Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English
Persian
chantey
سرود ملوانان هنگام کار
chanty
سرود ملوانان هنگام کار
Other Matches
seafolk
ملوانان
pea jacket
ژاکت ضخیم ملوانان
hymnody
سرود خوانی سرود
psalms
سرود روحانی سرود
psalm
سرود روحانی سرود
monkey jacket
نیمتنه کوتاه و چسبانی که ملوانان می پوشند
seabag
کیف پارچه یی محتوی لباس ملوانان
pea jacket or coat
جامه کلفت پشمی که ملوانان در سرما می پوشند
shore leave
مرخصی ملوانان وافسران برای رفتن بخشکی
fearnought
یکجورپارچه کلفت پشمی که برای جامه ملوانان بکارمیرود
land shark
کسیکه ملوانان رادردریاغارت میکندیابمال انها انگل میشود
nuncupative will
در CL این وصیت فقط در مورد سربازان و ملوانان در حال خدمت قابل قبول است
piezoelectric
ویژگی برخی کریستالها که به هنگام اعمال ولتاژ به انهاتحت فشار قرار می گیرند یابه هنگام قرار گرفتن درمعرض فشار مکانیکی یک ولتاژ تولید می کنند
clear one's ears
متعادل کردن فشار نسبت به پرده گوشها هنگام شیرجه فشار متعادل در طرفین هنگام شیرجه در اب
canticles
سرود
canticle
سرود
sing
سرود
carols
سرود
rhapsode
می سرود
carol
سرود
chanson
سرود
cantation
سرود
hymn
سرود
sings
سرود
cantos
سرود
hymns
سرود
mantra
سرود
song
سرود
dite
سرود
dit
سرود
anthems
سرود
anthem
سرود
canto
سرود
songs
سرود
ditty
سرود کوچک
eclogue
سرود چوپانی
ditties
سرود کوچک
songsmith
سرود ساز
doxology
سرود نیایش
national anthems
سرود ملی
hymn
سرود روحانی
songbook
کتاب سرود
warble
سرود چهچه
warbled
سرود چهچه
warbles
سرود چهچه
warbling
سرود چهچه
antiphon
سرود برگردان
singsong
سرود یک نواخت
evensong
سرود شامگاه
national anthem
سرود ملی
songwriter
سرود نویس
taekwondo nore
سرود تکواندو
psalter
کتاب سرود
hymns
سرود روحانی
to song a song
سرود خواندن
dirge
سرود عزا
dirges
سرود عزا
chant
مناجات سرود
chanted
مناجات سرود
chanting
مناجات سرود
bacchanalian song
سرود مستانه
psalmody
سرود خوانی
chants
مناجات سرود
hhymnography
فن تصنیف سرود
hymnography
فن تصنیف سرود
hymnography
سرود سازی
love song
سرود عاشقانه
monody
سرود عزا
hymnist
مصنف سرود
tag
بندگردان سرود
tags
بندگردان سرود
chanting
سرود یا اهنگ خواندن
siren song
سرود دلفریب وافسونگرانه
chanted
سرود یا اهنگ خواندن
chanter
سرود خوان کلیسا
sings
سرود خواندن سراییدن
sing
سرود خواندن سراییدن
chant
سرود یا اهنگ خواندن
psalms
سرود مذهبی خواندن
hymnbook
کتاب سرود مذهبی
canzonet
سرود یا تصنیف کوچک
barcarolle
سرود کرجی بان
psalm
سرود مذهبی خواندن
motet
سرود چند صدایی
chants
سرود یا اهنگ خواندن
barcarole
سرود کرجی بان
magnificat
سرود نیایش مریم
dirge
سرود عزا سرودن
bob
سرود یاتصنیف ضربت
dirges
سرود عزا سرودن
bobs
سرود یاتصنیف ضربت
bobbing
سرود یاتصنیف ضربت
lay clerk
سرود خوان کلیسا
psalter
سرود مذهبی مزامیر
madrigal
سرود عاشقانه چند نفری
kapell meister
رئیس دسته سرود خوانی
blues
نوعی سرود وموسیقی جاز
glee club
کلوب یا باشگاه اواز و سرود
antiphony
انعکاس یا جواب سرود وموسیقی
madrigals
سرود عاشقانه چند نفری
marseillaise
مارسیز سرود ملی فرانسه
alma mater
سرود رسمی مدرسه یا دانشگاه
hymnologic
وابسته به سرود شناسی یاسرود سازی
hymn
