English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
English Persian
husbandman سرپرست خانه
Other Matches
lady help زنی که بابانوی خانه هم صحبت است واورادرکارهای خانه یاری میکن
pigenhole کاغذ دان جعبه مخصوص نامه ها خانه خانه کردن
knife boy خانه شاگردی که کارش پاک کردن کاردهای سفره است خانه شاگرد
it is but a step to my house تا خانه ما گامی بیش نیست یک قدم است تا خانه ما
mansion house خانه بزرگ خانه رسمی شهردار لندن
toft عرصه خانه ومتعلقات ان خانه رعیتی
tricotine پارچه زبر لباسی خانه خانه
honeycombs ارایش شش گوش خانه خانه کردن
honeycomb ارایش شش گوش خانه خانه کردن
hound's tooth check طرح خانه خانه مورب پارچه
our neighbour door کسیکه خانه اش پهلوی خانه ماست
houndstooth check طرح خانه خانه مورب پارچه
homebody ادم خانه نشین یا علاقمند به خانه
Honey comb design طرح خانه زنبوری [یا بندی لوزی که بطور تکراری کل متن فرش را در بر گرفته و داخل خانه ها با اشکال و گل های مختلف تزپین شده است.]
weigh house قپاندار خانه ترازودار خانه
cellular لانه زنبوری خانه خانه
garde manger سرد خانه اشپز خانه
bagnio فاحشه خانه جنده خانه
supervisors سرپرست
supervisor سرپرست
leader سرپرست
leaders سرپرست
skippers سرپرست
warden سرپرست
caretaker سرپرست
skipper سرپرست
skippered سرپرست
tutelar سرپرست
guideless بی سرپرست
skippering سرپرست
symposiarch سرپرست
warden سرپرست
sponsor سرپرست
sponsoring سرپرست
sponsors سرپرست
wardens سرپرست
superintendents سرپرست
director سرپرست
caretakers سرپرست
directors سرپرست
mandatory سرپرست
superintendent سرپرست
attendants سرپرست
guardian سرپرست
attendant سرپرست
guardians سرپرست
negotiator سرپرست مذاکرات
leader of the negotiations سرپرست مذاکرات
matron سرپرست کودکان
overseers نافر سرپرست
overseer نافر سرپرست
hierarch شیخ سرپرست
scoutmaster سرپرست پیشاهنگان
maverick ادم بی سرپرست
mavericks ادم بی سرپرست
protectors حامی سرپرست
sponsored حامی سرپرست
protector حامی سرپرست
scoutmasters سرپرست پیشاهنگان
headman پیشوا سرپرست
officiant کشیش سرپرست
network administrator سرپرست شبکه
custodian مسئول سرپرست
chief negotiator سرپرست مذاکرات
custodians مسئول سرپرست
archon افسر سرپرست
headmen پیشوا سرپرست
drop master سرپرست پرش
lead through تعویض سرپرست
i do not know your house خانه شما را بلد نیستم نمیدانم خانه شما کجاست
cells جلوگیری از تغییر محتوای یک خانه مشخص یا تعدادی خانه مشخص
cell جلوگیری از تغییر محتوای یک خانه مشخص یا تعدادی خانه مشخص
directors سرپرست تیم بولینگ
derelict بی سرپرست کشتی متروکه
returning officers سرپرست انتخابات برزن
returning officer سرپرست انتخابات برزن
director سرپرست تیم بولینگ
presbyter کشیش سرپرست کلیسا
svc فراخوانی نافر یا سرپرست
jumpmaster مربی یا سرپرست چتربازان
truck master مامور یا سرپرست چندکامیون
liquidators سرپرست تسویه حساب
tutelary دارای قیم یا سرپرست
liquidator سرپرست تسویه حساب
formula الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
formulas الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
formulae الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
master of سرپرست گروه شکار روباه
straw boss [سرپرست فاقد اختیارات کافی]
chief programmer team سرپرست یک تیم برنامه نویسی
superintendent registrar سرپرست ثبت احوال یک ناحیه
lady paramount بانوی سرپرست مسابقه تیراندازی زنان
paddock judge داور سرپرست اماده شدن اسبهای مسابقه
range یک خانه یا تعدادی خانه
ranges یک خانه یا تعدادی خانه
honey comb خانه خانه کردن
ranged یک خانه یا تعدادی خانه
receiver خریدار اموال مسروقه قیم یا سرپرست شخص مجنون
receivers خریدار اموال مسروقه قیم یا سرپرست شخص مجنون
mandatory power دولتی که قیم و سرپرست دولت یا حکومت یا سرزمین دیگری باشد
the house is in my possession خانه در تصرف من است خانه در دست من است
door to door خانه به خانه
honeycomb خانه خانه
honeycombs خانه خانه
housing خانه ها
roommate هم خانه
roommates هم خانه
materfamilias زن خانه
door-to-door خانه به خانه
lares خانه
tersellated خانه خانه
shack خانه
pigeon hole خانه
pigeon-hole خانه
pigeon-holes خانه
houseless بی خانه
within doors در خانه
cellular خانه خانه
checkered خانه خانه
lodges خانه
lodged خانه
shacks خانه
quarterage خانه
lodge خانه
lar خانه
i was under his roof در خانه
houses خانه
double-fronted خانه دو در
homes خانه
sockets خانه
her house خانه اش
cellulated خانه خانه
house خانه
alveolate خانه خانه
housed خانه
socket خانه
unsheltered <adj.> بی خانه
cell خانه
cells خانه
cloisonne خانه خانه
furnace house خانه
dwelling خانه
her house خانه ان زن
pieds-a-terre خانه
pied-a-terre خانه
houseroom جا در خانه
dwellings خانه
domiciles خانه
room خانه
rooms خانه
domicile خانه
home خانه
rear commodore سرپرست کاروان دریایی جانشین فرمانده کاروان دریایی
kibitka خانه تاتار
keep in در خانه ماندن
chancery دفتر خانه
chequer خانه شطرنج
landlouper خانه بدوش
lake0dwelling خانه دریاچهای
caserne سرباز خانه
materfamilias بانوی خانه
materfamilas بانوی خانه
bindery صحاف خانه
mansion house خانه ارباب
bookbindery صحاف خانه
bordel فاحشه خانه
majordomo بزرگتر خانه
brick yard اجرپز خانه
lupanar جنده خانه
lupanar فاحشه خانه
landloper خانه بدوش
luft خانه فرار
butler pantry ابدار خانه
cabana خانه کوچک
camera obscura تاریک خانه
mistress of the house بانوی خانه
homebred خانه پرورده
gambling house قمار خانه
household art فن اداره خانه
checker خانه شطرنج
fuse block خانه فیوز
housewifely خانه دار
housewifery خانه دار
freemasons hall فراموش خانه
frater سفره خانه
earth house خانه زیرزمینی
dwelling house خانه مسکونی
gaming house قمار خانه
grummet شاگرد خانه
homemaker خانه دار
home born خانه زاد
goodwife کدبانوی خانه
house agent دلال خانه
house to get خانه اجارهای
house to let خانه اجارهای
house top بام خانه
gynaeceum خانه اندرونی
house work خانه داری
hub or hub by خانه دار
dwelling construction خانه سازی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com