Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 209 (14 milliseconds)
English
Persian
water table
سطح ابهای زیر زمین
water tables
سطح ابهای زیر زمین
Search result with all words
dumb well
چاهی که برای کشیدن ابهای روی زمین کنده میشود
hydrographer
نقشه کش ابهای روی زمین کسیکه عالم به تشریح ابهای روی زمین است
hydrography
نقشه برداری از ابهای روی زمین
hydrology
گفتار درچگونگی ابهای روی زمین
hydrothermal
وابسته به عمل ابهای گرم درپوسته زمین
intrapermafrost water
ابهای زیرزمینی واقع در لایه منجمد زمین
suprapermafrost
ابهای زیرزمینی که بالای منطقه لایه منجمد زمین قرارمی گیرند
Other Matches
mean sea level
سطح متوسط ابهای دریا تراز میانگین ابهای دریا
contiguous zone
منطقهای ازابهای متصل به ابهای ساحلی کشور را گویند که هرچند قواعد مربوط به ابهای ساحلی در مورد انها رعایت نمیشود ولی برای کشورمجاور در محدوده ان حقوق استیلایی خاص و محدودی وجود دارد
upwellings
ابهای بالارود
inshore water
ابهای ساحلی
surplus water
ابهای مازاد
surplus water
ابهای اضافی
ground water
ابهای زیرزمینی
spill water
ابهای اضافی
territorial waters
ابهای ساحلی
table waters
ابهای معدنی سر سفره
overflow
ابهای اضافی لبریزی
tail drain
نهرچه ابهای مازاد
high seas
ابهای برون مرزی
high seas
ابهای بین المللی
overflows
ابهای اضافی لبریزی
lentic
وابسته به ابهای راکد
groundwater
ابهای زیر زمینی
hydrogeology
بررسی ابهای زیرزمینی
hydrology
بررسی ابهای سطحی
overflowed
ابهای اضافی لبریزی
coastel low
قوانین مربوط به ابهای ساحلی
balneology
مبحث استحمام در ابهای گرم
littoral law
قوانین مربوط به ابهای ساحلی
lentic
زیست کننده در ابهای راکد
piloting
ناوبری در کنار ابهای ساحلی
inland rules
مقررات حرکت در ابهای داخلی
piscary
ازادی ماهیگیری در ابهای متعلق به غیر
hydro statics
علم شار وموازنه ابهای ساکن
halophile
موجوداتی که درمحیط یا ابهای شور زندگی میکنند
salinometer
الت تعیین مقدار نمک در ابهای شور
touch judge
هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین
ground return
انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین
clowned
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowning
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowns
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clown
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
geotaxis
گرایشی که نیروی جاذبه زمین انراهدایت میکند زمین گرایی
hercules
نوعی موشک زمین به زمین با بردزیاد هواپیمای باری هرکولس
pancake
در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
inductive earthing
زمین پیچکی زمین کردن نقطه ستاره بایک بوبین
pancakes
در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
center field
قسمت دوردست زمین پایگاه 2و چپ و راست زمین بیس بال
regulus
نوعی موشک اتمی هدایت شونده زمین به زمین که بانیروی جت حرکت میکند
frost heave
برامدگی زمین یا سنگفرش که دراثر یخ زدن ایجاد میگردد یخ زدگی وبادکردگی زمین
off side
سمت راست زمین کریکت مقابل زمین توپزن
nap of the earth
از نزدیک زمین در سطح زمین پرواز سینه مال
honest john
نوعی موشک برد کوتاه زمین به زمین توپخانه
geognosy
زمین شناسی از لحاظ ساختمان و ترکیب زمین
tellurian
ساکن زمین دستگاه سنجش حرکات زمین
to break up
از هم جدا شدن
[پوسته زمین]
[زمین شناسی]
perelotok
زمین یا قشر یخ زده زمین قشر زمستانی زمین
styx
نوعی موشک زمین به زمین دریایی
rolling terrain
زمین با پستی و بلندی کم زمین هموار
sergeants
گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
sergeant
گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
covenant runing with land
شرط منضم به مالکیت زمین تعهد یا شرطی است مربوط به زمین که جزء لازم ولایتجزای ان محسوب میشودو بنابراین به تنهائی قابل انتقال نیست
no man's land
زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
contour flying
پرواز از روی عوارض زمین پرواز به طور مماس باعوارض زمین یا سینه مال
redstone
موشک زمین به زمین رداستون
pershing
موشک زمین به زمین پرشینگ
lacrosse
نوعی موشک زمین به زمین
pervious ground
زمین تراوا زمین نفوذپذیر
biosphere
قسمت قابل زندگی کره زمین که عبارتست از جوو اب و خاک کره زمین
contour flight
پرواز سینه مال از روی عوارض زمین پرواز در مسیرعوارض زمین
little john
موشک هانست جان کوچک نوعی موشک زمین به زمین توپخانه
talik
زمین غیر یخ زده در مناطق یخ زده یا در روی لایه منجمد زمین
dropping
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drops
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropped
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drop
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
compass rose
دایره بزرگی روی کره زمین که در جهت گردش عقربه ساعت از صفر تا 063 درجه بندی شده و بعنوان مبداسنجش و تنظیم قطبنماهای هواپیما روی زمین بکارمیرود
critical point
نقطه مهم و برجسته زمین نقاط حیاتی و مهم زمین
permafrost
لایه یخ زده دایمی زمین پوسته یا لایه منجمد زمین
geomagnetism
نیروی اهن ربایی زمین نیروی جاذبه زمین
topography
نگارش عوارض زمین نشان دادن عوارض زمین
surface to surface missile
موشک زمین به زمین
continental shelf
مقداری از خاک زیر اب دریا که از حاشیه ابهای ساحلی یک کشورشروع و به خطی که از ان اولین شیب تند قعر دریا اغاز میشود و ارتفاع ان باید بایداز سطح دریا 002 متر باشدختم میشود
ground resolution
قدرت نشان دادن قسمتهای کوچک زمین نشان دادن جزئیات زمین
everglade
قطعه زمین باتلاقی علفزار زمین باتلاقی
He had a nast fall.
