Dictiornary-Farsi | سطحی ریختن | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
topdress	سطحی ریختن


Other Matches

surficial swellings	بادکردگی سطحی زمین در اثریخ زدن اب زیر سطحی خاک
topsoil	خاک سطحی خاک سطحی را برداشتن
skin deep	سطحی
superficiality	سطحی
planar	سطحی
sketchier	سطحی
sketchiest	سطحی
sketchily	سطحی
surface water	اب سطحی
low level	سطحی
shallow foundation	پی سطحی
shallow	کم اب سطحی
decahedral	ده سطحی
shallowest	کم اب سطحی
shallower	کم اب سطحی
surface	سطحی
superficial	سطحی
surfaced	سطحی
acrotic	سطحی
skin-deep <idiom>	سطحی
surfaces	سطحی
shallows	کم اب سطحی
sketchy	سطحی
interfacial tension	کشش سطحی
interfacial force	کشش سطحی
horizontal curve	پیچ سطحی
hexahedron	جسم شش سطحی
heptahedral	هفت سطحی
ground swell	موج سطحی
free moisture	رطوبت سطحی
formal logic	قضاوت سطحی
evaporation	تبخیر سطحی
adhesion	جاذبه سطحی
polyhedral	چند سطحی
one level memory	حافظه یک سطحی
n level logic	منطق N سطحی
surface tensity	کشش سطحی
hexahedral	مکعب شش سطحی
pentahedral	پنج سطحی
multilevel	چند سطحی
multi level	چند سطحی
low level winds	بادهای سطحی
floating mine	مین سطحی
flesh wound	زخم سطحی
adsorption	کشش سطحی
adsorption	جذب سطحی
adsorbent	جاذب سطحی
surfaces	سطحی جلادادن
superficially	بطور سطحی
smattering	دانش سطحی
impact burst	ترکش سطحی
surfaced	سطحی جلادادن
singes	سوختگی سطحی
extensive cultivation	زراعت سطحی
extensive agriculture	کشاورزی سطحی
epilimnion	اب لایه سطحی
dodecahedron	دوازده سطحی
dodecahedral	دوازده سطحی
bounding mine	مین سطحی
blanket grouting	تزریق سطحی
singe	سوختگی سطحی
singed	سوختگی سطحی
area load	بار سطحی
surface	سطحی جلادادن
sheet washing	فرسایش سطحی
surface treatment	اسفالت سطحی
surface treatment	روکش سطحی
surface evaporation	تبخیر سطحی
surface treatment	عملیات سطحی
surface erosion	فرسایش سطحی
surface width	عرض سطحی
surface dressing	پوشش سطحی
top soil	خاک سطحی
surface drains	زهکشهای سطحی
surface detection	راداراکتشافی سطحی
surface detection	اکتشاف سطحی
surface inflow	اب سطحی ورودی
surface irrigation	ابیاری سطحی
surface tension	کشش سطحی
piers	پایه و سطحی
pier	پایه و سطحی
surface targets	هدفهای سطحی
surface soil	خاک سطحی
surface reverbration	برگشتهای سطحی
surface outflow	اب سطحی خروجی
surface ornament	تزیینات سطحی
surface moisture	رطوبت سطحی
surface leakage	نشت سطحی
singeing	سوختگی سطحی
trihedral	سه روی سه سطحی
surface burning	احتراق سطحی
surface burst	ترکش سطحی
suface wind	باد سطحی
split-level	چند سطحی
surface treatment	اندود سطحی
statical moment	لنگر سطحی
sorption	جذب سطحی
skin effect	اثر سطحی
surface charge	بار سطحی
two level store	انباره دو سطحی
surface creep	خزیدن سطحی
surface corrosion	خوردگی سطحی
surface contact rectifier	یکسوکننده سطحی
topdress	بطور سطحی پاشیدن
singe	بطور سطحی سوختن
singed	بطور سطحی سوختن
adsorb	جذب سطحی کردن
