English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
English Persian
anthem سرودی که دسته جمعی در کلیسا میخوانند
anthems سرودی که دسته جمعی در کلیسا میخوانند
Other Matches
gang days روزهایی که بمصلامیروندومناجات جمعی میخوانند
gang week هفتهای سه روزدران بمصلامیروندومناجات جمعی میخوانند
coaction عمل دسته جمعی همکاری دسته جمعی
antiphon سرودی که بوسیله سرایندگان کلیسا در جواب دستهء دیگرخوانده میشود
parbasis سرودی که دسته تهلیل خوانان بنام سازنده ان وبعنوان تماشاکنندگان میخواند
processional دسته جمعی
ensembles دسته جمعی
ensemble دسته جمعی
collective دسته جمعی
social دسته جمعی
in company دسته جمعی
en masse دسته جمعی
in chorus دسته جمعی
all together دسته جمعی
communal دسته جمعی
volley bombing شلیک دسته جمعی
salvo فریاد دسته جمعی
poll اخذرای دسته جمعی
genocide کشتار دسته جمعی
teamwork کار دسته جمعی
salvoes فریاد دسته جمعی
collective fire اتش دسته جمعی
polls اخذرای دسته جمعی
collective security تامین دسته جمعی
power play حمله دسته جمعی
polled اخذرای دسته جمعی
processions حرکت دسته جمعی
picnics دسته جمعی خوردن
picnics گردش دسته جمعی
gang punch منگنه دسته جمعی
picnicked دسته جمعی خوردن
picnicked گردش دسته جمعی
picnic دسته جمعی خوردن
picnic گردش دسته جمعی
in mass بطور دسته جمعی
ingrow بطور دسته جمعی
procession حرکت دسته جمعی
flutters بال زنی دسته جمعی
callective note بیانیه یا یادداشت دسته جمعی
parades تظاهرات عملیات دسته جمعی
gang دسته جمعی عمل کردن
paraded تظاهرات عملیات دسته جمعی
parade تظاهرات عملیات دسته جمعی
gangs دسته جمعی عمل کردن
fluttering بال زنی دسته جمعی
flutter بال زنی دسته جمعی
fluttered بال زنی دسته جمعی
formicarm زندگی دسته جمعی موریانه
formicary زندگی دسته جمعی موریانه
parading تظاهرات عملیات دسته جمعی
scot ant lot جریمه یامالیات دسته جمعی
collectivism وسایل تولید دسته جمعی ومشترک
collective bargaining مذاکرات دسته جمعی کارمندان با کارفرما
terpsichore رب النوع رقص واوازهای دسته جمعی
acapella اواز دسته جمعی بسبک کلیسایی
part song آواز دسته جمعی بدون ساز
choir بصورت دسته جمعی سرود خواندن هم سرایان
choirs بصورت دسته جمعی سرود خواندن هم سرایان
quirister دسته سرودخوانان کلیسا باهم خواندن
head stock راهنمای عملیات ورزشی دسته جمعی در مدارس وغیره
to go on a picnic بگردش دسته جمعی رفتن درسوردانگی شرکت کردن
antistrophe حرکت از چپ براست نمایشگران هنگام اواز دسته جمعی
frankpledge مسئولیت دسته جمعی افراد مالیات پرداز یک ناحیه
litanies مناجات ودعای دسته جمعی بطور سوال وجواب
litany مناجات ودعای دسته جمعی بطور سوال وجواب
symbion موجود زندهای که بصورت دسته جمعی یا همزیستی زندگی کند
ante-choir [فضای خالی جلوی تریبون دسته همسرایان در کلیسا]
poussette رقص دسته جمعی دایره وار رقص چوبی
choral وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
collective bargaining مذاکرات دسته جمعی مذاکرات بین موسسات متشکل از کارگران و کارفرمایان برای بهبود کار
collective guarantee مسئولیت دسته جمعی مسئولیت تضامنی
exodus مهاجرت مهاجرت دسته جمعی
strikes اعتصاب کردن متوقف ساختن کار از جانب کارگران کارگاه یا کارخانه به طور دسته جمعی و به منظور تحصیل امتیازات بیشتر از کارفرما یا اعاده وضع مناسب سابق که از بین رفته است
strike اعتصاب کردن متوقف ساختن کار از جانب کارگران کارگاه یا کارخانه به طور دسته جمعی و به منظور تحصیل امتیازات بیشتر از کارفرما یا اعاده وضع مناسب سابق که از بین رفته است
birds are singing مرغان میخوانند
exonarthex [هشتی ورودی کلیسا خارج از نمای اصلی کلیسا]
prebendary دریافت مقرری از کلیسا وفیفه خوار کلیسا
melic سرودی
hymnal سرودی
hymnals سرودی
hymnic سرودی
