English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 101 (6 milliseconds)
English Persian
sell like hotcakes <idiom> سریعا فروختن
Other Matches
expeditiously سریعا"
speedily سریعا"
in nothing flat <idiom> سریعا
apace سریعا
pronto سریعا
pike سریعا رفتن
in no time <idiom> سریعا ،بزودی
creep up on <idiom> سریعا به یک طرف خزیدن
snapback سریعا بهبودی یافتن
dash off <idiom> سریعا به پایان رساندن
shoot up <idiom> سریعا رشد کردن
take to <idiom> سریعا قبول کردن
burn a hole in one's pocket <idiom> پولی که تومیخواهی سریعا خرج کنی
current fund اموالی که سریعا "بتوان به پول تبدیل کرد
sell out فروختن
sells فروختن
selling فروختن
sell فروختن
sell-out فروختن
sell-outs فروختن
turn over <idiom> فروختن
vend فروختن
monger فروختن
to put on the market فروختن
to place on the market فروختن
markets فروختن
market فروختن
undercuts فروختن
realises فروختن
undercut فروختن
hawks فروختن
hawked فروختن
hawk فروختن
realizing فروختن
realised فروختن
realising فروختن
realize فروختن
realized فروختن
realizes فروختن
marketed فروختن
sell for cash نقد فروختن
sell by auction به مزایده فروختن
sell off یکجا فروختن
to sell یکجا فروختن
sell on credit نسیه فروختن
resells دوباره فروختن
to save bot cash نقد فروختن
to sell عمده فروختن
reselling دوباره فروختن
to sell by retail خرده فروختن
remainder باتخفیف فروختن
to sell dearly گران فروختن
to sell off ارزان فروختن
to sell or pat up at a بمزایده فروختن
undersell ارزان تر فروختن
resell دوباره فروختن
resold دوباره فروختن
forward sale نسیه فروختن
slaughters به زیان فروختن
slaughter به زیان فروختن
credit sale نسیه فروختن
to sell short سام فروختن
slaughtered به زیان فروختن
To sell something at a loss. چیزی را باضرر فروختن
sells فروختن بفروش رفتن
to deal in futures کالایاسهام پیش فروختن
sell فروختن بفروش رفتن
regrate یکجاخریدن وخرده فروختن
selling فروختن بفروش رفتن
to sell at a loss بضر یا زیان فروختن
retail بصورت جزئی فروختن
wholesale بصورت عمده فروختن
hawked جار زدن و جنس فروختن
sell out یکجا فروختن خیانت کردن
sell-out یکجا فروختن خیانت کردن
sell-outs یکجا فروختن خیانت کردن
hawk جار زدن و جنس فروختن
hawks جار زدن و جنس فروختن
to bring to the hammer هراج کردن بهراج فروختن
sell up a debtor دارایی بدهکاری را گرو کشیدن و فروختن
sell off ارزان فروختن فروش یکجا وارزان
slow moving کالاهایی که فروختن انها مدت زیادی طول میکشد
dump بقیمت خیلی ارزان فروختن فرورفتن درخیالات واهی حالت مالخو لیایی
bundle فروختن یک بسته که حاوی یک کامپیوتر و چندین نرم افزار است با قیمت مخصوص
bundles فروختن یک بسته که حاوی یک کامپیوتر و چندین نرم افزار است با قیمت مخصوص
bundling فروختن یک بسته که حاوی یک کامپیوتر و چندین نرم افزار است با قیمت مخصوص
jobs کار مزدی کردن یک جا خریدن و به خرده فروش فروختن استفاده نامشروع کردن از
job کار مزدی کردن یک جا خریدن و به خرده فروش فروختن استفاده نامشروع کردن از
foreclosing فروختن وثیقه وام بعلت عدم بازپرداخت وام
foreclosed فروختن وثیقه وام بعلت عدم بازپرداخت وام
forecloses فروختن وثیقه وام بعلت عدم بازپرداخت وام
foreclose فروختن وثیقه وام بعلت عدم بازپرداخت وام
outsell بیشتر یا بهتر فروختن از بهتر فروش رفتن
outselling بیشتر یا بهتر فروختن از بهتر فروش رفتن
outsells بیشتر یا بهتر فروختن از بهتر فروش رفتن
outsold بیشتر یا بهتر فروختن از بهتر فروش رفتن
stock watering سهام تاسیسات گرانقیمتی رابا قیمت اختیاری در بورس فروختن که مالا" به تقلیل قیمت سایر سهام منتهی شود
to sell in lots تیکه تیکه فروختن
to sell in lots قسمت قسمت فروختن
to sell in lots فال فال فروختن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com