English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 51 (5 milliseconds)
English Persian
you shall smart for it سزای اینکار را خواهید دید
Other Matches
you shall rue it از اینکار پشیمان خواهید شد افسوس انرا خواهید خورد
Do you want me to ... می خواهید، که من ...
you will be sorry for it پشیمان خواهید شد
you shall sweat for it پشیمان خواهید شد
what more do you want دیگر چه می خواهید
when will you go? کی خواهید رفت
you shall go خواهید رفت
you will go خواهید رفت
targeting هدفی که می خواهید به آن برسید
What do you want to do with it? با این چه می خواهید بکنید؟
target هدفی که می خواهید به آن برسید
targeted هدفی که می خواهید به آن برسید
targets هدفی که می خواهید به آن برسید
targetted هدفی که می خواهید به آن برسید
targetting هدفی که می خواهید به آن برسید
Be a good chap(fellow)and do it. جان من اینکار راانجام بد ؟
He is a pastmaster at it . خدای اینکار است
You wont reget it. You wont lose by it . از اینکار بد نخواهی دید
There is nothing to be ashamed lf . ( اینکار ) خجالت ندارد
What is the motive ( design) ? غرض از اینکار چیست ؟
Shen wI'll the work be complete? اینکار کی کامل می شود ؟
he is unequal to the task مرد اینکار نیست
It is not possible ( feasible , practicable) . اینکار عملی نیست
what do you meant مقصود شما چیست چه مراددارید چه می خواهید
I have pledged ( staked ) my reputation on it . شهرتم را درگروی اینکار گذاشته ام
Nothing wI'll come out of this. از اینکار چیزی درنمی آید
It wI'll come to a bad end. It is foredoomed. اینکار عاقبت ( خوشی ) ندارد
He did it out of friendship. ازروی دوستی اینکار راکرد
It is beyond my authority(control). اینکار از اختیار من خارج است
He is cut out for it. He is ideally (perfecly) suited to his work. برای اینکار جان می دهد
it wasdone in no time اینکار چندان وقتی نبرد
so and so اینکار وانکار چنین وچنان
so-and-so اینکار وانکار چنین وچنان
He did it with his fathers knowledge. با اطلاع پدرش اینکار راکرد
He has not enough experience for the position. برای اینکار تجربه کافی ندارد
i know how to do it میدانم چطور باید اینکار را کرد
He wI'll give a good account of himself. خوب از عهده اینکار برخواهد آمد
His action is in the nature of sour grapes. اززور پسی اینکار رامی کند
I took a great deal of trouble over it. روی اینکار خیلی زحمت کشیدم
He is cut out for it ( this job ). برای اینکار ساخته شده است
The minisiter cant cope with it. از دست وزیر اینکار بر نمی آید
Would you like something to drink? <idiom> آیا چیزی برای نوشیدن می خواهید؟ [غذا و آشپزخانه]
I'll eat my hat if I dont do it . اگر اینکار رانکردم اسمم راعوض می کنم
punches در رهگیری هوایی یعنی به زودی با هواپیمای دشمن روبرو خواهید شد
punched در رهگیری هوایی یعنی به زودی با هواپیمای دشمن روبرو خواهید شد
punch در رهگیری هوایی یعنی به زودی با هواپیمای دشمن روبرو خواهید شد
Dont let the grass grow under your feet. نگذار وسط اینکار باد بخورد ( وقفه بیافتد )
declarative language زبان برنامه سازی در برنامههای کاربردی پایگاه داده ها که آنچه می خواهید بدست آورید وارد می کنید و نه دستورالعمل را
tentering دار کشی [میخ کشی ] [اینکار برای اصلاح کجی یا سره فرش صورت می گیرد.]
sizing آهارزنی [گاه جهت استحکام و یکنواختی نخ های تار، قبل از چله کشی آنها را با نشاسته و چسب شستشو می دهند. اینکار در پارچه بافی مرسوم است ولی در بافت فرش نیز استفاد می شود.]
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com