English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
cutting angle سطح برنده تیغه برش
Other Matches
coning angle زاویه بین محور طولی تیغه ها و سطح مار بر نوک تیغه ها صرفنظر از خمش تیغه ها
collective pitch control کنترلی در رتورگرافی که زاویه تیغه یا پیچ همه تیغه ها را بطور یکسان و مستقل از وضعیت سمتی انها تغییرمیدهد
incisive برنده
high proof برنده
discoverers پی برنده
trenchant برنده
cutter برنده
cutting برنده
winners برنده
foretooth برنده
vehicles برنده
vehicle برنده
winner برنده
heuristic پی برنده
incisory برنده
incisor tooth برنده
cutters برنده
winnings برنده
scissile برنده
winning برنده
mutilator برنده
discoverer پی برنده
conductive برنده
deferent برنده
portative برنده
impellor پیش برنده
user بکار برنده
users بکار برنده
decision برنده با امتیاز
gestatorial برنده پاپ
wearing تحلیل برنده
medalist برنده مدال
incisively بطور برنده
dark horse برنده غیرمترقبه
heiresses ارث برنده زن
matrolinous بارث برنده
decisions برنده با امتیاز
contenders برنده احتمالی
contender برنده احتمالی
impeller پیش برنده
highest bidder برنده مزایده
shoo-in <idiom> برنده مطلق
victor برنده مسابقه
medallists برنده مدال
victors برنده مسابقه
lacerative برنده یا درنده
medallist برنده مدال
medalists برنده مدال
heiress ارث برنده زن
gonfalonier برنده پرچم
raider یورش برنده
resolutive تحلیل برنده
booster بالا برنده
boosters بالا برنده
achiever از پیش برنده
edged tool الت برنده
winning position پوزیسیون برنده
annihilator از بین برنده
edge tool الت برنده
dissolvent حل کننده برنده
winning move حرکت برنده
prizer برنده جایزه
deferent بیرون برنده
winner of a match برنده مسابقه
prizewinner برنده جایزه
cutting head نوک برنده
promotor پیش برنده
propulsive جلو برنده
uplifter بالا برنده
perseus برنده سر دیو
persi برنده سر دیو
promoters پیش برنده
propelling پیش برنده
raiders یورش برنده
outpoint برنده با امتیاز
promoter پیش برنده
dark horses برنده غیرمترقبه
uptake بالا برنده
winner برنده بازی
utilizer بکار برنده
winners برنده بازی
walk all over someone <idiom> براحتی برنده شدن
benefitical منتفع فایده برنده
file cutter قسمت برنده سوهان
cutler فروشنده الات برنده
emulous رشک برنده طالب
chung seung برنده هوگوابی تکواندو
won ending اخر بازی برنده
emasculative برنده نیروی مردی
liquidators برچیننده از بین برنده
winterer بسر برنده زمستان
emasculatory برنده نیروی مردی
backsword شمشیر یک لبهء برنده
bearing capacity قدرت برنده باربرد
benefic فایده برنده نیکوکار
painstakingly ساعی رنج برنده
carry the day <idiom> برنده یا موفق شدن
painstaking ساعی رنج برنده
liquidator برچیننده از بین برنده
jackpots برنده تمام پولها
jackpot برنده تمام پولها
nonwinner هرگز برنده نشده
Nobel Prize winner برنده جایزه نوبل
Nobel laureate برنده جایزه نوبل
limivorous فرو برنده گل ولای
myrmecophilous بهره برنده ازمورچه
decisions برنده کشتی با امتیاز
raise the hand بالابردن دست برنده
decision برنده کشتی با امتیاز
assimilator تحلیل برنده همانند سازنده
maidens اسبی که هنوز برنده نشده
to scramble a victory بزحمت برنده [پیروز] شدن
to ease to a victory به سادگی برنده شدن [ورزش]
hellward سوی دوزخ بر بدوزخ برنده
maiden اسبی که هنوز برنده نشده
To win on points. با امتیاز برنده شدن ( در مسابقات )
hybrid propulation نیروی پیش برنده مختلط
scissors چیز برنده قطع کننده
gulfs هر چیز بلعنده وفرو برنده
sharp tongued بکار برنده سخنان زننده
novillero گاوبازی که هنوز برنده نشده
hoong seung برنده هوگو قرمز تکواندو
gulf هر چیز بلعنده وفرو برنده
cupholder برنده گلدان جایزه در مسابقه نهایی
waltz off with <idiom> فائق آمدن ،براحتی برنده شدن
dye-remover از بین برنده رنگ [سفید کننده]
blade قسمت برنده لبههای تیغ دار
procrustean بوسیله اعمال زورکاری از پیش برنده
runner up دومین نفر یا تیم برنده مسابقه
runner-up دومین نفر یا تیم برنده مسابقه
runners-up دومین نفر یا تیم برنده مسابقه
knife-edges تیغه در
baffles تیغه
knife-edge تیغه در
curtain wall تیغه
boffle تیغه
tail fin تیغه دم
baffle تیغه
baffling تیغه
knife edge تیغه در
partitions تیغه
septum تیغه
wedge تیغه
screens تیغه
screening, screenings تیغه
screened تیغه
wedged تیغه
wedges تیغه
partition تیغه
partition wall تیغه
wedging تیغه
baffled تیغه
rib تیغه
bulkheads تیغه
bulkhead تیغه
booms تیغه
fin تیغه
fins تیغه
blade تیغه
knifes تیغه
knifed تیغه
knife تیغه
lamina تیغه
lamella تیغه
booming تیغه
vanes تیغه
curtain-wall تیغه
vane تیغه
screen تیغه
cutting edge تیغه
boom تیغه
boomed تیغه
defoliants مواد از بین برنده برگ وسبزینه درختان
open water فاصله مشخص بین برنده ونزدیکترین رقیب
shoo in کسیکه احتمال زیاد دارد برنده شود
I have not played my trump ( winning ) card . ورق برنده را هنوز رو نکره ام ( بازی نکردم )
defoliating agent عامل از بین برنده برگ وسبزینه درختان
retreating blade تیغه پس رونده
switch blade تیغه کلید
saw blade تیغه اره
non load bearing wall دیوار تیغه
transverse bulkhead تیغه عرضی
fan blade تیغه پروانه
knived تیغه دار
three bladed knife چاقوی سه تیغه
costa تیغه در بدنه
propulsor فن چند تیغه
non bearing wall دیوار تیغه
stirring blade تیغه همزن
propeller blade تیغه پروانه
guide vane تیغه راهنما
stator blade تیغه استاتور
guide vane تیغه هادی
frame partition تیغه قالبی
plane iron تیغه نجاری
edge stress تنش تیغه
plane knife تیغه رنده
plowshare تیغه خیش
partition wall دیوار تیغه
drop keel تیغه میانی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com