Total search result: 202 (13 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
capital building |
سرمایه سازی |
capitalization |
سرمایه سازی |
|
|
Other Matches |
|
over capitalised |
براورد اضافی سرمایه سرمایه شرکتی را بیش ازاندازه اعلام کردن |
supply price of capital |
قیمت عرضه سرمایه اصطلاح کینز در رابطه باهزینه سرمایه گذاری |
capital stock |
سهام سرمایه سهامی که به عنوان سرمایه به شرکت اورده میشود |
capital consumption allowance |
کسر مصرف سرمایه مترادف با استهلاک سرمایه |
liquidity trap |
سرمایه گذاری بسیار کم بوده و سرمایه گذاران ترجیح میدهند که دارائیهای خود رابه شکل پول نقد نگاه دارند |
disinvestment |
سرمایه گذاری منفی سرمایه برداری |
capitalization |
تبدیل به سرمایه کردن تجمع سرمایه |
multiplier principle |
اصل ضریب افزایش سرمایه نسبت بین افزایش سرمایه گذاری و بالا رفتن درامد |
financier |
سرمایه دار سرمایه گذار |
financiers |
سرمایه دار سرمایه گذار |
capital gain |
منافع حاصل از فروش یاتعویض اقلام دارایی به قیمتی بیش از ارزش دفتری اضافه ارزش سرمایه سرمایه باز یافته |
capitalism |
کاپیتالیزم سیستم سرمایه داری سیستم سرمایه گرایی سرمایه داری |
residential investments |
سرمایه گذاری مسکن سرمایه گذاری به شکل خانههای مسکونی |
acceleration principle |
یعنی سرمایه گذاری مساوی است باحاصلضرب ضریب شتاب میزان سرمایه گذاری لازم برای افزایش یک واحد تولید در تغییرات در تولید |
rectification |
یکسو سازی همسو سازی مستقیم سازی |
desired investment |
سرمایه گذاری مطلوب سرمایه گذاری مورد نظر |
overcapitalization |
سرمایه گذاری بیش ازحد سرمایه گذاری افراطی |
cooperative scorer |
بهره گیرنده از روش سرمایه گذاری مشترک استفاده کننده از سرمایه گذاری مشترک |
unintended investment |
سرمایه گذاری برنامه ریزی نشده سرمایه گذاری پیش بینی نشده |
capital program |
برنامه سرمایه گذاری برنامه تولید سرمایه |
collapse capitalism |
فروپاشی سرمایه داری سقوط سرمایه داری |
marginal utility of capital |
مطلوبیت نهائی سرمایه فایده نهائی سرمایه |
registered capital |
سرمایه به ثبت رسیده سرمایه ثبت شده |
marxist economics |
نظام اقتصادی که در ان افکارکارل مارکس و طرفدارانش مد نظر است و بر اساس ان استثمار نظام سرمایه داری سرانجام کارگران را فقیرخواهد ساخت و عاقبت بحرانهای اقتصادی و سقوط نظام سرمایه داری را بوجودخواهد اورد |
cobb doglas production function |
ر کار بتوان کشش تولید نسبت به عامل سرمایه . اگرحاصلجمع کششهای فوق برابر 1 باشد تابع تولیدهمگن درجه 1 و مجموعه عوامل سرمایه و کار ثابت است و اگر بزرگتراز 1 باشدبازده کل صعودی و اگرکوچکتراز 1 باشد بازده کل نزولی است |
calculating |
دوباره سازی یا ایجاد داده جدید از طریق فشرده سازی وقایع عددی معین |
pilot materials |
وسایل و دست ابزارهای ماشین سازی یا مدل سازی |
jagger |
الت کنگره سازی یادندانه سازی |
ordnance plant |
کارخانجات اسلحه سازی یامهمات سازی |
pre-treatment |
عملیات مقدماتی و آماده سازی [مثل شستشوی پشم قبل از رنگرزی و یا آماده سازی دار جهت چله کشی] |
one level address |
سازماندهی فضای ذخیره سازی که هر نوع رسانه ذخیره سازی یکسان رفتار می شوند |
subjugation |
مقهور سازی مطیع سازی |
frustrations |
خنثی سازی محروم سازی |
ouster |
بی بهره سازی محروم سازی |
imagery |
مجسمه سازی شبیه سازی |
frustration |
خنثی سازی محروم سازی |
irritancy |
پوچ سازی باطل سازی |
formularization |
