتری که به ورودی کاربر به سرعت پاسخ میدهد
Other Matches
reply [answer] پاسخ نامه ای [پاسخ به پیام پست الکترونیکی ] [پاسخ زبانی دفاعیه]
answer پاسخ دادن یا یافتن پاسخ یک سوال
answers پاسخ دادن یا یافتن پاسخ یک سوال
answering پاسخ دادن یا یافتن پاسخ یک سوال
answered پاسخ دادن یا یافتن پاسخ یک سوال
voice answer back یک دستگاه پاسخ صوتی که میتواندسیستم کامپیوتری را به یک شبکه تلفنی وصل کند تا پاسخ صوتی را به درخواستهای انجام شده از ترمینالهای تلفنی فراهم اورد
combined speed indicator عقربه نشان دهنده سرعت علمی و عملی سرعت نمای مرکب
speed ring طوقه تطبیق سرعت توپ پدافند هوایی طبله سرعت نما
inflow ratio نسبت سرعت واقعی رتورکرافت به سرعت محیطی نوک تیغه ها
burning rate سرعت سوزش مهمات یا خرج سرعت مصرف سوخت
indicated airspeed سرعت تعیین شده بوسیله سرعت نمای هواپیما
originating با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
originate با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
originated با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
originates با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
drags وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین
drag وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین
dragged وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین
rate of flame propagation سرعت پخش شدن شعله سرعت احتراق
tachometer اندازه گیر سرعت چرخش سرعت سنج
machine number عدد نسبت سرعت هواپیما به سرعت صوت
true air speed سرعت حقیقی هواپیما یا سرعت تنظیم شده ان
variable ratio گیربکسهایی که در ان به منظور ثابت نگاه داشتن سرعت برونگذاشت نسبت تبدیل صرف نظر از سرعت درون گذاشت تغییر میکند
rate of pouring سرعت سیلان سرعت جاری شدن
muzzle velocity سرعت دهانهای سرعت اولیه گلوله
input فضای ذخیره سازی موقت داده دریافتی با سرعت کند وسیله ورودی /خروجی . پس با سرعت بیشتر به حافظه اصلی ارسال میشود
inputted فضای ذخیره سازی موقت داده دریافتی با سرعت کند وسیله ورودی /خروجی . پس با سرعت بیشتر به حافظه اصلی ارسال میشود
support CI مخصوص که با cpu کار میکند و یک تابع جمع یا عملیات استاندارد را به سرعت انجام میدهد و سرعت پردازش را افزایش میدهد
chocked nozzle خروجی موتور جت که سرعت جریان گازهای خروجی دران به سرعت صوت رسیده است
accelerates سرعت دادن سرعت گرفتن
accelerating سرعت دادن سرعت گرفتن
accelerate سرعت دادن سرعت گرفتن
subsonic با سرعت کمتر از سرعت صوت
accelerated سرعت دادن سرعت گرفتن
mach hold بستن سرعت ماخ به هواپیما بستن سرعت لازم به هواپیمابه طور خودکار
dragger شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
zero wait state که آن قدر سریع است که با سرعت قط عات دیگر در کامپیوتر کار میکند و نیاز نیست به صورت مصنوعی سرعت آن کم شود یا وضعیت انتظار درج شود
it is inexpedient to reply پاسخ دادن مصلحت نیست پاسخ دادن مقتضی نیست
cut off velocity سرعت موشک در لحظه جداشدن موتور سرعت صعودنهایی موشک
transonic سرعت سیال بین مافوق صوت و زیر سرعت صوت
air plot wind velocity سرعت باد در مسیر هواپیما سرعت باد محاسبه شده
fast وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
fastest وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
fasted وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
fasts وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
airspeed سرعت هواپیما در لحظه پرش با چتر سرعت پرش
declared speed سرعت اعلام شده به ناوگان سرعت استاندارد ناوگان
airspeeds سرعت هواپیما در لحظه پرش با چتر سرعت پرش
supersonic هواپیمای مافوق سرعت صوت با سرعت مافوق سرعت صوت
command speed سرعت تعیین شده هواپیما سرعت پیش بینی شده برای هواپیما
ground speed سرعت دویدن هواپیما در روی باند سرعت دویدن روی باند سرعت گرفتن هواپیما روی زمین
sustained rate سرعت حرکت مداوم سرعت تکرار مداوم
aircraft block speed سرعت خالص هواپیما سرعت هواپیما از نظرتئوریکی
dragstrip مسیر مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت مسیر مسابقه قایقرانی سرعت
dragway مسیر مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت مسیر مسابقه قایقرانی سرعت
responded پاسخ
responds پاسخ
answered پاسخ
in answer to در پاسخ به
counterplea پاسخ رد
answering پاسخ
responses پاسخ
replication پاسخ
rebutter پاسخ رد
