English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 189 (2 milliseconds)
English Persian
battery filler سرنگ باتری
battery syringe سرنگ باتری
Other Matches
NiCad نوعی باتری قابل شارژ در laptop که با باتری Nimh جایگزین شده است
to jump-start an engine موتوری را با کابل باتری به باتری روشن کردن
booster cable [jumper cable] کابل باتری به باتری [اتومبیل رانی ]
hypodermic syringe سرنگ
syringes سرنگ
syringe سرنگ
syringes سرنگ ها
syringe سرنگ [پزشکی]
NiMH نوعی باتری قابل شارژ در laptop که امکان شارژ شدن بهتر از باتری Nicad دارد. شارژ آن سریع تر است و نگران حافظه نیست
gun سرنگ امپول زنی و امثال ان
guns سرنگ امپول زنی و امثال ان
needle سوزن سرنگ وگرامافون و غیره
needled سوزن سرنگ وگرامافون و غیره
needles سوزن سرنگ وگرامافون و غیره
needling سوزن سرنگ وگرامافون و غیره
battery باتری
storage cell باتری
c battey باتری سی
b battery باتری ب
h.t. battery باتری ب
battery water اب باتری
battery charger باتری پر کن
battery charging rectifier باتری پر کن
battery copper مس باتری
filament battery باتری ا
chargers باتری پر کن
charger باتری پر کن
heater battery باتری ا
h.b. battery باتری ا
batteries باتری
battery oven کوره باتری
battery mounting پایه باتری
battery liquid الکترولیت باتری
battery paint رنگ باتری
grid of a battery شبکه باتری
battery liquid مایع باتری
battery jar فرف باتری
lighting battery باتری روشنایی
battery receiver رادیو باتری
ignition battery باتری استارت
battery hold down میانگیردار باتری
hold down for batteryseparator میانگیردار باتری
stand by battery باتری یدکی
battery insulator عایق باتری
battery insulator میانگیر باتری
battery isolator لایی باتری
isolator for battery plate لایی باتری
battery plate صفحه باتری
battery polarization قطبش باتری
nickel iron battery باتری ادیسن
edison باتری ادیسن
floating battery باتری ذخیره
dry storage battery باتری ژلاتینی
gelatine battery باتری ژلاتینی
gelatine battery باتری خشک
pillar post of battery ستون باتری
dry battery باتری خشک
plante cell باتری پلانته
cell cover درپوش باتری
gravity battery باتری وزنی
burning rack قاب باتری
battery voltage ولتاژ باتری
battery turntable میز باتری
battery terminal قطب باتری
secondary battery پیل باتری
secondary battery باتری بارشدنی
battery solution محلول باتری
impurities in battery ناخالصیهای باتری
sediments درد باتری
air cell a battery باتری رادیو
alkaline battery باتری قلیایی
storage battery باتری بارشدنی
storage battery باتری انبارهای
automobile battery باتری اتومبیل
b. eliminator جانشین باتری ب
battery acid اسید باتری
battery ammeter امپرسنج باتری
rechargeable battery باتری بارشدنی
acummulator battery باتری بارشدنی
polarization پلاریزاسیون باتری
battery vise گیره باتری
voltaic battery باتری ولتایی
sediment درد باتری
storage cell پیل باتری
battery box جعبه باتری
battery capacity فرفیت باتری
battery carbon زغال باتری
battery current برق باتری
batterty cover سرپوش باتری
battery discharger باتری خالی کن
discharger for battery باتری خالی کن
standby battery باتری اضطراری
starting battery باتری استارت
battery charging rheostat رئوستای باتری پر کن
battery electrode الکترود باتری
battery cradle کلاف باتری
battery carrier شاسی باتری
solution of battery الکترولیت باتری
battery electrolyte الکترولیت باتری
battery case جعبه باتری
battery cell پیل باتری
secondary cell پیل باتری
battery charging cable کابل باتری پر کن
battery charging plug دو شاخه باتری پر کن
discharge خالی کردن باتری
nickel iron battery باتری نیکل-اهن
local action تخلیه موضعی باتری
to charge the battery باتری را بار کردن
universal receiver رادیو برق و باتری
reversed battery plate صفحه باتری معکوس
separator میان گیر باتری
porosity of battery plate تخلخل صفحه باتری
plunge battery باتری با الکترد شناور
plate puller انبر صفحه باتری
plate press پرس صفحه باتری
plante battery plate صفحه باتری پلانته
shedding of battery plate ریزش صفحه باتری
thin plate battery باتری صفحه نازک
overfilling of battery سرشار کردن باتری
train lighting battery باتری روشنایی ترن
twenty four hour charge rate امپر مجاز باتری
overdischarge of battery تخلیه فرساینده باتری
lead acid battery باتری سرب- اسید
idle voltage of battery ولتاژ هرز باتری
cell tester ولت سنج باتری
carbon battery plate صفحه باتری کربنی
area of battery plate سطح صفحه باتری
battery still دیگ تقطیر باتری
battery steamer کوره باتری بخاری
battery resistance مقدار مقاومت باتری
battery jar spacer لایی فرف باتری
battery hydrometer چگالی سنج باتری
cell connector رابط پیل باتری
battery connector رابط پیل باتری
ampere hour efficiency of storage batter بازده باتری انبارهای
battery که یک باتری پشتیبان دارد
batteries که یک باتری پشتیبان دارد
closed circuit battery باتری با مدار بسته
hardened battery plate صفحه باتری سخت
heater battery باتری گرم کننده
group of battery plates دسته صفحات باتری
backs که یک باتری پشتیبان دارد
cementation سیمانی شدن باتری
pasted plate صفحه باتری خمیری
faure plate صفحه باتری خمیری
dry storage battery باتری انبارهای خشک
cutout relay رله باتری پرکن
back که یک باتری پشتیبان دارد
replenish شارژکردن مجدد باتری با الکتریسیته
The battery is dead. باتری خالی شده است.
