Dictiornary-Farsi | سرم را ( موهایم را ) خیلی کوتاه کردید | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (11 milliseconds)

English	Persian
You have cut my hair very short .	سرم را ( موهایم را ) خیلی کوتاه کردید


Other Matches

it is very kind of you	خیلی التفات کردید
on a dime <idiom>	درزمان خیلی کوتاه
ultrashort wave	موج خیلی کوتاه
very short	برد خیلی کوتاه
ultrashort wave transmitter	فرستنده موج خیلی کوتاه
transient	باس ولتاژ خیلی کوتاه در یک لحظه
transients	باس ولتاژ خیلی کوتاه در یک لحظه
The notice is too short [for me] .	آگاهی [برایم] خیلی کوتاه مدت است.
My hair is falling.	موهایم دارد می ریزد
My hair is growing.	موهایم دارد بلند می شود
I'd like a haircut, please.	لطفا میخواهم موهایم را اصلاح کنم.
you did right	خوب کردید
you did right	کار صحیحی کردید
you are written	شما اشتباه کردید
why did you mention that onep	چه شد که ان یکی را بخصوص ذکر کردید
you did w to leave the place	خوب کاری کردید که از انجارفتید
what made you so late	چه شد که این همه دیر کردید
she has a well poised head	وضع سرش در روی بدنش خیلی خیلی خوش نما است
go great guns <idiom>	موفقیت آمیز،انجام کاری خیلی سریع یا خیلی سخت
paint oneself into a corner <idiom>	گرفتارشدن درشرایط خیلی بدو رهایی آن خیلی سخت است
i am very keen on going there	من خیلی مشتاقم انجا بروم خیلی دلم میخواهد به انجابروم
microfilms	فیلم خیلی کوچک برای عکسهای خیلی ریز
microfilmed	فیلم خیلی کوچک برای عکسهای خیلی ریز
microfilm	فیلم خیلی کوچک برای عکسهای خیلی ریز
microfilming	فیلم خیلی کوچک برای عکسهای خیلی ریز
sottovoce	صدای خیلی یواش اهنگ خیلی اهسته
short lunge	نوعی سخمه کوتاه یا ضربه کوتاه در جنگ
blasts	منفجر شدن بوق کوتاه سوت کوتاه
blast	منفجر شدن بوق کوتاه سوت کوتاه
very low frequency	فرکانس خیلی کم در ارتفاع خیلی پایین
rattling	خیلی تند خیلی خوب
ponderous	خیلی سنگین خیلی کودن
shorthorn	جانور شاخ کوتاه نژاد گاو شاخ کوتاه شمال انگلیس
pantywaist	شلوار کوتاه بچگانه که به بالاتنه لباسش تکمه میشود شلوار کوتاه
short quard	سخمه گارد کوتاه در جنگ سرنیزه سخمه کوتاه
emergencies	خیلی خیلی فوری
emergency	خیلی خیلی فوری
jim dandy	ادم خیلی شیک چیز خیلی شیک
hurdle step	جهش کوتاه روی یک پا پیش از شیرجه جهش کوتاه پیش از پریدن از روی خرک
linter	ماشینی که پس از پاک کرن پنبه الیاف کوتاه چسبیده به تخم پنبه را میگیرد الیاف کوتاه پنبه که به تخم پنبه چسبیده است
highly	خیلی
not a few	خیلی ها
many	خیلی
very little	خیلی کم
routh	خیلی
abysmal <adj.>	خیلی بد
in large quantities	خیلی خیلی
for long	خیلی
copious	خیلی
ten	خیلی
dumpiness	خیلی
far and away	خیلی
dammit	خیلی
damn	خیلی
villainous	خیلی بد
to a large extent	خیلی
very	خیلی
really wicked	خیلی محشر
wicked <adj.>	خیلی خوب
lily white	خیلی سفید
often <adv.>	خیلی از اوقات
really sick	خیلی محشر
open-and-shut	خیلی سهل
open and shut	خیلی سهل
lower most	خیلی پست تر
sick [British E] <adj.>	خیلی خوب
primely	خیلی خوب
pixilated	خیلی حساس
faraway	خیلی دور
many people	خیلی از مردم
many people	خیلی اشخاص
precisian	خیلی دقیق
many persons	خیلی اشخاص
whackings	خیلی بزرگ
of vital importance	خیلی ضروری
whopping	خیلی بزرگ
oftentimes	خیلی اوقات
She is very pretentious.	خیلی ادعادارد