کوتاه سازی ضابطه سازی |
erasable |
1-رسانه ذخیره سازی که قابل استفاده مجدد است . 2-ذخیره سازی موقت |
save |
ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی |
saved |
ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی |
saves |
ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی |
symmetrical compression |
سیستم فشرده سازی که همان توان پردازش و زمان را برای فشرده سازی و از حالت فشرده در آوردن تصویر نیاز دارد |
sort |
الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند |
sorts |
الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند |
sorted |
الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند |
hits |
داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است |
hitting |
داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است |
hit |
داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است |
electronic |
کامپیوتر دیجیتالی با قط عات الکترونیکی حالت ساده با CPU و حافظه اصلی و فضای ذخیره سازی و دستگاه ورودی / خروجی . که توسط قط عات الکترونیکی و مدارهای مجتمع پیاده سازی می شوند |
fund |
سرمایه |
capital |
سرمایه |
capital intensive |
سرمایه بر |
turn over |
سرمایه |
asset |
سرمایه |
funded |
سرمایه |
equities |
سرمایه |
equity |
سرمایه |
operating capital |
سرمایه در گردش |
trading capital |
سرمایه در گردش |
capitalists |
سرمایه دار |
transfer of capital |
انتقال سرمایه |
capital stock |
موجودی سرمایه |
capitalist |
سرمایه گرای |
capital stock |
حجم سرمایه |
usance |
سود سرمایه |
capital structure |
ساخت سرمایه |
capital paid in |
ذخیره سرمایه |
capitalists |
سرمایه گرای |
invest |
سرمایه گذاری |
invest |
سرمایه گذاشتن |
investors |
سرمایه گذار |
capital reserve |
ذخیره سرمایه |
invested |
سرمایه گذاری |
capital reserve |
اندوخته سرمایه |
invested |
سرمایه گذاشتن |
investing |
سرمایه گذاری |
investing |
سرمایه گذاشتن |
invests |
سرمایه گذاری |
invests |
سرمایه گذاشتن |
capital requirement |
نیاز سرمایه |
capital structure |
بنیان سرمایه |
flight of capital |
مهاجرت سرمایه |
disinvestment |
اتلاف سرمایه |
fluid capital |
سرمایه متحرک |
real capital |
سرمایه واقعی |
tycoons |
سرمایه گذارمهم |
tycoon |
سرمایه گذارمهم |
flight of capital |
فرار سرمایه |
fixed property |
سرمایه ثابت |
replacement capital |
سرمایه جایگزینی |
replacement capital |
سرمایه جانشینی |
quantity of capital |
مقدار سرمایه |
disinvestment |
کاهش سرمایه |
fluid capital |
سرمایه سیال |
fixed capital |
سرمایه ثابت |
floating capital |
سرمایه متحرک |
physical capital |
سرمایه غیرپولی |
financial capital |
سرمایه مالی |
equity investment |
مشارکت در سرمایه |
stock |
سهام سرمایه |
stocked |
سهام سرمایه |
physical capital |
سرمایه فیزیکی |
reserve fund |
سرمایه احتیاطی |
human capital |
سرمایه انسانی |
fund |
موجودی سرمایه |
social capital |
سرمایه اجتماعی |
circulation capital |
سرمایه در گردش |
funded |
موجودی سرمایه |
capital transfers |
انتقالات سرمایه |
investor |
سرمایه گذار |
capital theory |
نظریه سرمایه |
capital tax |
مالیات بر سرمایه |
capital turnover |
گردش سرمایه |
capital value |
ارزش سرمایه |
return of capital |
بازده سرمایه |
return on capital |
بازدهی سرمایه |
consumer capital |
