English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (10 milliseconds)
English Persian
time series سریهای زمانی
Search result with all words
time series analysis تحلیل سریهای زمانی
time series data امار سریهای زمانی
Other Matches
exponential series سریهای نمائی
arithmetic series سریهای حسابی
geometric series سریهای هندسی
logarithmic series سریهای لگاریتمی
acetylene series سریهای استیلنی
catena سریهای متصل شده concatenate
slices مدت زمانی که به کاربر یا برنامه یاکا در یک سیستم چندکاره اختصاص داده شود. مدت زمانی که به یک کار در سیستم اشتراک زمانی داده شود یا در سیستم چند برنامهای
slice مدت زمانی که به کاربر یا برنامه یاکا در یک سیستم چندکاره اختصاص داده شود. مدت زمانی که به یک کار در سیستم اشتراک زمانی داده شود یا در سیستم چند برنامهای
uptime پریود زمانی که در طول ان یک سیستم کامپیوتر فعال است یا صحیح عمل میکندیک دوره زمانی که تجهیزات بدون خرابی کار می کنند
ppm Position Pulse مدولاسیون یا تلفیق زمانی پالس که دران مقدار نمونه لحظهای موج موقعیت زمانی یک پالس را مدوله میکندodulation
assembly 1-زمانی که طول می کشد تا برنامه اسمبلی یک برنامه را ترجمه کند. 2-زمانی که اسمبلر برنامه را از زبان اسمبلی به کد ماشین تبدیل میکند
map sheet شماره برگ نقشه از سریهای مختلف برگ نقشه
eternity بی زمانی
synchronization هم زمانی
contemporaneousness هم زمانی
whilom یک زمانی
simultaneeity هم زمانی
monomial یک زمانی
onetime یک زمانی
synchrony هم زمانی
time sense حس زمانی
time limits حد زمانی
sometime یک زمانی
eternities بی زمانی
temporal زمانی
timeline خط زمانی
time limit حد زمانی
on <prep.> در [زمانی]
time fire تیر زمانی
schedules برنامه زمانی
time flutter اختلال زمانی
time dilation پارادوکس زمانی
time fuse ماسوره زمانی
time estimation براورد زمانی
schedule برنامه زمانی
time jitter اختلال زمانی
time constant ثابت زمانی
time disorientation گم گشتگی زمانی
time division multiplexing تسهیم زمانی
time error خطای زمانی
time division multiplex تسهیم زمانی
time base مبدا زمانی
time bar محدودیت زمانی
throughput time اشتراک زمانی
temporal sign علامت زمانی
temporal maze ماز زمانی
spatiotemporal فضایی و زمانی
interval فاصله زمانی
timetable برنامه زمانی
time lags فاصله زمانی
temporal جسمانی زمانی
time lag فاصله زمانی
time limit محدوده زمانی
time limit محدودیت زمانی
time limits محدوده زمانی
time scale مقیاس زمانی
time scales مقیاس زمانی
time sharing اشتراک زمانی
time lag تاخیر زمانی
timetabled برنامه زمانی
flashbacks وقفه زمانی
flashback وقفه زمانی
yore در زمانی بسیاردور
in a short time در اندک زمانی
discrete time با گسستگی زمانی
time limits محدودیت زمانی
lapse فاصله زمانی
lapses فاصله زمانی
lapsing فاصله زمانی
time lags تاخیر زمانی
continuous time با پیوستگی زمانی
clock paradox پارادکس زمانی
timetabling برنامه زمانی
timetables برنامه زمانی
time horizon افق زمانی
pressure of time فشار زمانی
timetrend روند زمانی
timer switch کلید زمانی
time yield limit حد تسلیم زمانی
no longer نه بیشتر [زمانی]
time yield تسلیم زمانی
unit of time واحد زمانی
time pressure فشار زمانی
time frames چارچوب زمانی
time زمانی موقعی
vintage model الگوی زمانی
time frame چارچوب زمانی
no longer نه دیگر [زمانی]
When I came in زمانی که من تو آمدم
timed زمانی موقعی
lags تاخیر زمانی
lagged تاخیر زمانی
time quantum ذره زمانی
time preference ترجیح زمانی
time priority تقدم زمانی
time priority اولویت زمانی
time interval فاصله زمانی
scheduled برنامه زمانی
mechanical time fuze ماسوره زمانی
time preference ارجحیت زمانی
time path مسیر زمانی
time preference رجحان زمانی
time schedule برنامه زمانی
times زمانی موقعی
lag تاخیر زمانی
time table جدول زمانی
time slice برش زمانی
time study بررسی زمانی
time score نمره زمانی
timeline تسلسل زمانی
synchronising انطباق زمانی داشتن