بد جوری خورد زمین ( زمین بدی خورد )
surface to surface
موشک زمین به زمین یا سطح به سطح
earth's attraction
جاذبه زمین قوه جاذبه زمین
surface-to-surface
موشک زمین به زمین یا سطح به سطح
surface missile
موشک زمین به زمین موشک سطح به سطح موشک سطحی
this earthly round
زمین
ground line
خط زمین
soils
زمین
earths
زمین
earth
زمین
extra terrestrial
زمین
soil
زمین
ground surface
کف زمین
terrain
زمین
soiling
زمین
earthing
زمین
acres
زمین
grass roots
کف زمین
cinder tracks
زمین دو
acre
زمین
land
زمین
geodetically
زمین
globe
زمین
floor
کف زمین
floored
کف زمین
floors
کف زمین
grazes
زمین
tellus
زمین
cinder track
زمین دو
grazed
زمین
graze
زمین
fields
زمین
ground
کف زمین
real estate
زمین
floor
کف زمین
ground
زمین
lackland
بی زمین
rooter
زمین کن
domains
زمین
land n
زمین
domain
زمین
ground
[British]
[floor]
کف زمین
norland
زمین
fielded
زمین
aerospace
جو زمین
globes
زمین
ground
: زمین
field
زمین
neutral earth
زمین خنثی
oblique compartment
زمین مورب
profile line
نیمرخ زمین
variable terrain
زمین متغیر
earthquakes
زمین لرزه
variable terrain
زمین دوعارضه
occident
مغرب زمین
waste land
زمین موات
predial or prae
وابسته به زمین
nutation
اهتزاز زمین
veld
زمین مرغزار
original ground
زمین طبیعی
boggy
زمین باطلاقی
playing court
زمین بازی
orbit of the earth
مدار زمین
open country
زمین باز
voltage to ground
ولتاژ زمین
volleyball court
زمین والیبال
vital ground
زمین حیاتی
veldt
زمین مرغزار
playground
زمین بازی
playgrounds
زمین بازی
landed
زمین دار
key terrain
زمین حساس
surveyor
زمین پیما
surveyors
زمین پیما
earthquake
زمین لرزه
pronely
روبه زمین
to go to grass
زمین خوردن
broken ground
زمین ناهموار
mixed graze
توام زمین
broken country
زمین دوعارضه
broken country
زمین مضرس
breaking into the ground
فرورفتن در زمین
to send to grass
زمین زدن
border land
زمین مرزی
protective earthing
زمین محافظ
mid court
وسط زمین
cadastral survey
ممیزی زمین
to kiss the ground
زمین بوسیدن
change court
تعویض زمین
champaign
زمین مرتفع
certificate of land
قباله زمین
midfield line
خط میانی زمین
center stripe
خط میانی زمین
center line
خط وسط زمین
center line
خط میانی زمین
public d.
زمین خالصه
barren land
زمین لم یزرع
banquette
زمین بلند
mool
زمین خشک
natural ground
زمین طبیعی
abuttals
زمین مجاور
abuttals
زمین همسایه
abuttals
زمین سرحدی
auger
زمین سوراخ کن
abuttal
زمین مجاور
vantage ground
زمین سرکوب
above the earth
در روی زمین
unplayable
زمین نامناسب
alkali earth
زمین قلیایی
alkaline earth
زمین قلیایی
badland
زمین لم یزرع
bad soil
زمین سست
backfall
زمین خوردگی
axis of earth
محور زمین
touch line
خط کناری زمین
artificial ground
زمین مصنوعی
touchline
خط کنار زمین
underground water
اب درون زمین
above the earth
بالای زمین
grounding
ایجاد زمین
My birthday falls on a Staurday.
جشن زمین
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com