Dictiornary-Farsi | سر وزن رسیدن وزنه بردار | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 203 (10 milliseconds)

English	Persian
make weight	سر وزن رسیدن وزنه بردار
make-weight	سر وزن رسیدن وزنه بردار
make-weights	سر وزن رسیدن وزنه بردار


Other Matches

lifter	وزنه بردار
weight lifter	وزنه بردار
multipoundage syatem	روش تمرین وزنه برداری باکاستن وزنه هنگام سختی کار
squatting	وزنه برداری یکضرب المانی چمباتمه نشستن زیر وزنه
squatted	وزنه برداری یکضرب المانی چمباتمه نشستن زیر وزنه
squats	وزنه برداری یکضرب المانی چمباتمه نشستن زیر وزنه
squat	وزنه برداری یکضرب المانی چمباتمه نشستن زیر وزنه
light and heavy system	روش تمرین وزنه برداری بافزونی تدریجی وزنه
shot putters	شرکت کننده در پرتاب وزنه وزنه پران
shot putter	شرکت کننده در پرتاب وزنه وزنه پران
sinker	وزنه ریسمان ماهی گیری وزنه
sinkers	وزنه ریسمان ماهی گیری وزنه
polygraph	رونوشت بردار نسخه بردار
polygraphs	رونوشت بردار نسخه بردار
the end sanctifies the means	خوبی وبدی وسائل رسیدن بمقصودی پس از رسیدن به ان مقصودمعلوم میشود
beats	گریختن ازچنگ مدافع رسیدن به پایگاه پیش از رسیدن توپ بیس بال صدای منظم پای اسب
beat	گریختن ازچنگ مدافع رسیدن به پایگاه پیش از رسیدن توپ بیس بال صدای منظم پای اسب
to come in first	پیش ازهمه رسیدن زودترازهمه رسیدن
to come to a he	باوج رسیدن بمنتهادرجه رسیدن
ponderance	وزنه
paper weight	وزنه
where is the kilogramme weight ?	وزنه ....
short weight	وزنه کم
bob	وزنه قپان
weight lifting	وزنه برداری
rammer	وزنه شمعکوب
counter balance	وزنه تعادلی
shot put	پرتاب وزنه
bobs	وزنه قپان
counter weight	وزنه تعادل
plumb bob	وزنه سربی
counterpoise	وزنه متقابل
counterweigh	وزنه تعادل
weight throw	پرتاب وزنه
counter weight	وزنه مقابل
counterweight	وزنه مقابل
counterweight	وزنه برابر
counterweights	وزنه مقابل
counterweights	وزنه برابر
bobbing	وزنه قپان
counterweight	وزنه تعادل
put	پرتاب وزنه
offsetting	وزنه متعادل
offset	وزنه متعادل
counterbalance	وزنه تعادل
counterbalanced	وزنه تعادل
counterbalances	وزنه تعادل
sinkers	وزنه نگهدار
puts	پرتاب وزنه
putting	پرتاب وزنه
weight	سنگ وزنه
halma	پرش با وزنه
flyweights	وزنه تعادل
flyweight	وزنه تعادل
counterweights	وزنه تعادل
ballast	وزنه تعادل
ledgers	وزنه سربی
ledger	وزنه سربی
sinker	وزنه نگهدار
snatching	وزنه برداری یکضرب
sinker	وزنه سربی ماهیگیری
sinkers	وزنه سربی ماهیگیری
uplift	بالا زدن وزنه
snatches	وزنه برداری یکضرب
uplifts	بالا زدن وزنه
sash balancing weight	وزنه متعادل کننده
snatched	وزنه برداری یکضرب
snatch	وزنه برداری یکضرب
incline bench	تخته وزنه برداری
ballast	وزنه متعادل کننده
ledgering	ماهیگیری بااستفاده از وزنه
poise	اونگ یا وزنه ساعت
kentledge	وزنه اهن ته کشتی
weight program	تمرین وزنه برداری
castaways	پرتاب کردن وزنه
castaway	پرتاب کردن وزنه
governor balance weight	وزنه تعادل رگولاتور
arrows	بردار
dope vector	بردار
arrow	بردار
equivocatory	اب بردار
resultant	بردار
vector	بردار
vectors	بردار
triathlon	پرش ارتفاع و پرتاب وزنه
shots	پرتاب وزنه گلوله سربی
shot	پرتاب وزنه گلوله سربی
clean and jerk	حرکت دوضرب وزنه برداری
clean and press	حرکت پرس وزنه برداری
europian championship	وزنه برداری قهرمانی اروپا
discobolus	وزنه پرت کن حلقه انداز
split	وزنه برداری یکضرب فرانسوی