no : پاسخ نه
response پاسخ
negative reply پاسخ رد
replied پاسخ
replies پاسخ
reply پاسخ
replying پاسخ
respond پاسخ
answers پاسخ
item of written comment پاسخ
representation [statement] پاسخ
responsions پاسخ
answerback در پاسخ
reaction [answer, commentary] پاسخ
response [commentary] پاسخ
in reply to در پاسخ
statement پاسخ
answer پاسخ
isotach خطوط میزان منحنی سرعت جریان اب خطوط جریان هم سرعت
fasted آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
calibrated air speed سرعت هوایی تنظیم شده سرعت تنظیم شده هواپیما
fast آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
fastest آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
fasts آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
rejoins پاسخ دادن
response equivalence هم ارزی پاسخ
response generalization تعمیم پاسخ
answerable پاسخ دار
response duration مدت پاسخ
response differentiation تفکیک پاسخ
rejoinder پاسخ دفاعی
rejoinders پاسخ دفاعی
pleas پاسخ دعوی
response amplitude دامنه پاسخ
whole response پاسخ کلی
w response پاسخ کلی
voice answer back پاسخ سمعی
plea پاسخ دعوی
rejoin در پاسخ گفتن
rejoins در پاسخ گفتن
vab پاسخ سمعی
solution پاسخ یک مشکل
response time زمان پاسخ
response threshold استانه پاسخ
response strength نیرومندی پاسخ
response set امایه پاسخ
response latency نهفتگی پاسخ
to definitive answer پاسخ قطعی
come up with <idiom> یافتن پاسخ
solutions پاسخ یک مشکل
rejoining پاسخ دادن
running rate اهنگ پاسخ
rejoining در پاسخ گفتن
rejoined پاسخ دادن
rejoined در پاسخ گفتن
responsorial پاسخ دهنده
rejoin پاسخ دادن
to make a response پاسخ دادن
vaccum response پاسخ غیابی
response intensity شدت پاسخ
delayed response پاسخ درنگیده
color response پاسخ رنگ
frequency respone پاسخ فرکانس
image response پاسخ تصویر
impluse response پاسخ ایمپولز
emitted response پاسخ صدوری
irresponsive پاسخ ندهنده
anticipatory response پاسخ انتظاری
consummatory response پاسخ پایانی
answerback پاسخ برگشتی
answer mode حالت پاسخ
anatomy response پاسخ کالبدی
an a answer پاسخ مثبت
manipulandum ابزار پاسخ
operandum ابزار پاسخ
moro response پاسخ مورو
answers پاسخ به یک سوال
conditioned response پاسخ شرطی
discriminatory response پاسخ افتراقی
distal response پاسخ دوربرد
answer : پاسخ دادن
answer : جواب پاسخ
answer پاسخ به یک سوال
answered : پاسخ دادن
answered : جواب پاسخ
right answer پاسخ درست
answered پاسخ به یک سوال
answering : پاسخ دادن
answering : جواب پاسخ
correct response پاسخ درست
content response پاسخ محتوایی
answering پاسخ به یک سوال
answers : پاسخ دادن
answers : جواب پاسخ
movement response پاسخ حرکت
replier پاسخ دهنده
calculation پاسخ تقریبی
respond پاسخ دادن
popular response پاسخ رایج
position response پاسخ مکانی
preparatory response پاسخ مقدماتی
oracles پاسخ مبهم
early answer پاسخ زود
oracle پاسخ مبهم
reflection response پاسخ قرینه
original response پاسخ ابتکاری
responds پاسخ دادن
responded پاسخ دادن
high speed با سرعت زیاد راندن با سرعت زیاد
decelerates از سرعت چیزی کاستن کاستن سرعت
decelerating از سرعت چیزی کاستن کاستن سرعت
decelerate از سرعت چیزی کاستن کاستن سرعت
decelerated از سرعت چیزی کاستن کاستن سرعت
psychogalvanic response پاسخ گالوانیکی- روانی
response time زمان پاسخ دهی
rejoins پاسخ دفاعی دادن
interrogator responsor دستگاه پرسش- پاسخ
to answer in the a پاسخ مثبت دادن
the answer is in the negative پاسخ ان منفی است
rejoining پاسخ دفاعی دادن
pilomotor response پاسخ سیخ شدن مو
response hierarchy سلسله مراتب پاسخ
s r model الگوی محرک- پاسخ
ucr پاسخ غیر شرطی
white space response پاسخ به بخش سفید
open ended question پرسش باز پاسخ
modulation frequency response پاسخ فرکانس مدولاسیون
achromatic color response پاسخ رنگ بی فام
visual righting response پاسخ تعادل دیداری
electrodermal response پاسخ برقی پوست
all or none response پاسخ همه یا هیچ
pure color response پاسخ خالص رنگ
unconditioned response پاسخ غیر شرطی
surrebutter اخرین پاسخ خواهان
stimulus response theory نظریه محرک- پاسخ
cer پاسخ هیجانی شرطی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com