Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (12 milliseconds)
English	Persian
prosternation	سستی زیاد
Other Matches
load call	وسیلهای مملو از سیال برای ایجاد نیروهای زیاد با دقت زیاد
compression ignition	احتراق مخلوط سوخت و هوادر اثر دمای زیاد حاصل ازترکم و فشار زیاد در سیلندرموتور دیزل
slackness	سستی
frailties	سستی
lameness	سستی
asthenia	سستی
tepidity	سستی
mushiness	سستی
slothfulness	سستی
slimness	سستی
sloth	سستی
sleepiness	سستی
sleaziness	سستی
slackly	به سستی
shakiness	سستی
atony	سستی
listlessness	سستی
torpidily	سستی
d. of constitution	سستی
torpidness	سستی
inapplocation	سستی
milkiness	سستی
indolence	سستی
weakness	سستی
lassitude	سستی
inexertion	سستی
infirmness	سستی
lassitude	سستی تب
labefaction	سستی
phlegm	سستی
flaccidity	سستی
flabbiness	سستی
insecurity	سستی
acedia	سستی
general lassitude	سستی تب
flagginess	سستی
flimsiness	سستی
laxly	به سستی
inaction	سستی
laxation	سستی
laxity	سستی
droops	سستی
drooping	سستی
flabbily	به سستی
feebleness	سستی
languishment	سستی
sappiness	سستی
frailty	سستی
faintness	سستی
droop	سستی
drooped	سستی
ricketiness	سستی
torporific	سستی اور
impotency	سستی کمر
languorously	از روی سستی
clutches	سستی در مسابقه
langorously	از روی سستی
myasthenia	سستی ماهیچه
clutching	سستی در مسابقه
impotence	سستی کمر
clutch	سستی در مسابقه
clutched	سستی در مسابقه
I didnt get much sleep.	زیاد خوابم نبرد ( زیاد نخوابیدم)
langorous	خسته سستی اور
languishingly	از روی سستی یا ضعف
nervous prostration	سستی پی خستگی اعصاب
vacantly	از روی بیحالی و سستی
torpidity	حالت سستی ایست
sand bag	سستی عمدی در تمرین
impuissance	ضعف قوای جنسی سستی
debility	سستی ضعف قوه باء
valetudinarianism	احساس ضعف و سستی وسواس سلامتی
overbuild	زیاد ساختمان کردن در بخشی از شهرکه زیاد دران ساختمان کرده اند
to hold somebody in great respect	کسی را زیاد محترم داشتن [احترام زیاد گذاشتن به کسی]
surcharge	زیاد بار کردن تحمیل کردن زیاد پر کردن اضافه کردن
surcharges	زیاد بار کردن تحمیل کردن زیاد پر کردن اضافه کردن
high speed	با سرعت زیاد راندن با سرعت زیاد
plethoric	زیاد
over and above	زیاد
squeamishly	زیاد
squeamishness	زیاد
profusely	زیاد
supererogatory	زیاد
no end of	زیاد
profoundly	زیاد
extensive	زیاد
plaguily	زیاد
extortionate	زیاد
extortionary	زیاد
ranksack	زیاد
fulsome	زیاد
too	زیاد
mickle	زیاد
many	زیاد
very	زیاد
overly	زیاد
intense	زیاد
to a large extent	زیاد
widest	زیاد
populous	زیاد
heavily	زیاد
highly	زیاد
copious	زیاد
excessive	زیاد
not a lettle	زیاد
muckle	زیاد
mickle or muckle	زیاد
much	زیاد
heartbreak	غم زیاد
wider	زیاد
wide	زیاد
late	زیاد
greatest	زیاد
numerous	زیاد
great-	زیاد
vastly	زیاد
greatly	زیاد
superabundant	زیاد
great	زیاد
rife	زیاد
outrageously	زیاد
too much	زیاد
mortally	زیاد
intensely	زیاد
highest	زیاد
thicker	زیاد
overmuch	زیاد
thick	زیاد
tremendously	زیاد
glaring	زیاد
immane	زیاد
heart break	غم زیاد
hugely	زیاد
immoderate	زیاد
intensively	زیاد
in excess	زیاد
high	زیاد
thickest	زیاد
highs	زیاد
swingeing	زیاد
generous	زیاد
effusively	زیاد
egregiously	زیاد
widely	زیاد
large adv	زیاد
in quantities	زیاد
quite a few <idiom>	زیاد
for all the world	بی کم و زیاد
high vacuum	خلاء زیاد
eclat	سروصدا زیاد
over anxiety	دل واپسی زیاد
over ripe	زیاد رسیده
excessive eating	خوردن زیاد
obstipation	یبوست زیاد
onding	بارندگی زیاد
over anxious	زیاد دل واپس
multiplied	زیاد شدن
excessive love	دوستی زیاد
high pressure	فشار زیاد
high spin	چرخش زیاد
multiplies	زیاد شدن
high precison	دقت زیاد
multiply	زیاد شدن
multiplying	زیاد شدن
over blow	زیاد دمیدن
exquisite taste	سلیقه زیاد
overload	زیاد پر کردن
furor	خشم زیاد
overlabour	زیاد کارکردن
grnish	زیاد کردن
high altitude	ارتفاع زیاد
high altitude	از ارتفاع زیاد
heavy poll	رایهای زیاد
overmoke	زیاد سیگارکشیدن
overrider	حق دلالی زیاد
overstock	زیاد پر کردن
overvoltage	فشار زیاد
overwrite	زیاد نوشتن
particularity	دقت زیاد
carnosity	گوشت زیاد
polymathy	دانش زیاد
heightens	زیاد کردن
overloaded	زیاد پر کردن
full tilt	باسرعت زیاد
overdrssed	زیاد اراسته
over confident	زیاد مطمئن
exuberantly	بفراوانی زیاد
fervidity	گرمی زیاد
oodles	خیلی زیاد
fervidness	گرمی زیاد
finicality	خودارایی زیاد
over estimate	زیاد براوردکردن
torrid	زیاد گرم
over issue	زیاد انتشاردادن
floridly	با ارایش زیاد
lots	خیلی زیاد
overblown steel	فولاد با دم زیاد
frequent visiting	دیدنی زیاد
overburdensome	زیاد سنگین
overbusy	زیاد مشغول

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com