English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (11 milliseconds)
English Persian
sail سطح تختی که متوجه خورشید یا اجسام سماوی دیگر میباشد و به فضاپیمامتصل میشود
sailed سطح تختی که متوجه خورشید یا اجسام سماوی دیگر میباشد و به فضاپیمامتصل میشود
sailings سطح تختی که متوجه خورشید یا اجسام سماوی دیگر میباشد و به فضاپیمامتصل میشود
Other Matches
otherworldly متوجه دنیای دیگر
sector دیسکی که محلهای شروع شیار آن توسط سوراخهایی یا علامتهای فیزیکی دیگر روی دیسک نشان داده میشود و وقتی که دیسک ساخته میشود تنظیم میشود
sectors دیسکی که محلهای شروع شیار آن توسط سوراخهایی یا علامتهای فیزیکی دیگر روی دیسک نشان داده میشود و وقتی که دیسک ساخته میشود تنظیم میشود
transfer زمانی که دستور انشعاب یا جهش در برنامه اجرا میشود, کنترل به نقط ه دیگر در برنامه منتقل میشود
transfers زمانی که دستور انشعاب یا جهش در برنامه اجرا میشود, کنترل به نقط ه دیگر در برنامه منتقل میشود
transferring زمانی که دستور انشعاب یا جهش در برنامه اجرا میشود, کنترل به نقط ه دیگر در برنامه منتقل میشود
palmtop کامپیوتر شخصی که آن قدر کوچک است که در یک است جا میشود و با دست دیگر پردازش میشود
heliocentric دارای مرکز در خورشید دوار بدور خورشید
data diddling روشی که در ان داده قبل واردشدن به یک فایل کامپیوتری که در ان کمتر قابل دسترس میباشد اصلاح میشود
average clause عبارتی که در بیمه نامه دریایی درج میشود و حاکی از ان است که برخی از کالاهااز شمول این خسارت خارج میباشد
headboards تختهی بالا تختی
acephalo که با کلمات دیگر ترکیب میشود
aerating agent مادهای که به بتن اضافه میشود تا توزیع حبابهای هوا را در بتن یکنواخت نماید و اثر ان ازدیادمقاومت در مقابل یخبندانهای سخت میباشد
columns مجموعهای از حروف که یک زیر دیگر چاپ میشود
column مجموعهای از حروف که یک زیر دیگر چاپ میشود
template دستوری که باعث تنظیم توابع یا دستورات دیگر میشود
templates دستوری که باعث تنظیم توابع یا دستورات دیگر میشود
metacompilation کامپایل که برای تولید کامپایلر دیگر انجام میشود
free port بندری که معاف ازحقوق گمرکی میباشد بندری که قابل استفاده همه کشتیهای تجارتی میباشد
free ports بندری که معاف ازحقوق گمرکی میباشد بندری که قابل استفاده همه کشتیهای تجارتی میباشد
fractions که به صورت یک شکل زیر دیگر بیان میشود مثل bc1
fraction که به صورت یک شکل زیر دیگر بیان میشود مثل bc1
switch شروع به استفاده از وسیله دیگر وقتی که اولی خراب میشود
switches شروع به استفاده از وسیله دیگر وقتی که اولی خراب میشود
switched شروع به استفاده از وسیله دیگر وقتی که اولی خراب میشود
augend عددی که عدد دیگر به آن اضافه میشود تا حاصل بدست آید
drop down menu منویی که زیر عنوان منور دیگر در هنگام انتخاب فاهر میشود
lead پایی که در پرش از روی مانع زودتر از پای دیگر بلند میشود
reference junction اتصالی در سیستم ترموکوپل که دمای اتصال دیگر نسبت به ان سنجیده میشود
leads پایی که در پرش از روی مانع زودتر از پای دیگر بلند میشود
for next loop حلقه یا تابعی که تکرار میشود تا وقتی که شرط دیگر صدق نکند
jump instruction موقعتی که پردازنده به بخش دیگر برنامه هدایت میشود در صورتی که شرط برقرار باشد
offsets برامدگی یا فرورفتگی هائی که برای دربرگرفتن قسمتهای دیگر ساختمان پیش بینی میشود
covering letters نامه یایادداشتی که همراه اسنادفرستاده میشود و در ان دلیل ارسال اسناد و مطالب دیگر درج میگردد
antibiotics مادهای که از بعضی موجودات ذره بینی بدست میاید و باعث کشتن میکربهای دیگر میشود
antibiotic مادهای که از بعضی موجودات ذره بینی بدست میاید و باعث کشتن میکربهای دیگر میشود
covering letter نامه یایادداشتی که همراه اسنادفرستاده میشود و در ان دلیل ارسال اسناد و مطالب دیگر درج میگردد
crosstalk سیگنالهی ناخواسته درمجموعهای از مدارات ارتباطی یا کامپیوتری که ازوجود ترافیک در کانالهای دیگر یا از تداخل ناشی میشود
shared سیستمی که یک وسیله جانبی یا رسانه ذخیره سازی پشتیبان یا منابع دیگر توسط چندین کاربر استفاده میشود
shares سیستمی که یک وسیله جانبی یا رسانه ذخیره سازی پشتیبان یا منابع دیگر توسط چندین کاربر استفاده میشود
share سیستمی که یک وسیله جانبی یا رسانه ذخیره سازی پشتیبان یا منابع دیگر توسط چندین کاربر استفاده میشود
quotation marks کاماس برعکس , که در ابتدا و انتهای متن چاپ گرفتنی ایجاد میشود تا مشخس شود از منبع دیگر جدا شده است
reentrant subroutine زیرروالی که فقط یک نسخه ازان در حافظه اصلی قرار می گیرد و تگسط چندین برنامه دیگر به طور مشترک استفاده میشود
