English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (3 milliseconds)
English Persian
rough and ready سریع العمل
Search result with all words
rapid سریع العمل چابک
responsive دارای عکس العمل سریع جواب گو
first fire mixture خرج انفجاری یا چاشنی انفجاری سریع العمل چاشنی اولیه
triggerman ادمکش سریع العمل درمیان جماعت اوباش
Other Matches
rollover استفاده از بافر بین صفحه کلیدوکامپیوتر برای تامین ذخیره سریع کلیدبرای ماشین نویسهای سریع که چندین کلید را خیلی سریع انتخاب می کنند
divert action عکس العمل متضاد عکس العمل مخالف
marine express کالای سریع الحرکت از راه دری_ا سیستم حمل و نقل سریع دریایی
dma اتصال سریع و مستقیم بین رسانه جانبی سریع و حافظه اصلی کامپیوتر که مانع دستیابی به توابع خواندن داده میشود
dma CI واسط که ارسال داده سریع بین رسانه جانبی سریع و حافظه اصلی فراهم میکند معمولاگ کنترولی از طریق CPU متوقف میشود
snap pass پاس سریع با پیچش سریع مچ
speedy سریع السیر سریع
speediness سریع السیر سریع
commissioning حق العمل
factorage حق العمل
premium حق العمل
premiums حق العمل
commission حق العمل
commissions حق العمل
brokage حق العمل
brokerage حق العمل
commission fee حق العمل
reactional عکس العمل
responds عکس العمل
reactions عکس العمل
respond عکس العمل
resilient عکس العمل
commissioner حق العمل کار
commissioners حق العمل کار
commission agent حق العمل کار
factors حق العمل کار
factorage حق العمل کاری
reaction عکس العمل
factor حق العمل کار
responded عکس العمل
prompts عکس العمل
prompted عکس العمل
prompt عکس العمل
reflex force فشارعکس العمل
reactive effect عکس العمل
retaliation عکس العمل متقابل
reaction curve منحنی عکس العمل
reactions انفعال عکس العمل
interaction عکس العمل متقابل
commission حق العمل مامور شدن
n address instruction دستور العمل با N نشانی
immediate action عکس العمل فوری
coefficient of subgrade reaction ضریب عکس العمل
reaction انفعال عکس العمل
reflexes عکس العمل غیرارادی
reflex عکس العمل غیرارادی
factors حق العمل کار نماینده
factor حق العمل کار نماینده
response عکس العمل به دلیلی
responses عکس العمل به دلیلی
transfer instruction دستور العمل انتقال
modulus of subgrade reaction ضریب عکس العمل
latency دوره عکس العمل
commissions حق العمل مامور شدن
reflex force نیروی عکس العمل
reactors عامل عکس العمل
reflexology عکس العمل شناسی
pseudoinstruction شبه دستور العمل
reactor عامل عکس العمل
reaction equation معادله عکس العمل
reaction force نیروی عکس العمل
armature reaction عکس العمل ارمیچر
actual instruction دستور العمل واقعی
on commission بطورحق العمل کاری
commissioning حق العمل مامور شدن
repercussion عکس العمل واکنش
background count عکس العمل تشعشع
reaction time زمان عکس العمل
reacting عکس العمل نشان دادن
returns مراجعت کردن عکس العمل
return مراجعت کردن عکس العمل
commissioning حق العمل نمایندگی یا ماموریت دادن
reaction of support عکس العمل تکیه گاه
returning مراجعت کردن عکس العمل
shiping agent حق العمل کار بارگیری کشتی
commissions حق العمل نمایندگی یا ماموریت دادن
commissions حق العمل کاری امانت فروشی
reacted عکس العمل نشان دادن
reacts عکس العمل نشان دادن
commission حق العمل نمایندگی یا ماموریت دادن
commission حق العمل کاری امانت فروشی
react عکس العمل نشان دادن
commissioning حق العمل کاری امانت فروشی
returned مراجعت کردن عکس العمل
backlash عکس العمل سیاسی واکنش شدید
acoustic circuit مدار عکس العمل انفجار صوتی
boomerangs عملی که عکس العمل ان بخودفاعل متوجه باش د
boomeranging عملی که عکس العمل ان بخودفاعل متوجه باش د
