Dictiornary-Farsi | سرچشمه اولیه | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (11 milliseconds)

English	Persian
radix	سرچشمه اولیه


Other Matches

Ideal City	[شهر موجود در نمونه اولیه و نقشه اولیه]
basic communication	گزارش یا مدرک اولیه مکاتبات اولیه
basic data	دادههای اولیه عناصر اولیه
restoration	احیا و مرمت فرش [برای بازگرداندن فرش به حالت اولیه آن باید علاوه بر استفاده از مواد اولیه، از تجربه کافی نیز برخوردار بود.]
basic issue list	اقلام مندرج در فهرست توزیع اولیه اقلام بار مبنای اولیه اقلام شارژ انبار
dogmatic marxism	مارکسیسم دگماتیک اصطلاح ابداعی لنین برای مارکسیسم اولیه و نیزبیان طرز فکر کسانی که معتقد به رعایت بی کم وکاست اصول اولیه ابراز شده به وسیله مارکس بدون جرح و تعدیل و تصحیح بودند
spring	سرچشمه
origins	سرچشمه
origin	سرچشمه
hotbeds	سرچشمه
head spring	سرچشمه
springs	سرچشمه
wellhead	سرچشمه
hotbed	سرچشمه
derivation	سرچشمه
derivations	سرچشمه
fountain	سرچشمه
springhead	سرچشمه
fountains	سرچشمه
headwater	سرچشمه
principle	سرچشمه
well spring	سرچشمه
fountain head	سرچشمه
genitor	سرچشمه
fountainhead	سرچشمه
source	سرچشمه
head water	سرچشمه
headspring	سرچشمه
to be derived	سرچشمه گرفتن
root	سرچشمه زمینه
originating	سرچشمه گرفتن
roots	سرچشمه زمینه
originated	سرچشمه گرفتن
origins	اصل سرچشمه
mothers	سرچشمه اصل
mothering	سرچشمه اصل
mothered	سرچشمه اصل
mother	سرچشمه اصل
originates	سرچشمه گرفتن
origin	سرچشمه مایه
origin	اصل سرچشمه
originate	سرچشمه گرفتن
origins	سرچشمه مایه
originationu	سرچشمه گیری
upstream	نزدیک به سرچشمه
rises	شیب سرچشمه
head stream	سرچشمه رودخانه
rise	شیب سرچشمه
originals	منبع سرچشمه
original	منبع سرچشمه
the origin of evil	سرچشمه بدی
data origination	سرچشمه داده ها
springy	قابل ارتجاع سرچشمه وار
emanated	سرچشمه گرفتن بیرون امدن
rises	ترقی کردن سرچشمه گرفتن
emanates	سرچشمه گرفتن بیرون امدن
emanating	سرچشمه گرفتن بیرون امدن
rise	ترقی کردن سرچشمه گرفتن
emanate	سرچشمه گرفتن بیرون امدن
origin	نقطه شروع سرچشمه دهانه لوله
origins	نقطه شروع سرچشمه دهانه لوله
the parent of all evils	سرچشمه همه بدی ها منشاهمه فسادها
the root of all kinds of evil	سرچشمه همه بدیها منشاهمه فسادها
physiocrat	کسیکه معتقداست که زمین یگانه سرچشمه ثروت است وحکومت بایدتابع طبیعت باشد
physiocracy	حکومت بخکم عوامل طبیعی عقیده باینکه زمین یگانه سرچشمه ثروت است
first generation	اولیه
rudimentary	اولیه
preliminary	اولیه
preliminaries	اولیه
fundamental	اولیه
initial	اولیه
primeval	اولیه
initialed	اولیه
primitive	اولیه
primal	اولیه
earliest	اولیه
initials	اولیه
initialling	اولیه
elementary	اولیه
initialled	اولیه
initialing	اولیه
early	اولیه
dispersion	اولیه
basics	اولیه
basic	اولیه
raw	اولیه
primary	اولیه
primogenitors	اجداد اولیه
roughed slab	برامن اولیه
raw statistics	امارهای اولیه
initial cost	هزینه اولیه
initial condition	شرط اولیه
initial condition	شرایط اولیه
opening capital	سرمایه اولیه
initial capital	سرمایه اولیه
initial acceleration	شتاب اولیه
rudiment	اولیه ابتدایی