platform	تخته 4 در 4متر مسابقه وزنه برداری
platforms	تخته 4 در 4متر مسابقه وزنه برداری
donkey raise	تمرین خم شدن با وزنه روی پشت
empty weight	وزنه بدنه هواپیما و موتور وتجهیزات ان
terminal tackle	راهنما و وزنه وصل به انتهای نخ ماهیگیری
poise	وزنه متحرک بحالت موازنه دراوردن
curled	حلقه بردار
surveyor	نقشه بردار
curls	حلقه بردار
ascribing	رونویس بردار
vectors	حامل بردار
vector	حامل بردار
harvestman	خرمن بردار
code vector	بردار رمز
cross bearer	صلیب بردار
discountable	تخفیف بردار
crucifer	صلیب بردار
customable	گمرک بردار
ascribe	رونویس بردار
ascribed	رونویس بردار
ascribes	رونویس بردار
damageable	غرامت بردار
disciplinable	نظم بردار
exponible	توضیح بردار
circulation of a vector	چرخه بردار
field vector	بردار میدان
surveyors	نقشه بردار
forfoitable	جریمه بردار
flux of a vector	شاره بردار
finable	جریمه بردار
axial vector	بردار محوری
benefic	بهره بردار
bilable	ضمانت بردار
burgers vector	بردار برگرز
dutiable	گمرک بردار
tollable	باج بردار
rateable	نرخ بردار
ratable	نرخ بردار
radius vector	بردار شعاعی
poynting's vector	بردار پوینتینگ
polar vector	بردار قطبی
patchable	وصله بردار
participable	شرکت بردار
numerale	شماره بردار
components	مولفه بردار
component	مولفه بردار
force	بردار نیرو
subsumption	فرمان بردار
taxable	مالیات بردار
sampler	نمونه بردار
samplers	نمونه بردار
topographer	نقشه بردار
treader	گام بردار
treatable	تعلیم بردار
state vector	بردار حالت
vectorial	حامل بردار
voltage vector	بردار ولتاژ
wave vector	بردار موج
state vector	بردار وضعیت
state vector	بردار حلات
stainable	زنگ بردار
velocity	بردار سرعت
velocities	بردار سرعت
forces	بردار نیرو
forcing	بردار نیرو
postponement	فرمان بردار
photographers	عکس بردار
normal vector	بردار عمود
submission	فرمان بردار
mouldable	قالب بردار
magnetic vector	بردار مغناطیسی
suborder	فرمان بردار
liner velocity	بردار سرعت
light vector	بردار نور
lift vector	بردار برا
curl	حلقه بردار
land surveyor	نقشه بردار
interrupt vector	بردار وقفه
photographer	عکس بردار
swindlers	کلاه بردار
subordination	فرمان بردار
normal vector	بردار قائم
swindler	کلاه بردار
hypotaxis	فرمان بردار
fraudulent	کلاه بردار
active	تنزل بردار
bat weight	وزنه اضافی متصل به چوب بیس بال
bench	تعویض بازیگر نیمکت تمرین وزنه برداری
benches	تعویض بازیگر نیمکت تمرین وزنه برداری
disqualified	خارج شدن از دور رقابتهای وزنه برداری
press	بالا زدن وزنه از روی سینه به بالای سر
presses	بالا زدن وزنه از روی سینه به بالای سر
terminal rig	طعمه راهنما و وزنه وصل به انتهای نخ ماهیگیری
disqualify	خارج شدن از دور رقابتهای وزنه برداری
disqualifies	خارج شدن از دور رقابتهای وزنه برداری
disqualifying	خارج شدن از دور رقابتهای وزنه برداری
derrick lift	کشیدن وزنه به روی سینه باپاهای راست
deal lift	بلند کردن وزنه تا کمر وپایین بردن
position	بردار مکان [ریاضی]
radius vector	بردار مکان [ریاضی]
location vector	بردار مکان [ریاضی]
position vector	بردار مکان [ریاضی]
Euclidean vector	بردار اقلیدسی [ریاضی]
Pick, what you like [want] !	هر کدام را می خواهی بردار!
freestone	سنگ تراش بردار
magnetic field vector	بردار میدان مغناطیسی
magnetic vector potential	پتانسیل بردار مغناطیسی
magnetization vector	بردار مغناطیس کنندگی