Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
master of
سرپرست گروه شکار روباه
Other Matches
cub hunting
شکار بچه روباه
foxhunt
شکار روباه باتازی
foxhound
تازی مخصوص شکار روباه
foxhounds
تازی مخصوص شکار روباه
to rid to hounds
با تازی شکار روباه کردن
to ride to hounds
با تازی شکار روباه کردن
foxhunt
باتازی شکار روباه کردن
fox hunting
شکار روباه بطور گروهی با اسب و تازیها
fox-hunting
شکار روباه بطور گروهی با اسب و تازیها
mask
کلاه مخصوص شمشیربازی سر روباه شکار شده
masks
کلاه مخصوص شمشیربازی سر روباه شکار شده
drag hunt
شکار با تازی در مسیری بابوی مصنوعی روباه بخاطرورزش
stool
گروه فریبنده شکار
earths
حفره زیرزمینی روباه بیرون راندن روباه از سوراخ
earth
حفره زیرزمینی روباه بیرون راندن روباه از سوراخ
packs
گروه تعقیب کننده پیشتاز گروه تازیها گروه مهاجمان در تجمع
pack
گروه تعقیب کننده پیشتاز گروه تازیها گروه مهاجمان در تجمع
beach group
گروه خدمات بارانداز ساحلی گروه پیشرو یا یورتچی دریایی
commodity groups
گروه اقلام مشابه لجستیکی گروه کالاهای مصرفی
beach party
گروه ساحلی گروه شناسایی اسکله یا ساحل
civil reserve air fleet
گروه هواپیماهای احتیاط کشوری گروه هواپیماهای غیرنظامی که در موقع جنگ مورد استفاده قرار می گیرند
task component
بخشی از یک ناوگان یا گروه رزمی یا گروه ماموریت که برای یک ماموریت مخصوص تشکیل شده است
framing
یک فرایند ارتباطات که تعیین میکند کدام گروه از بیتهاتشکیل یک کاراکتر را میدهدو کدام گروه کاراکترها یک پیام را نمایش میدهد
fox brush
دم روباه
fox
روباه
dog fox
روباه
foxes
روباه
foxtail
دم روباه
reynard
روباه
foxing
روباه
arctic fox
سگ روباه
blue fox
سگ روباه
clean up party
گروه مسئول نظافت محل اقامت افراد گروه مسئول رفت و روب
hanky-panky
روباه بازی
vixens
روباه ماده
foxy
روباه صفت
yoicks
صید روباه
scoria
روباه سربار
vixen
روباه ماده
vulpine
روباه صفت
guile
روباه صفتی
pits
حفره روباه
kennel
لانه روباه
kennels
لانه روباه
foxier
روباه صفت
foxholes
سوراخ روباه
foxiest
روباه صفت
foxhole
سوراخ روباه
hanky panky
روباه بازی
pit
حفره روباه
How did you make out? Did you succeed or fail?
شیری یا روباه ؟
fox hole
سنگر حفره روباه
silver fox
روباه نقره فام
vixenish
شبیه روباه ماده
countervailing power
قدرت یک گروه که در واکنش به قدرت گروه دیگر بوجود می اید
task forces
گروه رزمی مشترک امفی بی گروه رزمی موقت زمینی
task force
گروه رزمی مشترک امفی بی گروه رزمی موقت زمینی
break cover
خروج روباه یا خرگوش ازپناهگاه
earth stopper
مامور بستن سوراخهای روباه
to be like a fox
<idiom>
مثل روباه حیله گر بودن
tutelar
سرپرست
sponsors
سرپرست
leaders
سرپرست
leader
سرپرست
skippering
سرپرست
skippers
سرپرست
skippered
سرپرست
attendant
سرپرست
attendants
سرپرست
skipper
سرپرست
mandatory
سرپرست
sponsor
سرپرست
symposiarch
سرپرست
sponsoring
سرپرست
warden
سرپرست
caretaker
سرپرست
guardian
سرپرست
guardians
سرپرست
superintendent
سرپرست
caretakers
سرپرست
wardens
سرپرست
warden
سرپرست
superintendents
سرپرست
director
سرپرست
directors
سرپرست
guideless
بی سرپرست
supervisor
سرپرست
supervisors
سرپرست
kaldor criterion
ضابطهای که براساس ان هرگونه تغییر ازنظر اجتمائی مطلوب یا مفیداست مشروط برانکه میزان نفع گروه منتفع شونده ازمیزان گروه متضررشونده بیشتر باشد . این ضابطه اولین بار بوسیله اقتصاددان امریکائی
brushes
دم روباه شکارشده بعنوان نشانه پیروزی
brush
دم روباه شکارشده بعنوان نشانه پیروزی
tallyho
صدای شکارچی در موقع دیدن روباه
mavericks
ادم بی سرپرست
headman
پیشوا سرپرست
headmen
پیشوا سرپرست
drop master
سرپرست پرش
hierarch
شیخ سرپرست
sponsored
حامی سرپرست
protector
حامی سرپرست
protectors
حامی سرپرست
scoutmaster
سرپرست پیشاهنگان
scoutmasters
سرپرست پیشاهنگان
overseer
نافر سرپرست
overseers
نافر سرپرست
leader of the negotiations
سرپرست مذاکرات
lead through
تعویض سرپرست
archon
افسر سرپرست
network administrator
سرپرست شبکه
chief negotiator
سرپرست مذاکرات
maverick
ادم بی سرپرست
negotiator
سرپرست مذاکرات
husbandman
سرپرست خانه
custodian
مسئول سرپرست
custodians
مسئول سرپرست
officiant
کشیش سرپرست
matron
سرپرست کودکان
landing group
گروه پیاده شونده به ساحل گروه پیاده شدن
amphibious task group
گروه ماموریت اب خاکی گروه رزمی موقت اب خاکی
The fox,being asked who his withness was ,said, my.
