Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English
Persian
root
سرچشمه زمینه
roots
سرچشمه زمینه
Other Matches
inversion
تاثیر تلویزیونی ناشی از جابجایی رنگ نمایش متن پیش زمینه و پس زمینه
inversions
تاثیر تلویزیونی ناشی از جابجایی رنگ نمایش متن پیش زمینه و پس زمینه
middle distance
فاصلهی میان زمینه و پیش زمینه
tone-on-tone
[بکار گیری یک رنگ با پس زمینه متفاوت در زمینه فرش بطور مثال دو نوع رنگ قرمز یکی تیره و دیگری روشن]
partitions
بخشی از حافظه کامپیوتر به عنوان حافظه پیش زمینه یا پس زمینه
partition
بخشی از حافظه کامپیوتر به عنوان حافظه پیش زمینه یا پس زمینه
foreground
سیستم کامپیوتری که در حالت اجرای برنامه ممکن است : حالت پیش زمینه برای برنامههای کاربردی محاورهای . حالت پس زمینه : برای برنامههای سیستمهای ضروری
head spring
سرچشمه
principle
سرچشمه
fountain head
سرچشمه
well spring
سرچشمه
fountainhead
سرچشمه
genitor
سرچشمه
fountains
سرچشمه
fountain
سرچشمه
origin
سرچشمه
headspring
سرچشمه
origins
سرچشمه
hotbeds
سرچشمه
hotbed
سرچشمه
spring
سرچشمه
springs
سرچشمه
derivation
سرچشمه
derivations
سرچشمه
head water
سرچشمه
headwater
سرچشمه
source
سرچشمه
wellhead
سرچشمه
springhead
سرچشمه
upstream
نزدیک به سرچشمه
origins
اصل سرچشمه
originate
سرچشمه گرفتن
origin
سرچشمه مایه
mother
سرچشمه اصل
mothered
سرچشمه اصل
mothering
سرچشمه اصل
mothers
سرچشمه اصل
originating
سرچشمه گرفتن
originates
سرچشمه گرفتن
originated
سرچشمه گرفتن
rises
شیب سرچشمه
original
منبع سرچشمه
originals
منبع سرچشمه
data origination
سرچشمه داده ها
the origin of evil
سرچشمه بدی
to be derived
سرچشمه گرفتن
origin
اصل سرچشمه
radix
سرچشمه اولیه
originationu
سرچشمه گیری
origins
سرچشمه مایه
head stream
سرچشمه رودخانه
rise
شیب سرچشمه
emanate
سرچشمه گرفتن بیرون امدن
rises
ترقی کردن سرچشمه گرفتن
springy
قابل ارتجاع سرچشمه وار
rise
ترقی کردن سرچشمه گرفتن
emanated
سرچشمه گرفتن بیرون امدن
emanating
سرچشمه گرفتن بیرون امدن
emanates
سرچشمه گرفتن بیرون امدن
origins
نقطه شروع سرچشمه دهانه لوله
the parent of all evils
سرچشمه همه بدی ها منشاهمه فسادها
the root of all kinds of evil
سرچشمه همه بدیها منشاهمه فسادها
origin
نقطه شروع سرچشمه دهانه لوله
physiocracy
حکومت بخکم عوامل طبیعی عقیده باینکه زمین یگانه سرچشمه ثروت است
physiocrat
کسیکه معتقداست که زمین یگانه سرچشمه ثروت است وحکومت بایدتابع طبیعت باشد
sketched
زمینه
sketch
زمینه
settings
زمینه
setting
زمینه
ground
زمینه
outlining
زمینه
sketches
زمینه
backgrounds
پس زمینه
background
زمینه
predispositions
زمینه
predisposition
زمینه
contexts
زمینه
context
زمینه
outlines
زمینه
ichnograph
زمینه
tendencies
زمینه
flash color
زمینه
conspectus
زمینه
flat paint
زمینه
basis
زمینه
backgrounds
زمینه
outline
زمینه
tendency
زمینه
outlined
زمینه
ground note
نت زمینه
background
پس زمینه
terrain
زمینه
design
زمینه
designs
زمینه
ground colour
رنگ زمینه
background current
جریان زمینه
figure ground
شکل و زمینه
host crystal
بلور زمینه
predisposes
زمینه را مهیاساختن
ichnography
زمینه سازی
in this connextion
دراین زمینه
background sound
موسیقی پس زمینه
dominant design
زمینه اصلی
ground color
رنگ زمینه
main color
رنگ زمینه
background music
موسیقی پس زمینه
ambient music
موسیقی پس زمینه
surveys
زمینه یابی
protective ground
زمینه حفافتی
surveyed
زمینه یابی
survey
زمینه یابی
matrixes
زمینه ملاط
matrix
زمینه ملاط
background noise
صدای پس زمینه
predispose
زمینه را مهیاساختن
background level
تراز زمینه
background communication
ارتباط پس زمینه
groundwork
زمینه اساس
foreground
پیش زمینه
contrast
رنگ زمینه
themes
ریشه زمینه
theme
ریشه زمینه
wherein
درچه زمینه
contrasting
رنگ زمینه
contrasted
رنگ زمینه
ambient
پس زمینه معمولی
predisposed
زمینه را مهیاساختن
contrasts
رنگ زمینه
display background
زمینه نمایش
intrigue
زمینه سازی
predisposing
زمینه را مهیاساختن
intrigues
زمینه سازی
blue print
زمینه ابی
intriguing
زمینه سازی
planning
زمینه سازی
background noise
اختلال پس زمینه
background printing
چاپ پس زمینه
background process
فرایندهای پس زمینه
background radiation
تابش زمینه
field lens adjustment
زمینه تنظیم لنز
survey research
پژوهش زمینه یاب
survey tests
ازمونهای زمینه یابی
undertone
ته صدا موجود در زمینه
contrasted
زمینه طرح و سایه
fields
زمینه رزمی صحرایی
contrasts
زمینه طرح و سایه
It is in short supply.