boomeranged عملی که عکس العمل ان بخودفاعل متوجه باش د
boomerang عملی که عکس العمل ان بخودفاعل متوجه باش د
deadbeat زدن ضربه بدون برگشت وعکس العمل
deadbeats زدن ضربه بدون برگشت وعکس العمل
operation درستور العمل ریاضی که بر روی داده انجام میشود
interactive پردازش آن و اعمال عکس العمل بلاد رنگ روی آن
antigen مادهای که در بدن ایجادعکس العمل علیه خودش میکند
antigens مادهای که در بدن ایجادعکس العمل علیه خودش میکند
reaction time زمان اماده شدن یکان برای عکس العمل به دستورات
dummies محصول کپی برای بررسی عکس العمل مشتری به طرح
dummy محصول کپی برای بررسی عکس العمل مشتری به طرح
del credere ضمانت فروشنده حق العمل کار نسبت به معتبر بودن خریدار
anthropomorphic software نرم افزاری که به آنچه کاربر می گوید عکس العمل نشان میدهد
reactionpropulsion سیستم پرتاب جت با استفاده از نیروی عکس العمل گازهای خروجی از یک لوله
interactive سیستم نمایش که قادر به عکس العمل نشان دادن به ورودی مختلف کاربر است
hydrofoil سطح صاف یا موربی که دراثر حرکت اب از خلال ان بحرکت وعکس العمل دراید وغالبابشکل پرده یا باله ای ست
hydrofoils سطح صاف یا موربی که دراثر حرکت اب از خلال ان بحرکت وعکس العمل دراید وغالبابشکل پرده یا باله ای ست
commision agent نماینده حق العمل کار نماینده یا عاملی که بصورت درصد به او پرداخت میشود
fire fighting عکس العمل نسبت به اتش دشمن مبارزه با اتش سوزی
fail safe ماسوره تامین شده از نظرعمل کرد دستگاههای داخلی ماسوره مطمئن العمل
fail-safe ماسوره تامین شده از نظرعمل کرد دستگاههای داخلی ماسوره مطمئن العمل
swifts سریع
swiftest سریع
swifter سریع
galloping سریع
swift سریع
sudden سریع
rapid سریع
sweepy سریع
gleg سریع
spankings سریع
spanking سریع
prompts سریع
prompted سریع
rather سریع تر
wing footed سریع
accelerators سریع
accelerator سریع
prompt سریع
snell سریع
slashed ضربه سریع
slash ضربه سریع
precipitating خیلی سریع
fast neutron نوترون سریع
precipitated خیلی سریع
precipitates خیلی سریع
slashes ضربه سریع
glimpse نگاه سریع
glimpses نگاه سریع
glimpsing نگاه سریع
precipitate خیلی سریع
windstorm باد سریع
winder دویدن سریع
glimpsed نگاه سریع
riposting ضربت سریع
ripostes ضربت سریع
quick جلد سریع
scampers پرواز سریع
scampering پرواز سریع
scampered پرواز سریع
scamper پرواز سریع
accelerated depreciation استهلاک سریع
quick تند و سریع
quicker جلد سریع
riposted ضربت سریع
riposte ضربت سریع
slaps ضربت سریع
slapping ضربت سریع
slapped ضربت سریع
slap ضربت سریع
quickest تند و سریع
quickest جلد سریع
quicker تند و سریع
wind sprint تمرین دو سریع
fast سریع السیر
rapid access با دستیابی سریع
fast moving depression کمفشاری سریع
high speed سریع السیر
high speed دنده سریع
high speed printer چاپگر سریع
high speed traffic ترافیک سریع
high speed traffic امد شد سریع
high velocity drop بارریزی سریع
highflier دلیجان سریع
fast access با دستیابی سریع
continuate سریع الاتصال
braid حرکت سریع
fasted سریع السیر
fastest سریع السیر
fasts سریع السیر
accelerated depreciation استهلاک سریع
accelofilter صافی سریع
fleets عبور سریع
fleet عبور سریع
braids حرکت سریع
braided حرکت سریع
expressed سریع صریح
highflyer دلیجان سریع
rapid scanning تقطیع سریع
rapid transit شطرنج سریع
rath زود رس سریع
rathe زود رس سریع
repost ضربت سریع
skitter حرکت سریع
snapback بهبودی سریع
sneak raid دستبرد سریع
rapid fire تیر سریع
quick recovery بهبود سریع
quick recovery رونق سریع
hotshot بارکشی سریع
hypernoea تنفس سریع
lightning chess شطرنج سریع
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com