lyric سرودی خواندنی
elder ارشد کلیسا شیخ کلیسا
to choir a hymn سرودی راباهم خواندن
palinode قطعه شعر یا سرودی که مطلب شعر یا سرود قبلی راانکار کند
mounting دسته و پشت بند دسته شمشیر
nosegay دسته گل یایک دسته علف
lorgnettes ذره بین یا عینک دسته داری که در اپراهاونمایشگاههابکارمیرود عینک دسته بلند
lorgnette ذره بین یا عینک دسته داری که در اپراهاونمایشگاههابکارمیرود عینک دسته بلند
mass جمعی
aggregative جمعی
massing جمعی
collective bargaining جمعی
additive جمعی
collective جمعی
plural جمعی
additives جمعی
masses جمعی
mass contagion سرایت جمعی
mass communication ارتباط جمعی
collective bargaining معامله جمعی
gunners جمعی توپخانه
mass education اموزش جمعی
gunner جمعی توپخانه
mass hysteria هیستری جمعی
sum term لفظ جمعی
collectedness جمعی حواس
sum check مقابله جمعی
scrutin deliste رای جمعی
collective responsibility مسئوولیت جمعی
collective liability بدهی جمعی
collective mind ذهن جمعی
collective ownership مالکیت جمعی
processional سروددسته جمعی
cumulative error خطای جمعی
collective protection حفافت جمعی
collective unconscious ناهشیار جمعی
collective self reliance خوداتکائی جمعی
collective behavior رفتار جمعی
aggregate operator عملگر جمعی
collective agreement توافق جمعی
collective goods کالاهای جمعی
aggregate function عمل جمعی
mass media وسایل ارتباط جمعی
permanent party جمعی دایمی یکان
volleying شلیک بطوردسته جمعی
volleyed شلیک بطوردسته جمعی
volley شلیک بطوردسته جمعی
paratrooper جمعی یکان چترباز
paratroopers جمعی یکان چترباز
infantrymen جمعی پیاده نظام
nonoperating strength جمعی غیرفعال در یکان
certes خاطر جمعی تحقیق
infantryman جمعی پیاده نظام
volleys شلیک بطوردسته جمعی
social decrement کاهش ناشی از کار جمعی
synergism کار توام ودسته جمعی
social increment افزایش ناشی از کار جمعی
bethel کلیسا
kirk کلیسا
churches کلیسا
churchgoers کلیسا رو
church کلیسا
stair towers turrets کلیسا
churchgoer کلیسا رو
collective جمعی پخش یکجای اخبار هواشناسی
embarrassing clanger [British E] اشتباه در گفتار یا کردار در جمعی از مردم
gaffe اشتباه در گفتار یا کردار در جمعی از مردم
faux pas اشتباه در گفتار یا کردار در جمعی از مردم
embarrassing blunder اشتباه در گفتار یا کردار در جمعی از مردم
convocation جشن پایان تحصیل جمعی دانشجویان
We are living in the age of mass communication. ما در دوران ارتباطات جمعی زندگی می کنیم.
crowde سرداب کلیسا
churchyards حیاط کلیسا
croud سرداب کلیسا
crowd سرداب کلیسا
croude سرداب کلیسا
crypt سرداب کلیسا
steeples برج کلیسا
steeples مناره کلیسا
steeple برج کلیسا
steeple مناره کلیسا
chancel محراب کلیسا
churchly مربوط به کلیسا
camarin معبد در کلیسا
churchmen نگهبان کلیسا
churchman نگهبان کلیسا
ecclesiastical منسوب به کلیسا
churchyards حصار کلیسا
churchyard حیاط کلیسا
Ecclesilogy کلیسا شناسی
ambulacrum صحن کلیسا
churchyard حصار کلیسا
double church کلیسا دو طبقه
blind storey تریبون کلیسا
crypts سرداب کلیسا
undercroft اتاق کلیسا
tympanum جبهه کلیسا
chapelry حوزه کلیسا
transept جناح کلیسا
transept بازویی کلیسا
nave portal مدخل کلیسا
congregations حضاردر کلیسا
god's acre محوطه کلیسا
presbyter شیخ کلیسا
congregation حضاردر کلیسا
ostiary دربان کلیسا
sexton خادم کلیسا
transepts بازویی کلیسا
transepts جناح کلیسا
nave رواق کلیسا
kirk به کلیسا رفتن
kirkman عضو کلیسا
tympanon جبهه کلیسا
tympan جبهه کلیسا
sextons خادم کلیسا
lay reader قاری کلیسا
territoriality کلیسا سالاری
territorialism کلیسا سالاری
naves رواق کلیسا
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com