raw products	محصولات اولیه
initial level	سطح اولیه
priority processing	پردازش اولیه
proto galaxy	کهکشان اولیه
proto planets	سیارههای اولیه
raw data	دادههای اولیه
initial velocity	سرعت اولیه
initial value	مقدار اولیه
initial strength	استحکام اولیه
initial reserves	ذخایر اولیه
initial point	نقطه اولیه
initial mass	جرم اولیه
incunabula	مراحل اولیه
i.c.	حالت اولیه
historical costs	هزینه اولیه
first notions	تصورات اولیه
first cost	هزینه اولیه
first cause	علت اولیه
first aids	کمکهای اولیه
feed stock	مواد اولیه
elementary cell	پیل اولیه
drawing key	طرح اولیه
cogging train	مسیر اولیه
self aid	کمکهای اولیه
I'll put in the initial outlay , you do the work .	ما یه اولیه از من کار از تو
scheme	طرح اولیه
basic agreement	توافق اولیه
frame agreement	توافق اولیه
master agreement	توافق اولیه
skeleton agreement	توافق اولیه
outline agreement	توافق اولیه
breaking down train	راه اولیه
input time	زمان اولیه
pre loading	بارگیری اولیه
preliminiary work	کار اولیه
prereduction	کاهش اولیه
input function	تابع اولیه
primary body	جسم اولیه
primary center	مرکز اولیه
input frequency	فرکانس اولیه
primary cognizance	شناختهای اولیه
primary emission	صدور اولیه
primary industries	صنایع اولیه
input electrode	الکترود اولیه
primary inputs	دادههای اولیه
primary inputs	نهادههای اولیه
input gap	فاصله اولیه
pre load	بار اولیه
input transformer	ترانسفورماتور اولیه
input translator	مترجم اولیه
input unit	واحد اولیه
input terminal	ترمینال اولیه
input voltage	ولتاژ اولیه
input tape	نوار اولیه
input stage	طبقه اولیه
input signal	سیگنال اولیه
input reactance	راکتانس اولیه
input noise	پارازیت اولیه
input information	اطلاعات اولیه
primery voltage	ولتاژ اولیه
pre assembly	نصب اولیه
primary products	محصولات اولیه
input drift	رانش اولیه
primary track	شیار اولیه
input attenuation	میرائی اولیه
input admittance	ادمیتانس اولیه
prime cost	ارزش اولیه
prime costs	هزینههای اولیه
primeral borth	ابگوشت اولیه
primery battery	باطری اولیه
primery citcuit	مدار اولیه
primery coil	پیچک اولیه
primery current	جریان اولیه
primery obligation	تعهدات اولیه
primery terminal	ترمینال اولیه
initialize	مقداردهی اولیه
input attenuation	دمفونگ اولیه
input capacitance	فرفیت اولیه
primary standard	استاندارد اولیه
input diode	دیود اولیه
primary storage	انباره اولیه
primary storage	حافظه اولیه
input data	دادههای اولیه
primary structure	ساختمان اولیه
input current	جریان اولیه
input coupling	تزویج اولیه
input coordinate	مختصات اولیه
input circuit	مدار اولیه
input capacitor	خازن اولیه
primitive element	عنصر اولیه
basic standard	استاندارد اولیه
Aborigine	ساکن اولیه
prototypes	نمونه اولیه
base loading	بار اولیه
raw materials	مواد اولیه
primary electron	الکترون اولیه
prototype	نمونه اولیه
basic branch	رسته اولیه
stock	ماده اولیه
base rate	ارزش اولیه
archetype	نمونه اولیه
archetypes	نمونه اولیه
stock	ذخیره اولیه

radix

سرچشمه اولیه