synchronizes انطباق زمانی داشتن
chronologic دارای ربط زمانی
magnetic time relay رله زمانی مغناطیسی
capacitive time constant ثابت زمانی فرفیت
monsoons باد وباران زمانی
synchronize انطباق زمانی داشتن
time lag فاصله زمانی مرده
chronological ترتیب زمانی وقوع
chronological دارای ربط زمانی
time lags فاصله زمانی مرده
age hardening سخت گردانی زمانی
input time constant ثابت زمانی اولیه
asynchronous time division multiplexing تسهیم زمانی ناهمگام
monsoon باد وباران زمانی
synchronises انطباق زمانی داشتن
synchronised انطباق زمانی داشتن
time slicing تقسیم بندی زمانی
time slicing برش زمانی زدن
tdm تسهیم زمانی ultiplexing
inductive time constant ثابت زمانی القا
time average symmetry تقارن میانگین زمانی
low time constant ثابت زمانی کوچک
since he was in petticoats از زمانی که بچه بود
timing برنامه ریزی زمانی
rate of time preference نرخ برتری زمانی
o technique تحلیل عوامل زمانی
high burst تیر زمانی بالا
time sampling نمونه گیری زمانی
time fire تیراندازی با گلوله زمانی
serve time <idiom> زمانی رادرزندان بودن
aging سخت گردانی زمانی
distributed lag توزیع فاصله زمانی
vintage model الگوی مقطع زمانی
cross sectional data داده ها در یک مقطع زمانی
time division multiplexing انتقال چندتایی زمانی
cotidal دارای هم زمانی در طغیان اب
time out of minds زمانی که کسی یاد ندارد
time out معتبر نبودن پس از یک دوره زمانی
social rate of time preference نرخ ترجیح زمانی اجتماعی
strain age hardening سخت گردانی کرنشی زمانی
synchronous time division multiplexing تسهیم زمانی همگام یاهمزمان
time utility بهره گیری از شرایط زمانی
time table جدول زمانی ورود و عزیمت
time constant of an exponential quantity ثابت زمانی یک کمیت نمایی
valve duration مدت زمانی که سوپاپ بازمیماند
decision lag تاخیر زمانی در تصمیم گیری
lap chart جدول زمانی برای هر دور
age hardening susceptibility تقبل سخت گردانی زمانی
phases دوره زمانی اجرای برنامه
airburst ranging تنظیم تیر زمانی بالا
phased دوره زمانی اجرای برنامه
phase دوره زمانی اجرای برنامه
greatuncle زمانی برابر 00852 سال
chronograph الت سنجش فواصل زمانی
finals رسیدن به انتهای یک دوره زمانی
final رسیدن به انتهای یک دوره زمانی
marginal rate of time preference نرخ نهائی ترجیح زمانی
strain age harden سخت کردن کرنشی زمانی
He was quite a fellow in his day. زمانی برای خودش آدمی بود
time lags زمان تلف شده سکته زمانی
timed خیر زمانی مشخصی ایجاد کند
time preference theory of interest نظریه بهره بر مبنای رجحان زمانی
air hardening سخت گردانی زمانی در دمای معمولی
run duration مدت زمانی که برنامه اجرا میشود
variable time fuse ماسوره زمانی متغیر VTF:abb
phase مدت زمانی که برنامه کامپایل میشود
mechanical time fuze ماسوره زمانی خودکار یا زمان مکانیکی
outage مدت زمانی که سیستم کار نمیکند
phases مدت زمانی که برنامه کامپایل میشود
phased مدت زمانی که برنامه کامپایل میشود
crippling پرتاب توپ زمانی که حساب 0-3 یا 1-3 است
transients خطای موقت که درمدت زمانی رخ میدهد
cripples پرتاب توپ زمانی که حساب 0-3 یا 1-3 است
lease استفاده از قطعه در زمانی و پرداخت قیمت
crippled پرتاب توپ زمانی که حساب 0-3 یا 1-3 است
cripple پرتاب توپ زمانی که حساب 0-3 یا 1-3 است
time خیر زمانی مشخصی ایجاد کند
leases استفاده از قطعه در زمانی و پرداخت قیمت
duration مدت زمانی که چیزی سالم می ماند
productive مدت زمانی که یک محصولی ساخته میشود
peaks زمانی که چیزی بیشترین حد استفاده را دارد
times خیر زمانی مشخصی ایجاد کند
peaking زمانی که چیزی بیشترین حد استفاده را دارد
peak زمانی که چیزی بیشترین حد استفاده را دارد
available دوره زمانی ای که در آن سیستم استفاده میشود
transient خطای موقت که درمدت زمانی رخ میدهد
outages مدت زمانی که سیستم کار نمیکند
time lag زمان تلف شده سکته زمانی
stdm SynchronousTime-Devision تسهیم زمانی همگام ultiplexing
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com