Nothing more, thanks.	خیلی متشکرم.
decrepit	خیلی پیر
overstrung	خیلی حساس
great <adj.>	خیلی خوب
superabundant	خیلی زیاد
awesome <adj.>	خیلی خوب
many times <adv.>	خیلی از اوقات
parlous	خیلی مهیب
pianissmo	خیلی نرم
much worse	خیلی بدتر
not so hot <idiom>	نه خیلی خوب
frequently <adv.>	خیلی از اوقات
a lot of times <adv.>	خیلی از اوقات
cool <adj.>	خیلی خوب
too tough	خیلی سفت
immediate	خیلی فوری
piping hot	خیلی داغ
I spoke my mind.	من خیلی رک گفتم.
(as) old as the hills <idiom>	خیلی قدیمی
jolly	بذله گو خیلی
pluperfect	خیلی عالی
extreme	خیلی زیاد
He is a loose card .	خیلی ول است
corking	خیلی زیبا
much was said	خیلی حرفهازده شد
Neanderthal	خیلی کهنه
confidential	خیلی محرمانه
dead slow	خیلی اهسته
I had an awful time .	به من خیلی بد گذشت
far and away	خیلی دور
by leaps and bounds	خیلی تند
benedicite	خیلی خوب
far	زیاد خیلی
pitch-black	خیلی سیاه
pitch black	خیلی سیاه
get up the nerve <idiom>	خیلی شلوغ
hit bottom <idiom>	خیلی پست
as good as	خیلی خوب
as stiff as a poker	خیلی خشک
at most	خیلی باشد
flying high <idiom>	خیلی شادوشنگول
(go over with a) fine-toothed comb <idiom>	خیلی بادقت
To take with a pinch of salt.	خیلی جدی نگرفتن
before you can say knife	خیلی زود
precise	خیلی دقیق
oodles	خیلی زیاد
far off	خیلی دور
iam in bad	خیلی محتاجم
immensurable	خیلی قدیم
in no time	خیلی زود
precipitating	خیلی سریع
precipitates	خیلی سریع
precipitated	خیلی سریع
precipitate	خیلی سریع
it is very easily done	خیلی به اسانی
in cold blood <idiom>	خیلی خونسرد
in seventh heaven <idiom>	خیلی خوشحال
mad as a hornet <idiom>	خیلی عصبانی
level best	خیلی عالی
to pieces <idiom>	خیلی زیاده
too bad <idiom>	خیلی بد ،غم انگیز
lots	خیلی زیاد
nifty	خیلی خوب
niftiest	خیلی خوب
niftier	خیلی خوب
whacking	خیلی بزرگ
giantess	زن خیلی قدبلند
skin and bones <idiom>	خیلی لاغر
hand and glove	خیلی صمیمی
(a) snap <idiom>	خیلی ساده
tickled pink <idiom>	خیلی شادوخوشحال
hand and glove	خیلی نزدیک
hand in glove	خیلی صمیمی
hand in glove	خیلی نزدیک
Many thanks!	خیلی ممنون!
level best	خیلی خوب
oft [archaic, literary] <adv.>	خیلی از اوقات
goody-goodies	خیلی خوب
number one	خیلی خوب
quaint	خیلی فریف
frequently	خیلی اوقات
very light	خیلی سبک
infinitely	خیلی زیاد
skinless	خیلی حساس
highest	خیلی بزرگ
toploftiness	خیلی متکبر
to spread like wildfire	خیلی زودمنتشرشدن
span new	خیلی تازه
often	خیلی اوقات
subminiature	خیلی کوچک
senseful	خیلی حساس
wells	خیلی خوب
raucous	خیلی نامرتب
seldom	خیلی کم ندرتا
goody-goody	خیلی خوب
very good	خیلی خوب
ultraconservative	خیلی محتاط
glorious	خیلی خوب
extras	بسیار خیلی
extra-	بسیار خیلی
extra	بسیار خیلی
costs and arm and a leg <idiom>	خیلی گرونه
goody goody	خیلی خوب
well	خیلی خوب
stentorian	خیلی بلند
exceeding	خیلی زیاد
superrabundant	خیلی زیاد
ritzy	خیلی شیک
once in the blue moon	خیلی بندرت
thank you very much	خیلی متشکرم
on any number of occasions <adv.>	خیلی از اوقات
raff	خیلی زیاد
fortissimo	خیلی بلند
highs	خیلی بزرگ
high	خیلی بزرگ
sappy	خیلی احساساتی
rotundily	چاقی خیلی
regularly [often] <adv.>	خیلی از اوقات
bone dry	خیلی خشک
swith	خیلی عظیم
pygmies	کوتاه
bas relif	کوتاه