سرود خواندن تسبیح وتمجید گفتن
hymns
سرود خواندن تسبیح وتمجید گفتن
psaltery
قانون یاسنتور انگشتی یامضرابی سرود
choir
بصورت دسته جمعی سرود خواندن هم سرایان
we sang them home
ایشان را با اواز و سرود تامنزلشان همراهی کردیم
dithyramb
سرود درهم برهم ووحشیانه یونانیان باستانی
gregorian chant
سرود مذهبی ساده کلیسای کاتولیک رومی
choirs
بصورت دسته جمعی سرود خواندن هم سرایان
prothalamium
ترانه مخصوص جشن ازدواج سرود مبارک باد
prothalamion
ترانه مخصوص جشن ازدواج سرود مبارک باد
hymeneal
سطح هاگدار ومیوه اور قارچ سرود عروسی
deacons
خادم کلیسا که به کشیش یا اسقف کمک میکند سرود مذهبی قرائت کردن
deacon
خادم کلیسا که به کشیش یا اسقف کمک میکند سرود مذهبی قرائت کردن
mediant
یکی ازالحان سرود کلیسایی که حدفاصل بین اهنگ طبیعی صداواوج صدا است
at dark
هنگام شب
timed
هنگام
night-time
هنگام شب
during
هنگام
at night
شب هنگام
time
هنگام
night time
هنگام شب
nightfall
شب هنگام
times
هنگام
at nightfall
شب هنگام
gamut
هنگام
moments
هنگام
termed
هنگام
terming
هنگام
night season
شب هنگام
moment
هنگام
seasons
هنگام
seasoned
هنگام
season
هنگام
nighttide
شب هنگام
term
هنگام
night tide
هنگام شب
oestrum
هنگام
night season
هنگام شب
at the same moment
در آن هنگام
palinode
قطعه شعر یا سرودی که مطلب شعر یا سرود قبلی راانکار کند
updates
به هنگام دراوردن
spring time
هنگام بهار
summertime
هنگام تابستان
inprocess
هنگام کار
updated
به هنگام دراوردن
update
به هنگام دراوردن
execution time
هنگام اجرا
daytime
هنگام روز
daytide
هنگام روز
in-
درفرف هنگام
dusk
هنگام غروب
wintertime
هنگام زمستان
at mess
هنگام خوردن
on occasion
هنگام لزوم
on seeing him
هنگام دیدن او
here's to you
هنگام نوشیدن
on arrival
هنگام ورود
when entering
هنگام ورود
in
درفرف هنگام
hexachord
هنگام شش بردهای
to die in harness
هنگام کار
translate time
هنگام ترجمه
binding time
هنگام انقیاد
hard times
هنگام تنگدستی
playtime
هنگام بازی
meal time
هنگام غذاخوری
in case of emergency
هنگام اضطرار
compile time
هنگام همگردانی
at noon
هنگام فهر
at one's leisure
هنگام فراغت
teatime
هنگام چای
d. wish
خواهش هنگام مردن
chevy
فریاد هنگام شکار
landing weight
وزن با هنگام تخلیه
damage in transit
خسارت در هنگام ترانزیت
ortive
وابسته به هنگام طلوع
parthian glance
نگاه هنگام جدایی
cash on delivery
پرداخت هنگام تحویل
red handed
هنگام ارتکاب جنایت
it puckered up in sewing
هنگام دوختن جمع شد
batfowl
هنگام شب مرغ را شکارکردن
dewfall
هنگام ریزش شبنم
nooning
هنگام فهر ناهار
in the case of traffic jam
[congestion]
هنگام راهبندان سنگین
then
انگاه دران هنگام
therewith
دران هنگام بدانوسیله
to brush over
هنگام عبورپوز زدن
when it came to a push
چون هنگام کوشش
night
شب هنگام برنامه شبانه
hard-bitten
سخت هنگام جنگ
nights
شب هنگام برنامه شبانه
invigilate
شاگردان را هنگام امتحانات پاییدن
invigilated
شاگردان را هنگام امتحانات پاییدن
invigilates
شاگردان را هنگام امتحانات پاییدن
damaged in transit
صدمه دیده هنگام ترانزیت
harvest
هنگام درو وقت خرمن
milter
ماهی نر هنگام تخم ریزی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com