Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (10 milliseconds)
English
Persian
make weight
سر وزن رسیدن در بوکس وکشتی
make-weight
سر وزن رسیدن در بوکس وکشتی
make-weights
سر وزن رسیدن در بوکس وکشتی
Other Matches
the end sanctifies the means
خوبی وبدی وسائل رسیدن بمقصودی پس از رسیدن به ان مقصودمعلوم میشود
beats
گریختن ازچنگ مدافع رسیدن به پایگاه پیش از رسیدن توپ بیس بال صدای منظم پای اسب
beat
گریختن ازچنگ مدافع رسیدن به پایگاه پیش از رسیدن توپ بیس بال صدای منظم پای اسب
to come in first
پیش ازهمه رسیدن زودترازهمه رسیدن
light heavyweight
5/28 کیلوگرم وزنه برداری وکشتی 18 کیلوگرم
to come to a he
باوج رسیدن بمنتهادرجه رسیدن
box
بوکس
boxing
بوکس
pugilism
بوکس
boxes
بوکس
bouts
مسابقه بوکس
bout
مسابقه بوکس
pugilism
بوکس بازی
knuckle duster
پنجه بوکس
knuckle duster
بوکس باز
knuckle-duster
پنجه بوکس
knuckle-duster
بوکس باز
knuckle-dusters
پنجه بوکس
knuckle-dusters
بوکس باز
stablemate
هم تیمی بوکس
boxer
بوکس باز
straight left
چپ مستقیم در بوکس
boxing ring
رینگ بوکس
box wrench
اچار بوکس
boxing glove
دستکش بوکس
brass knuckles
پنجه بوکس
ring
رینگ بوکس
boxing gloves
دستکش بوکس
box spanner
اچار بوکس
straight blow
ضربه مستقیم در بوکس
speedbag
گلابی تمرین بوکس
sparring partner
یار تمرینی بوکس
headguard
کلاه تمرین بوکس
managers
مدیر مسابقه بوکس
punch ball
گلابی تمرین بوکس
ropes
طناب رینگ بوکس
roped
طناب رینگ بوکس
sparring match
مبارزه تمرینی بوکس
rope
طناب رینگ بوکس
straight right
راست مستقیم در بوکس
stop
استوپ داور بوکس
stopped
استوپ داور بوکس
stopping
استوپ داور بوکس
stops
استوپ داور بوکس
headharness
کلاه تمرین بوکس
manager
مدیر مسابقه بوکس
gym
محل تمرین بوکس
punching bags
کیسه شن تمرین بوکس
gyms
محل تمرین بوکس
punching bag
کیسه شن تمرین بوکس
sunday punch
کاراترین ضربه در بوکس
heavy bag
کیسه شن تمرین بوکس
knock out
با مشت یا بوکس ازپادراوردن
savate
بوکس همراه با لگد
kick boxing
بوکس همراه با لگد
big bag
کیسه شن تمرین بوکس
head gear
کلاه تمرین بوکس
slugfest
بوکس بدون تاکتیک صحیح
road work
دویدن جادهای در تمرین بوکس
bells
زنگ در پایان هر روند بوکس
blow with the open glove
ضربه با دستکش باز بوکس
to peel off
[tires]
بوکس و باد کردن چرخ
to burn rubber
بوکس و باد کردن چرخ
bell
زنگ در پایان هر روند بوکس
box
بوکس بازی کردن سیلی زدن
boxes
بوکس بازی کردن سیلی زدن
attendance of a doctor
حضور پزشک روی رینگ بوکس
peizefight
مسابقه حرفهای بوکس باجایزه نقدی
stance
طرزایستادن در مقابل حریف بوکس کارگاه
canvas
پرده نقاشی کف رینگ بوکس یا کشتی
canvases
پرده نقاشی کف رینگ بوکس یا کشتی
neutral corner
گوشههای رینگ بوکس درموقع استراحت
stances
طرزایستادن در مقابل حریف بوکس کارگاه
put away
ابشار پرتاب به خارج رینگ بوکس
low blow
ضربه بوکس خطا به پایین تراز کمر
ring stool
چهارپایه مخصوص استراحت بین روندهای بوکس
marquis queensberry rules
مجموعه قوانین و مقررات بوکس که در سال 6781میلادی وضع شد
roundest
روند بوکس برابر 3 دقیقه زمان مسابقه تکواندو
round
روند بوکس برابر 3 دقیقه زمان مسابقه تکواندو