<proverb>
به روباه گفتند شاهدت کیست گفت دمم.
truck master
مامور یا سرپرست چندکامیون
tutelary
دارای قیم یا سرپرست
returning officer
سرپرست انتخابات برزن
returning officers
سرپرست انتخابات برزن
directors
سرپرست تیم بولینگ
liquidators
سرپرست تسویه حساب
derelict
بی سرپرست کشتی متروکه
jumpmaster
مربی یا سرپرست چتربازان
presbyter
کشیش سرپرست کلیسا
director
سرپرست تیم بولینگ
liquidator
سرپرست تسویه حساب
svc
فراخوانی نافر یا سرپرست
foxtail
یکجورعلف که درسران خوشه هایی ماننددم روباه دارد
view halloo
فریاد شکارچی پس ازمشاهده بیرون جستن روباه از پناهگاه
stable
گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
stables
گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
superintendent registrar
سرپرست ثبت احوال یک ناحیه
straw boss
[سرپرست فاقد اختیارات کافی]
chief programmer team
سرپرست یک تیم برنامه نویسی
hordes
گروه بیشمار گروه
horde
گروه بیشمار گروه
tallyho
فریاد شکارچی هنگام دیدن روباه که از پناهگاه بیرون دویده
Foxes when they cannot reach the grapes say they a.
<proverb>
روباه دستش به انگور نمى رسد مى گوید ترش است .
lady paramount
بانوی سرپرست مسابقه تیراندازی زنان
paddock judge
داور سرپرست اماده شدن اسبهای مسابقه
receiver
خریدار اموال مسروقه قیم یا سرپرست شخص مجنون
receivers
خریدار اموال مسروقه قیم یا سرپرست شخص مجنون
mandatory power
دولتی که قیم و سرپرست دولت یا حکومت یا سرزمین دیگری باشد
battery of tests
گروه ازمونهای کارایی افراد گروه ازمونهای خصوصیات پرسنلی افراد
chevy
شکار
hunting
شکار
quarrying
شکار
hanks
شکار
quarry
شکار
chace
شکار
chases
شکار
chased
شکار
chase
شکار
quarries
شکار
hank
شکار
chasing
شکار
venery
شکار
ravin
شکار
gamey
پر از شکار
hunted
شکار
hunt
شکار
prey
شکار
game
شکار
gameless
بی شکار
predatin
شکار
hunts
شکار
game keep
پاسبان شکار
fowling
شکار پرنده
ducking
شکار مرغابی
victim
دستخوش شکار
hunters
اسب شکار
hunter
اسب شکار
hank
طعمه شکار
hunt
شکار کردن
poniter
نوعی سگ شکار ی
quarries
لاشه شکار
victims
دستخوش شکار
predatory habit
خوی شکار
game law
قانون شکار
predation
شکار کردن
blood sports
کشتن شکار
quarrying
شکار موردنظر
game
سرگرمی شکار
quarrying
لاشه شکار
quarry
شکار موردنظر
blood sport
کشتن شکار
quarry
لاشه شکار
quarries
شکار موردنظر
hanks
طعمه شکار
hunting ground
شکار گاه
shooting
شکار باتفنگ
shootings
شکار باتفنگ
gunning
شکار با تفنگ
falconry
شکار با شاهین
huntsman
شکار باز
huntsmen
شکار باز
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com