سرمایه مصرفی |
constant capital |
سرمایه ثابت |
consolidated fund |
سرمایه ذخیره |
circulating capital |
سرمایه در گردش |
circulating capital |
سرمایه در جریان |
cash capital |
سرمایه نقدی |
capitalization |
سرمایه گذاری |
capitalist |
سرمایه دار |
capital construction |
ساختمان سرمایه |
capital account |
حساب سرمایه |
mobility of capital |
تحرک سرمایه |
enterprise |
سرمایه گذاری |
enterprises |
سرمایه گذاری |
bankroll |
سرمایه بانک |
unfunded |
بدون سرمایه |
anti capitalist |
ضد سرمایه داری |
an idel capital |
سرمایه بیکار |
capital constraint |
محدودیت سرمایه |
capital coefficient |
ضریب سرمایه |
capital charges |
هزینههای سرمایه |
capital augmenting |
سرمایه افزا |
money capital |
سرمایه پولی |
capital asset |
سرمایه ثابت |
capital appropiation |
تخصیص سرمایه |
capital agglomeration |
تجمع سرمایه |
capital accumulation |
تراکم سرمایه |
capital accumulation |
انباشت سرمایه |
investments |
سرمایه گذاری |
liquid capital |
سرمایه راکد |
investment |
سرمایه گذاری |
capitalism |
سرمایه داری |
capitalism |
سرمایه گرایی |
joint stock |
سرمایه مشترک |
accumulation of capital |
انباشت سرمایه |
accumulation of capital |
تراکم سرمایه |
accumulated capital |
سرمایه متراکم |
trust fund |
سرمایه امانی |
liquid capital |
سرمایه نقدی |
capital flow |
جریان سرمایه |
capital consuming |
سرمایه طلب |
intellectual capital |
سرمایه فکری |
capital in cash |
سرمایه نقدی |
national capital |
سرمایه ملی |
capital levy |
مالیات بر سرمایه |
capital fund |
وجوه سرمایه |
capital inflow |
ورود سرمایه |
capital liability |
بدهی سرمایه |
capital loss |
زیان سرمایه |
nominal capital |
سرمایه اسمی |
capital intensive |
سرمایه طلب |
working asset |
سرمایه کار |
yield of capital |
بازده سرمایه |
capital intensive technique |
فن تولید سرمایه بر |
opening capital |
سرمایه اولیه |
widening of capital |
گسترش سرمایه |
finance |
سرمایه گذاری |
working capacity |
سرمایه جاری |
financed |
سرمایه گذاری |
finances |
سرمایه گذاری |
financing |
سرمایه گذاری |
capital formation |
تشکیل سرمایه |
capital consumption |
مصرف سرمایه |
initial capital |
سرمایه اولیه |
capital cost |
هزینه سرمایه |
capital depreciation |
استهلاک سرمایه |
capital market |
بازار سرمایه |
cost of capital |
هزینه سرمایه |
capital creation |
ایجاد سرمایه |
out flow of capital |
خروج سرمایه |
capital movement |
حرکت سرمایه |
capital flow |
انتقال سرمایه |
capital outflow |
خروج سرمایه |
working capital |
سرمایه در گردش |
capital flight |
فرار سرمایه |
capital exports |
صادرات سرمایه |
capital gains |
سود سرمایه |
Indeo |
فناوری نرم افزاری ساخت Intel که به کامپیوتر امکان ذخیره سازی و اجرای تصاویر ویدیویی فشرده را میدهد با استفاده از روشهای نرم افزاری فشرده سازی |
dump |
1-دادهای که از یک وسیله به دیگری برای ذخیره سازی کپی شده است . 2-انتقال داده به دیسک برای ذخیره سازی . 3-چاپ محتوای کل یابخشی از داده در حافظه |
external |
روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند |
externals |
روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند |
payout period |
دوره بازگشت سرمایه |
gross investment |
سرمایه گذاری ناخالص |
payback period |
دوره برگشت سرمایه |