English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English Persian
sockets سرپیچ خانه
Search result with all words
socket [سرپیچ خانه]
Other Matches
lamp holder plug سرپیچ دوشاخه سرخود دوشاخه سرپیچ لامپ
corner سرپیچ
screw bolt سرپیچ
socket سرپیچ
pedestal سرپیچ
lamp socket سرپیچ
corners سرپیچ
three-pin socket [سرپیچ سه سر]
pedestals سرپیچ
apexes سرپیچ
apex سرپیچ
die سرپیچ
intractable سرپیچ
cornering سرپیچ
sockets سرپیچ
lamp holder سرپیچ لامپ
mogul lampholder سرپیچ ترکی
medium lampholder سرپیچ معمولی
contumacious سرپیچ متمرد
candelabra lampholder سرپیچ شمعدانی
bulb socket سرپیچ لامپ
keyless lamp socket [سرپیچ بی کلید]
lampholder سرپیچ لامپ
holder ترمینال سرپیچ
holders ترمینال سرپیچ
angle socket سرپیچ عمودی
hosel سرپیچ چوگان گلف
current tap سرپیچ دوشاخه خور
admedium lampholder سرپیچ بزرگتر از معمولی
standard lamp holder سرپیچ معمولی لامپ
sockets سرپیچ کاسه چشم
lady help زنی که بابانوی خانه هم صحبت است واورادرکارهای خانه یاری میکن
pigenhole کاغذ دان جعبه مخصوص نامه ها خانه خانه کردن
knife boy خانه شاگردی که کارش پاک کردن کاردهای سفره است خانه شاگرد
socket [در حدقه یا سرپیچ قرار دادن]
it is but a step to my house تا خانه ما گامی بیش نیست یک قدم است تا خانه ما
mansion house خانه بزرگ خانه رسمی شهردار لندن
tricotine پارچه زبر لباسی خانه خانه
our neighbour door کسیکه خانه اش پهلوی خانه ماست
homebody ادم خانه نشین یا علاقمند به خانه
toft عرصه خانه ومتعلقات ان خانه رعیتی
honeycombs ارایش شش گوش خانه خانه کردن
honeycomb ارایش شش گوش خانه خانه کردن
houndstooth check طرح خانه خانه مورب پارچه
hound's tooth check طرح خانه خانه مورب پارچه
Honey comb design طرح خانه زنبوری [یا بندی لوزی که بطور تکراری کل متن فرش را در بر گرفته و داخل خانه ها با اشکال و گل های مختلف تزپین شده است.]
weigh house قپاندار خانه ترازودار خانه
garde manger سرد خانه اشپز خانه
bagnio فاحشه خانه جنده خانه
cellular لانه زنبوری خانه خانه
cell جلوگیری از تغییر محتوای یک خانه مشخص یا تعدادی خانه مشخص
cells جلوگیری از تغییر محتوای یک خانه مشخص یا تعدادی خانه مشخص
i do not know your house خانه شما را بلد نیستم نمیدانم خانه شما کجاست
formulae الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
formulas الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
formula الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
range یک خانه یا تعدادی خانه
ranged یک خانه یا تعدادی خانه
ranges یک خانه یا تعدادی خانه
honey comb خانه خانه کردن
the house is in my possession خانه در تصرف من است خانه در دست من است
roommates هم خانه
roommate هم خانه
domiciles خانه
within doors در خانه
quarterage خانه
cellular خانه خانه
domicile خانه
rooms خانه
pieds-a-terre خانه
cell خانه
houseroom جا در خانه
checkered خانه خانه
houseless بی خانه
dwelling خانه
cells خانه
dwellings خانه
pied-a-terre خانه
room خانه
door to door خانه به خانه
alveolate خانه خانه
shack خانه
lodge خانه
lodged خانه
lodges خانه
pigeon hole خانه
cloisonne خانه خانه
shacks خانه
furnace house خانه
pigeon-hole خانه
pigeon-holes خانه
door-to-door خانه به خانه
housing خانه ها
honeycombs خانه خانه
honeycomb خانه خانه
cellulated خانه خانه
tersellated خانه خانه
her house خانه ان زن
her house خانه اش
double-fronted خانه دو در
house خانه
housed خانه
materfamilias زن خانه
homes خانه
unsheltered <adj.> بی خانه
lares خانه
lar خانه
i was under his roof در خانه
socket خانه
houses خانه
sockets خانه
home خانه
department وزارت خانه
photographer's studio عکاس خانه
wash house رختشوی خانه
armory اسلحه خانه
notbility خانه داری
alveolus شش خانه حبابچه
active cell خانه کاری
onstead خانه رعیتی
onstead خانه با متعلقات
wanigan خانه سیار
pigeonhole خانه قفسه
camera obscura تاریک خانه
cabana خانه کوچک
tower house خانه برجی
butler pantry ابدار خانه
bawdy house فاحشه خانه
brick yard اجرپز خانه
bordel فاحشه خانه
poor house گدا خانه
pinacotheca نگار خانه
bookbindery صحاف خانه
bindery صحاف خانه
toll house راهدار خانه
bawdy house جنده خانه
baby house عروسک خانه
vegetable soil خانه باغی
caserne سرباز خانه
farmhouses خانه رعیتی
boy خانه شاگرد
boys خانه شاگرد
furniture اثاث خانه
cottage خانه روستایی
cottages خانه روستایی
houseboat خانه قایقی
houseboats خانه قایقی
refineries تصفیه خانه
domestic خانه دار
orphan asylum یتیم خانه
houseroom اتاق خانه
houseproud دلخوش به خانه
houseproud خانه سرفراز
pest house خسته خانه
houseboys خانه شاگرد
mobile home خانه متحرک
pesthouse خسته خانه
mobile homes خانه متحرک
orphon a یتیم خانه
refinery تصفیه خانه
schoolhouse خانه مدیراموزشگاه
builder خانه ساز
builders خانه ساز
opposite the house روبروی خانه
homeowners صاحب خانه
homeowner صاحب خانه
home-grown محصول خانه
boathouses قایق خانه
opposite the house مقابل خانه
the house over the way خانه روبرو
schoolhouses خانه مدیراموزشگاه
houseboy خانه شاگرد
opposite to the house روبروی خانه
house arrest بازداشت در خانه
canteen سفره خانه
canteens سفره خانه
observatories رصد خانه
observatory رصد خانه
menage خانه داری
boathouse قایق خانه
pumping ststion تلمبه خانه
homemaker خانه دار
teahouse چای خانه
landloper خانه بدوش
lake0dwelling خانه دریاچهای
kibitka خانه تاتار
keep in در خانه ماندن
house agent دلال خانه
keep house در خانه ماندن
telephone station تلفن خانه
homebred خانه پرورده
goodwife کدبانوی خانه
three doors of سه خانه انسوتر
grummet شاگرد خانه
gynaeceum خانه اندرونی
ranch house خانه یک اشکوبه
robe de chambre لباس خانه
home born خانه زاد
safe house خانه امن
landlouper خانه بدوش
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com