aprons
چمن کوتاه اطراف سوراخ گلف قسمتی از کف رینگ بوکس
apron
چمن کوتاه اطراف سوراخ گلف قسمتی از کف رینگ بوکس
land
رسیدن
attained
رسیدن
attaining
رسیدن
attains
رسیدن
reaching
رسیدن به
reaches
رسیدن به
reaches
رسیدن
reached
رسیدن
attain
رسیدن
peering
رسیدن
peered
رسیدن
catch up
رسیدن به
attaint
رسیدن به
accru
رسیدن
get at
رسیدن به
arrival
رسیدن
light or lighted
رسیدن
peer
رسیدن
reaching
رسیدن
reached
رسیدن به
reach
رسیدن
acceding
رسیدن
accedes
رسیدن
acceded
رسیدن
accede
رسیدن
befall
در رسیدن
befallen
در رسیدن
befalling
در رسیدن
befalls
در رسیدن
come
رسیدن
reach
رسیدن به
maturate
رسیدن
arriving
رسیدن
arrives
رسیدن
arrived
رسیدن
arrive
رسیدن
comes
رسیدن
befell
در رسیدن
take in (money)
<idiom>
رسیدن
overtake
رسیدن به
overtaken
رسیدن به
overtakes
رسیدن به
run up
رسیدن
escalating
رسیدن
escalates
رسیدن
escalated
رسیدن
escalate
رسیدن
getting
رسیدن
expire
به سر رسیدن
approach
رسیدن
approached
رسیدن
approaches
رسیدن
get
رسیدن
gets
رسیدن
arr
رسیدن
aim
رسیدن
to come by
رسیدن
to come to a he
رسیدن
to catch up
رسیدن به
to get at
رسیدن به
aimed
رسیدن
aims
رسیدن
to d. up with
رسیدن به
to fetch up
رسیدن
to see to
رسیدن
to come to hand
رسیدن
to a greatness
به بزرگی رسیدن
to come to a point
بنوک رسیدن
to come to a end
به پایان رسیدن
strike oil
به نفت رسیدن
to come to an end
بپایان رسیدن
land vi
بزمین رسیدن
reach an agreement
به توافق رسیدن
to be duly punished for
به کیفر ..... رسیدن
to turn out
به پایان رسیدن
to reach a place
بجایی رسیدن
come about
بانجام رسیدن
come down by inheritance
به ارث رسیدن
handed down
به تواتر رسیدن
grow up
به سن بلوغ رسیدن
go round
به همه رسیدن
to attain on's majority
بحدرشد رسیدن
forereach
فرا رسیدن
fetch up
به نتیجه رسیدن
outjockey
در رسیدن پوشاندن
to be approved
به تصویب رسیدن
pull up to
به چیزی رسیدن
to round into a man
بمردی رسیدن
to draw level
بحریف رسیدن
to draw to an end
بته رسیدن
come to the point
<idiom>
به نکتهاصلی رسیدن
run out
باخر رسیدن
come to terms
<idiom>
به موافقت رسیدن
at the end of one's rope
<idiom>
به آخرخط رسیدن
to fall due
موعد رسیدن
To reach ones destination.
بمقصد رسیدن
Welcome back.
رسیدن بخیر
to go round
به همه رسیدن
to meet the a of
به تصویب رسیدن
to pay the penalty of
بسزای .... رسیدن
wrap up
به نتیجه رسیدن
to wait
خدمت رسیدن
to strike oil
بنفت رسیدن
to be late
دیر رسیدن
dead end
<idiom>
به آخرخط رسیدن
pull up with
به چیزی رسیدن
down to the wire
<idiom>
به آخر خط رسیدن
to the wall
<idiom>
به آخر خط رسیدن
to the eye
<idiom>
به نظر رسیدن
meet of approval of
به تصویب ..... رسیدن
taper off
<idiom>
کم کم به آخر رسیدن
on station
رسیدن به هدف
last straw
<idiom>
[به آخر خط رسیدن]
overgo
رسیدن به گذشتن
have it
<idiom>
به جواب رسیدن
get on in years
<idiom>
به سن پیری رسیدن
get hold of (something)
<idiom>
به مالکیت رسیدن
to run out
بپایان رسیدن
finish
به انتها رسیدن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com