English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
head stream سرچشمه رودخانه
Other Matches
afflux خیزاب بالاامدن سطح اب رودخانه بوسیله کاهش عرض رودخانه
affluent رودخانه ای که به داخل رودخانه بزرگتر یا دریاچه بریزد.
up the river سوی سر چشمه رودخانه بطرف بالای رودخانه
liman خلیج مصب رودخانه مدخل رودخانه
fountain سرچشمه
spring سرچشمه
hotbed سرچشمه
head water سرچشمه
headspring سرچشمه
origin سرچشمه
principle سرچشمه
wellhead سرچشمه
origins سرچشمه
springs سرچشمه
fountain head سرچشمه
well spring سرچشمه
fountainhead سرچشمه
genitor سرچشمه
headwater سرچشمه
springhead سرچشمه
hotbeds سرچشمه
fountains سرچشمه
derivation سرچشمه
derivations سرچشمه
source سرچشمه
head spring سرچشمه
origin سرچشمه مایه
origin اصل سرچشمه
origins اصل سرچشمه
the origin of evil سرچشمه بدی
originationu سرچشمه گیری
radix سرچشمه اولیه
origins سرچشمه مایه
to be derived سرچشمه گرفتن
mother سرچشمه اصل
data origination سرچشمه داده ها
mothers سرچشمه اصل
upstream نزدیک به سرچشمه
mothering سرچشمه اصل
mothered سرچشمه اصل
rise شیب سرچشمه
originate سرچشمه گرفتن
originated سرچشمه گرفتن
rises شیب سرچشمه
roots سرچشمه زمینه
root سرچشمه زمینه
originating سرچشمه گرفتن
originates سرچشمه گرفتن
original منبع سرچشمه
originals منبع سرچشمه
rise ترقی کردن سرچشمه گرفتن
rises ترقی کردن سرچشمه گرفتن
emanating سرچشمه گرفتن بیرون امدن
springy قابل ارتجاع سرچشمه وار
emanate سرچشمه گرفتن بیرون امدن
emanated سرچشمه گرفتن بیرون امدن
emanates سرچشمه گرفتن بیرون امدن
the parent of all evils سرچشمه همه بدی ها منشاهمه فسادها
the root of all kinds of evil سرچشمه همه بدیها منشاهمه فسادها
origin نقطه شروع سرچشمه دهانه لوله
origins نقطه شروع سرچشمه دهانه لوله
glaciers رودخانه یخ
glacier رودخانه یخ
rever رودخانه
river clay گل رودخانه
river gravel شن رودخانه
rivers رودخانه
river رودخانه
river line خط رودخانه
physiocracy حکومت بخکم عوامل طبیعی عقیده باینکه زمین یگانه سرچشمه ثروت است
physiocrat کسیکه معتقداست که زمین یگانه سرچشمه ثروت است وحکومت بایدتابع طبیعت باشد
headwater بالادست رودخانه
along the river درامتداد رودخانه
fork of ... river شاخه رودخانه ...
lethe اب رودخانه بزرخ
euphrates رودخانه فرات
river mouth دهانه رودخانه
river trip گردش رودخانه ای
riparian ساحل رودخانه زی
river profile نیمرخ رودخانه
potamology مبحث رودخانه ها
riverbed بستر رودخانه
ostiary دهانه رودخانه
riverine سواحل رودخانه
riverward بطرف رودخانه
stethe ساحل رودخانه
the karoon river رودخانه کارون
the river karoon رودخانه کارون
water system رودخانه و شعبات ان
river trip مسافرت رودخانه ای
levee کناره رودخانه
river line خط ساحل رودخانه
alpheus رب النوع رودخانه
river bank ساحل رودخانه
by water از راه رودخانه
bottom ice یخ کف دریاچه یا رودخانه
bight پیچ رودخانه
strand لایه رودخانه
an open river رودخانه باز
river beds بستر رودخانه
river banks ساحل رودخانه
strands لایه رودخانه
river bed بستر رودخانه
stream رودخانه ابراهه
streamed رودخانه ابراهه
streams رودخانه ابراهه
conferva علف رودخانه
low water فروکش اب رودخانه
upstream بالای رودخانه
levee دیواره ساحلی رودخانه
naiad حوری موجددریاچه رودخانه
riparian وابسته بکنار رودخانه
river basin ابگیر یا حوضه رودخانه
river bed level تراز بستر رودخانه
near bank ساحل نزدیک رودخانه
niagara رودخانه و ابشار نیاگارا
riparian حریم رودخانه و ان چه که در ان باشد
ferryboats قایق عبور از رودخانه
ferryboat قایق عبور از رودخانه
chutes شیب تند رودخانه
upstream مخالف جریان رودخانه
basin حوزه رودخانه ابگیر
basins حوزه رودخانه ابگیر
upstream بالادست جریان رودخانه