زمینه اش دربازار کم است
field
زمینه رزمی صحرایی
contrasting
زمینه طرح و سایه
fielded
زمینه رزمی صحرایی
background recalculation
محاسبه مجدد پس زمینه
predisposing factor
عامل زمینه ساز
undertones
ته صدا موجود در زمینه
attitude survey
زمینه یابی نگرش
contrast
زمینه طرح و سایه
spectrum of war
زمینه ها یا طیف جنگ
spectrum of war
جنگ در تمام زمینه ها
ich nographic
وابسته به طراحی و زمینه سازی
color contrast
تضاد رنگی در زمینه فرش
He talked in this connection (vein).
دراین زمینه صحبت کرد
To pave the way . To prepare the ground.
زمینه رافراهم ( هموار) کردن
plat
نقشه کشی زمینه سازی
basic ground
زمینه و متن اصلی فرش
foreground task
کار یا وفیفه پیش زمینه
scenario
زمینه یاطرح راهنمای فیلم صامت
grillage
زمینه و طرح مشبک توری و غیره
cosmic microwave radiation background
زمینه تشعشعی میکرو موجی کیهانی
karyolymph
ماده اساسی زمینه هسته سلولی
scenarios
زمینه یاطرح راهنمای فیلم صامت
This painting has a green background.
زمینه این تابلو سبز است
belcher
دستمال گردن با زمینه ابی وخال سفید
blurred black ground
زمینه و متن فرشی که نامشخص و مبهم باشد
scarlet
[زمینه فرش بافته شده قرمز یکدست]
positive
تصویر صفحه نمایش با پشت زمینه سفید
We shall be reasoning on the grounds that. .
روی این زمینه استدلال خواهیم کرد که ...
reverse video
کاراکترهای تیره بر روی زمینه نمایش روشن تصویرمعکوس
underlain
در زیر چیزی لایه قرار دادن زمینه جیزی بودن
underlies
در زیر چیزی لایه قرار دادن زمینه جیزی بودن
underlie
در زیر چیزی لایه قرار دادن زمینه جیزی بودن
wallpapers
تصویر یا الگو استفاده شده به عنوان پیش زمینه پنجره
I have to go back a little bit.
[This requires a little background
{explanation}
]
.
این نیاز به کمی پیش زمینه
[توضیح بیشتر]
دارد.
wallpaper
تصویر یا الگو استفاده شده به عنوان پیش زمینه پنجره
filling out
[پر کردن زمینه فرش با گل ها و یا اشکال مختلف جهت تزئین بیشتر متن]
embriodery
[آراستن و زینت دادن زمینه فرش به کمک سوزن کاری و گلدوزی]
sightscreen
دیوار یا نرده در طرفین زمین کریکت به عنوان زمینه برای توپ انداز
conveyancing
در CL این اصطلاح بیشتر در زمینه تسهیل معاملات مربوط به اموال غیر منقول مصداق دارد
abrash
دو رنگی شدن زمینه و حاشیه فرش به دلیل استفاده از کلاف های متفاوت پشم و یا رنگرزی نامناسب
positive
که متن و گرافیک به رنگ سیاه ری زمینه سفید نشان داده میشود تا از صفحه چاپ شده تقلید کند
condonation
اغماض و چشم پوشی یکی اززوجین در مورد خلافی که ازدیگری در زمینه وفایف زناشویی صادر شده است
gold lace
[braids]
گلابتون
[نخ های تزئینی از طلا یا نقره برای جلوه های ویژه در زمینه قالیچه]
filed
زمینه اصلی فرش
[که عموما تا قسمت حاشیه ادامه یافته و در بعضی از فرش ها کل بافت را در بر می گیرد.]
embossing
طرح برجسته
[برجسته کردن زمینه فرش]
non dedicated server
کامپیوتری که سیستم عامل شبکه را در پس زمینه اجرا میکند و نیز برای اجرای برنامههای کاربردی نرمال در همان زمان قابل استفاده است
presentation graphics
گرافیک تجاری با کیفیت بالا که روی نکات مطرح شده بامدیریت در زمینه طرح ها وبودجه ها تکیه خاصی دارد نگاره سازی نمایشی
background noise
در پیمایش نوری این مسئله نوعی تداخل الکتریکی است که توسط لکههای جوهر و یاذرههای مرکب چاپ بر روی زمینه تصویر فاهر میشود
blueprints
نوعی چاپ عکاسی که زمینه ان ابی ونقش ان سفید است چاپ اوزالیدکه برای کپیه نقشه ورسمهای فنی بکارمیرود
blueprint
نوعی چاپ عکاسی که زمینه ان ابی ونقش ان سفید است چاپ اوزالیدکه برای کپیه نقشه ورسمهای فنی بکارمیرود
special drawing rights
این اصطلاحات شامل افزودن قدرت وام دهی صندوق وافزایش میعان پولی جهان در این زمینه بوده است
cloud lattice design
طرح ابری شبکه ای که بیشتر بصورت بندی و در فرش چین دیده می شود . زمینه معمولا زرد و شبکه ها آبی رنگ می باشد .
sampler
واگیره
[تکرار طرح در متن فرش جهت پوشش کل زمینه. در واگیره یا از مشابه بته جقه و یا نگاره های مختلف استفاده می شود.]
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com