The battery is discharged (emptied). باتری خالی شده است.
accumulator باتری [مهندسی برق یا الکترونیک]
total discharge تخلیه الکتریکی عمیق [در باتری]
power pack باتری [مهندسی برق یا الکترونیک]
The battery is dead. باتری تمام شده است.
replenished شارژکردن مجدد باتری با الکتریسیته
replenishes شارژکردن مجدد باتری با الکتریسیته
low tension battery باتری فشار ضعیف رادیو
glass separator میان گیر شیشهای باتری
cranking capacity of battery فرفیت راه اندازی باتری
forming of battery plates اماده سازی صفحات باتری
replenishing شارژکردن مجدد باتری با الکتریسیته
The engine runs by a battery. این موتور با باتری کار می کند.
cathode ترمینال الکتریکی منفی یک وسیله یا باتری
cathodes ترمینال الکتریکی منفی یک وسیله یا باتری
battery استفاده از باتری برای وسایل با حافظه قرار
batteries استفاده از باتری برای وسایل با حافظه قرار
luggable کامپیوتر شخصی قابل حمل که باتری اش معمولا تمام نمیشود.
invisible مداری که تامین کننده منبع جریان متناوب است از باتری DC
dry cell battery باتری ای که قابل شارژ مجدد نیست مقایسه شودباRechergeable Battery
The capacity of a battery is typically expressed in milliamp-hours. ظرفیت باتری به طور معمول در میلی آمپر در ساعت بیان می شود.
to jump-start someone's car کمک برای روشن کردن [خودروی کسی را با باتری مستقلی یا ماشین دیگری]
suspend دستوری که هنگگام اجرای ویندوز استفاده میشود در کامپیوتر laptop باتری برای نشان دادن تمام قط عات الکترونیکی آن
suspending دستوری که هنگگام اجرای ویندوز استفاده میشود در کامپیوتر laptop باتری برای نشان دادن تمام قط عات الکترونیکی آن
suspends دستوری که هنگگام اجرای ویندوز استفاده میشود در کامپیوتر laptop باتری برای نشان دادن تمام قط عات الکترونیکی آن
retrain ایجاد مجدد اتصال با کیفیت باتری وقتی که کیفیت خط خیلی بد باشد
charge ایجاد مجدد بار در یک باتری که امکان شارژ مجدد دارد
charges ایجاد مجدد بار در یک باتری که امکان شارژ مجدد دارد
meter power supply امکان ای در ویندوز که میزان توان باتری را در laptop نشان میدهد و نیز می گوید آیا از طریق بالا اجرا میشود یا منبع اصلی الکتریسیته
refreshed قطعه RAM پویا که مدار توکار دارد برای تولید سیگنالهای تنظیم که امکان باریابی داده هنگام قط ع برق میدهد بااستفاده از باتری پشتیبان
refreshes قطعه RAM پویا که مدار توکار دارد برای تولید سیگنالهای تنظیم که امکان باریابی داده هنگام قط ع برق میدهد بااستفاده از باتری پشتیبان
refresh قطعه RAM پویا که مدار توکار دارد برای تولید سیگنالهای تنظیم که امکان باریابی داده هنگام قط ع برق میدهد بااستفاده از باتری پشتیبان
self- قطعه RAM پوییا با مدار تو کار برای تولید سیگنالهای تنظیم کننده که باعث برگرداندن داده میشود وقتی که برق قط ع میشود با استفاده از باتری پشتیبان
power که باعث توقف کار کردن یا بد کار کردن قط عات الکتریکی میشود مگر اینکه باتری آنها برگردد
powers که باعث توقف کار کردن یا بد کار کردن قط عات الکتریکی میشود مگر اینکه باتری آنها برگردد
powered که باعث توقف کار کردن یا بد کار کردن قط عات الکتریکی میشود مگر اینکه باتری آنها برگردد
powering که باعث توقف کار کردن یا بد کار کردن قط عات الکتریکی میشود مگر اینکه باتری آنها برگردد
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com