surface integral	انتگرال سطحی [ریاضی]
singeing	بطور سطحی سوختن
skimmed	بطور سطحی خواندن
superficiality	دانش سطحی بیمایگی
case harden	سخت گردانی سطحی
skim	بطور سطحی خواندن
antisurface	ضد عناصر سطحی شناوردشمن
singes	بطور سطحی سوختن
to skim ones the news	به اخبارنگاهی سطحی کردن
Band-Aid	چارهی سطحی و موقتی
Band-Aids	چارهی سطحی و موقتی
puppy love	عشق سطحی و زودرس
skims	بطور سطحی خواندن
adhesion force	نیروی کشش سطحی
sciolistic	دارای اطلاعات سطحی
hokum	نمایش سطحی وبد
hydrology	بررسی ابهای سطحی
in a perfunctory manner	بطور سرسری یا سطحی
surface decarburization	کربن گیری سطحی
scorches	بطور سطحی سوختن
scorch	بطور سطحی سوختن
adhesion	کشش سطحی دوسیدگی
magnetic surface charge	بار سطحی مغناطیسی
octahedron	جسم هشت سطحی
subsurface navigation	ناوبری زیر سطحی
adhesion	کشش سطحی پیوستگی
runoff coefficient	ضریب جریان سطحی
multilevel sort	ترتیب چند سطحی
hard surface	سخت کردن سطحی
carburize	سخت گرداندن سطحی
hard surfacing	سخت گردانی سطحی
case hardening	سخت گردانی سطحی
capital widening	افزایش سطحی سرمایه
crazing	ترک برداری سطحی
density of surface charge	چگالی بار سطحی
heptahedron	جسم هفت سطحی
surface fusion welding	جوشکاری ذوبی سطحی
hard face	سخت کردن سطحی
street inlet	دریچه ورود فاضلاب سطحی
hard facing alloy	الیاژ سخت گردانی سطحی
surface reverbration	امواج برگشتی سطحی رادار
subaerial	واقع در قسمت سطحی خاک
carboard architecture	[مدل طراحی با سطحی صاف]
multi level planning	برنامه ریزی چند سطحی
maximum surface temperature	درجه حرارت سطحی حداکثر
skim sweeping	پاک کردن سطحی مینها
once-over <idiom>	یک نگاه سطحی به کسی انداختن
sciolist	دانشمندنما دارای اطلاعات سطحی شارلاتان
sciolism	اطلاعات ومعلومات سطحی شارلاتان بازی
salt bath case hardening	سخت گردانی سطحی حمام نمک
kitsch	پر نمایش و پر لاف و گزاف ولی سطحی
base surge	ابر غلطان اتمی در ترکش سطحی
chireugi	ضربه زدن با دست تماسی-سطحی
kopfring	حلقه مخصوص ترکش سطحی بمب
skimmer	الت سرشیرگیری مطالعه کننده سطحی
weisenheimer	کسیکه معلومات سطحی در همه چیز دارد
ground waves	امواج سطحی رسیده به رادار یادستگاههای مخابراتی
wisenheimer	کسیکه معلومات سطحی درهمه چیز دارد
bedrock	سنگی که در زیر طبقه سطحی زمین واقع است
generatrix	نقطه یا خط یا سطحی که سبب احداث خط یا سطح یاجسمی میشود
ground glass	نوعی شیشه نورافشان که دارای سطحی تراشیده است
strewn	ریختن
spilled	ریختن
mewing	پر ریختن
spilling	ریختن
spills	ریختن
mixing	در هم ریختن
spilled or spilt	ریختن
skink	ریختن
spill	ریختن
to inject into the bowels	ریختن
to take to one's legs	ریختن
to take a cast of	ریختن
strewing	ریختن
strewed	ریختن
strew	ریختن
sands	شن ریختن
sand	شن ریختن
affose	ریختن
affuse	ریختن
cast concrete	ریختن
mew	پر ریختن
mewed	پر ریختن
lave	ریختن
lash vi	ریختن
interfusion	در هم ریختن
disassemble	به هم ریختن
disembogue	ریختن
effuse	ریختن
sheds	ریختن
infuse	ریختن
affution	ریختن
besprinkle	ریختن