white water ابشارهای کوتاه رودخانه
span پل زدن روی رودخانه
spanned پل زدن روی رودخانه
spanning پل زدن روی رودخانه
spans پل زدن روی رودخانه
styx رودخانه عالم اسفل
sluggish stream رودخانه با جریان کند
riverain ساکن ساحل رودخانه
chute شیب تند رودخانه
bank effect اثر کناره رودخانه
fluviatic پیداشده رودخانه رودخانهای
hasty crossing عبور تعجیلی از رودخانه
fluvial زیست کننده در رودخانه
excavation in river bed خاکبرداری در بستر رودخانه
deliberate crossing عبور با فرصت از رودخانه
eyot جزیره کوچک در رودخانه
head water قسمت بالادست رودخانه
bayou شاخه فرعی رودخانه
head water بالای رودخانه بالارود
inland navigation کشتی رانی در رودخانه ها
basin area حوزه ابریز رودخانه
keelboat قایق پهن رودخانه
interamnian واقع در میان دو رودخانه
forced crossing عبور اجباری از رودخانه
keelboatman کرجی بان رودخانه
he put me across the river مرا بدانسوی رودخانه برد
cess سرازیری کنار رودخانه وغیره
palisade صخرهء مشرف بر رودخانه محجر
fluviomarine درست شده رودخانه ودریا
detritus مواد خردوریز محمولات اب رودخانه
haugh زمین رسوبی کنار رودخانه
palisades صخرهء مشرف بر رودخانه محجر
strath بستر پهن مسیر رودخانه
summer bed of a river بستر تابستانی رودخانه مسیل
to fall down the river باجریان رودخانه حرکت کردن
whitewater racing مسابقه در مسیر اشفته رودخانه
fluviatile نهری زندگی کننده در رودخانه
bed building stage of river تراز سطح متوسط اب رودخانه
to clean arives رودخانه ایی را لاروبی کردن
river forcasting پیش بینی جریان رودخانه
hurst جای کم عمق در رودخانه یا دریا
navigation river رودخانه قابل کشتی رانی
fluviometer الت سنجش افت وخیزاب رودخانه
fairway قسمت قابل کشتیرانی رودخانه یا خلیج
fluviograph الت سنجش افت وخیزاب رودخانه
holm زمین مسطح وپست نزدیک رودخانه
rhenish شراب المانی rhein وابسته به رودخانه
staff gauge اشل اندازه گیری ارتفاع اب رودخانه
dragsman لاروب :کسیکه رودخانه هارالاروبی میکند
ice mining انفجار یخ رودخانه یا دریاچه ها به وسیله مین
fairways قسمت قابل کشتیرانی رودخانه یا خلیج
gorge portion محل مناسب برای ایجاد سد دربستر رودخانه
camp-shedding [پایه ها و تخته های روی ساحل رودخانه]
The teo countries are separated by this river. این رودخانه دو کشور را از یکدیگه جدامی کند
riffled کمی عمق رودخانه که موجب تقسیم اب گردد
riffles کمی عمق رودخانه که موجب تقسیم اب گردد
riffling کمی عمق رودخانه که موجب تقسیم اب گردد
How long is the River Nile? طول وعرض رودخانه نیل چقدر است ؟
riffle کمی عمق رودخانه که موجب تقسیم اب گردد
live lining ماهیگیری در رودخانه که نخ و قلاب با جریان اب حرکت می کنند
logjam انباشتگی تنهی درختان بریده شده در رودخانه
watersheds منطقهای که اب دریا یا رودخانه را پخش وتقسیم میکند
watershed منطقهای که اب دریا یا رودخانه را پخش وتقسیم میکند
effective snow melt برف ذوب شده موثر در جریان رودخانه
riparian rights حقوق خاصه مالکین خریم رودخانه ها و انهار
wharves لنگر گاه ساحل رودخانه با اسکله یادیوار
wharfs لنگر گاه ساحل رودخانه با اسکله یادیوار
wharf لنگر گاه ساحل رودخانه با اسکله یادیوار
holm جزیره کوچکی میان رودخانه با دریاچه ویانزدیک خشکی
riparian law قوانین مربوط به اعیان واموال موجود در اطراف رودخانه
sandbar جزیره نمایی که دردهانه رودخانه یا بندر گاه باشد
estacade سدی که ازتیرهاوپایههای چوبی در رودخانه یادریابرای بستن راه
gauging station ایستگاه اندازه گیری سرعت وعمق اب در کانال یا رودخانه
nilometer الت خود نگارودرجه داربرای سنجش بلندی اب رودخانه
bank protection حفافت ساحل رودخانه درمقابل تخریبهای ناشی ازجریان
base flow مقدار جریان ابی که رودخانه در حالت غیرسیلابی دارد
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com