Dictiornary-Farsi | سریهای حسابی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 99 (6 milliseconds)

English	Persian
arithmetic series	سریهای حسابی


Other Matches

average	میانگین حسابی متوسط حسابی
arithmetic expression	عبارت حسابی دستورالعمل حسابی
arithmetic mean	میانگین حسابی متوسط حسابی
averaged	میانگین حسابی متوسط حسابی
averages	میانگین حسابی متوسط حسابی
averaging	میانگین حسابی متوسط حسابی
logarithmic series	سریهای لگاریتمی
acetylene series	سریهای استیلنی
exponential series	سریهای نمائی
geometric series	سریهای هندسی
time series	سریهای زمانی
time series analysis	تحلیل سریهای زمانی
time series data	امار سریهای زمانی
catena	سریهای متصل شده concatenate
arithmetic	حسابی
pitched	حسابی
calculative	حسابی
arithmetical	حسابی
incalculability	بی حسابی
smack dab	حسابی
thorough paced	حسابی
pursang	حسابی
well got up	پاکیزه حسابی
arithmetic register	ثبات حسابی
arithmetic progression	تصاعد حسابی
arithmetic operation	عمل حسابی
arithmetic operation	عملیات حسابی
arithmetic relation	رابطه حسابی
arithmetic statement	حکم حسابی
simple mean	میانگین حسابی
mean square	یک مربع حسابی
arithmetic method	روش حسابی
roundly	بطور حسابی
arithmetic	حسابی حسابگر
squares	منظم حسابی
areal cook	یک اشپز حسابی
aregular cook	اشپز حسابی
squaring	منظم حسابی
square	منظم حسابی
arithmetic check	مقابله حسابی
arithmetic expression	مبین حسابی
squared	منظم حسابی
arithmetic instruction	دستورالعمل حسابی
arithmetic mean	میانگین حسابی
dishonour	بد حسابی عدم پرداخت
to talk sense	حرف حسابی زدن
He is a habitual defaulter.	آدم بد حسابی است
Put on some decent clothes.	یک لباس حسابی تنت کن
Now you are talking. That makes sense.	حالااین شد یک حرف حسابی
To pay someone handsomely.	به کسی پ؟ ؟ حسابی دادن
He thrashed his son soundly .	پسرش را حسابی کتک زد
roll out the red carpet <idiom>	حسابی پذیرایی کردن
arithmetic function	تابع حسابی [ریاضی]
dishonored	بد حسابی عدم پرداخت
arithmetic sequence	تصاعد حسابی [ریاضی]
he is no less than a gambler	قمارباز حسابی است
dishonouring	بد حسابی عدم پرداخت
dishonours	بد حسابی عدم پرداخت
arithmetic shift	تغییر مکان حسابی
arithmetical function	تابع حسابی [ریاضی]
number-theoretic function	تابع حسابی [ریاضی]
i have caught a thorough chill	سرمای حسابی خورده ام
dishonoured	بد حسابی عدم پرداخت
dishonoring	بد حسابی عدم پرداخت
now you're talking	این شدحرف حسابی
dishonors	بد حسابی عدم پرداخت
I was totally tongue-tied.	زبانم حسابی بند آمد
arithmetic operator	نشان حسابی عملگر ریاضی
not on any account	اصلا روی هیچ حسابی
He is a decent fellow(guy,chap)	طرف آدم حسابی است
to play up	درست و حسابی بازی کردن
She gave us quite a decent dinner.	یک شام خیلی حسابی به ماداد
He always pays on the nail.	آدم خوش حسابی است
lay into a person	کسی را کتک حسابی زدن
do something to one's hearts's content	کاری را حسابی انجام دادن
map sheet	شماره برگ نقشه از سریهای مختلف برگ نقشه
detailed	حسابی که همه موضوعات را لیست میکند
We dont have qualified personnel in this company.	دراین شرکت آدم حسابی نداریم
Give the room a good clean.	اتاق را حسابی جمع وجور کردن
This dress is quite the thing.	این لباس چیز حسابی است
We are quits. We are even.	دیگر با هم حسابی نداریم (نه بدهکارنه بستانکار )
We had a nice long walk today.	امروز یک پیاره روی حسابی کردیم
My good fello,why didnt you tell me?	آخر مرد حسابی چرا به من نگفتی ؟
He threatened to thrash the life out of me.	مرا به یک کتک حسابی تهدید کرد
You wouldnt be here if you had any sense	اگر عقل حسابی داشتی اینجانبودی
variance	میانگین حسابی توان دوم انحرافات از مقدارمتوسط
debt of honour	بدهی که پرداخت ان به خوش حسابی بدهکار بستگی دارد
to be on the razzle	حسابی جشن گرفتن [با مشروب خیلی زیاد و غیره ...]
to have a spree	حسابی جشن گرفتن [با مشروب خیلی زیاد و غیره ...]
budget account	حسابی در فروشگاه که وجه خرید اجناس و...به آن واریز می شود
to have a binge	حسابی جشن گرفتن [با مشروب خیلی زیاد و غیره ...]
root mean square	ریشه دوم میانگین حسابی توانهای دوم همه مقادیرممکن یک تابع
operate	از حسابی استفاده کردن بهره برداری کردن
operated	از حسابی استفاده کردن بهره برداری کردن
operates	از حسابی استفاده کردن بهره برداری کردن
centroid	در مختصات هندسی نقطهای که مختصات ان میانگین حسابی مختصات همه نقاط ان شکل است
arithmetic register	ثبات حسابی ثبات محاسباتی
arithmetic instruction	دستورالعمل محاسباتی دستورالعمل حسابی

arithmetic series

سریهای حسابی