drag به نشانه برنامه دیگر که باعث شروع این برنامه و درج داده میشود
drags به نشانه برنامه دیگر که باعث شروع این برنامه و درج داده میشود
dragged به نشانه برنامه دیگر که باعث شروع این برنامه و درج داده میشود
modulo arithmetic شاخهای از ریاضی که از باقی ماندن عدد وقتی بر عدد دیگر تقسیم میشود استفاده میکند
background processing کار با حق تقدم پایین که وقتی اجرا میشود که دیگر کاری با حق تقدم از آن بیشتر موجود نباشد
daisy chain باسهای ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند و هر وسیله میتواند داده را که به ماشین دیگر منتقل میشود دریافت
variable discharge turbine توربین گازی که جرم جریان ان توسط شیرها یا دریچه هایی کنترل میشود و قدرت توربین را با ارتفاع ومتغیرهای دیگر سازگارمیکند
heavenly سماوی
celestial سماوی
masks یک کلمه ماشینی حاوی الگوئی از بیت ها بایت ها یاکاراکترها که برای استخراج یا گزینش قسمت هایی ازکلمات ماشینی دیگر بکار برده میشود
circuits وسیله نصب مسط ح که شیارهای هادی فلزی دارد که روی سطح آن چاپ شده اند و پس از نصب اجزای دیگر مدار کامل میشود
mask یک کلمه ماشینی حاوی الگوئی از بیت ها بایت ها یاکاراکترها که برای استخراج یا گزینش قسمت هایی ازکلمات ماشینی دیگر بکار برده میشود
circuit وسیله نصب مسط ح که شیارهای هادی فلزی دارد که روی سطح آن چاپ شده اند و پس از نصب اجزای دیگر مدار کامل میشود
falling stars حجر سماوی
aerolite شهاب سماوی
celestial equator استوای سماوی
celestial body جسم سماوی
heavenly body جرم سماوی
celectial equator استوای سماوی
celestial sphere کره سماوی
ethereal اثیری سماوی
celestrial bodies اجرام سماوی
celestial machine مکانیک سماوی
acts of God افات سماوی
celestrial body جرم سماوی
spherical coordinates مختصات سماوی
falling star حجر سماوی
celestial horizon افق سماوی
act of God افات سماوی
top روش نوشتن برنامه ها که کل سیستم به بلاکها یا کارهای ساده تقسیم میشود. دو واحد بلاک نوشته میشود وپیش از پردازش آزمایش میشود با بعدی
celestial meridian دایره نیمروز سماوی
uranometry نقشه اجرام سماوی
small circle دایره صغیره سماوی
celestial meridian نصف النهار سماوی
astrophysics مبحث اجرام سماوی
great circle دایره عظیمه سماوی
uranological وابسته به هیئت و اجرام سماوی
heavenly body جرم اسمانی جسم سماوی
celestrial body جسم سماوی جرم اسمانی
body اطاق ماشین جرم سماوی
bodies اطاق ماشین جرم سماوی
great circle route مسیرقوس دایره عظیمه سماوی
meteoroid شهاب ثاقب احجار سماوی
celestial equator system of coordinates دستگاه مختصات استوای سماوی
fax مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
faxes مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
faxed مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
faxing مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
uranometry اندازه گیری اجرام سماوی اسمانسنجی
meteoritics مبحث سنگهای سماوی شهاب شناسی
ferromagnetic substances اجسام فرومغناطیسی
magnetic materials اجسام مغناطیسی
golgy tendon organ اجسام گلژی
hard goods اجسام سخت
somatology علم اجسام
geniculate bodies اجسام زانویی
non magnetic materials اجسام نامغناطیسی
paramagnetic اجسام پارامغناطیسی
diamagnetic materials اجسام دیامغناطیسی
declination فاصله زاویهای تا جسمی روی کره سماوی
uranology مبحث اجرام سماوی و سیارات ستاره شناسی
piggybacks سیستم عامل که از سوی سیستم عامل دیگر اجرا میشود
piggyback سیستم عامل که از سوی سیستم عامل دیگر اجرا میشود
antibiosis تضاد بین یک میکرب و فراوردهء میکرب دیگر که باعث از بین رفتن میکرب اولی میشود
universal آنچه از همه جا اعمال میشود یا در هر جایی استفاده میشود یا برای چندین کار استفاده میشود
pelorus دستگاه سمت یاب چشمی نسبت به اجرام سماوی
static وابسته به اجسام ساکن
salvaging انبار اجسام قراضه
dynamics مبحث حرکت اجسام
hard goods اجسام پایدار ومقاوم
statics مبحث اجسام ایستا
micromotion حرکت اجسام خرد
salvages انبار اجسام قراضه
isomer اجسام متشابه الترکیب
salvage انبار اجسام قراضه
solids press down اجسام جامد سوی
corpora quadrigemina اجسام چهار قلو
salvaged انبار اجسام قراضه
gyrostatics مبحث چرخش اجسام
general properties of bodies خواص عمومی اجسام
telekinesis حرکت اجسام بوسیله ارواح
separation of interfering substances جدا کردن اجسام مزاحم
shiwari شکستن اجسام سخت درکاراته
statics ایستاشناسی مبحث اجسام ساکن
RPC روش ارتباط بین دو برنامه روی دو کامپیوتر جدا ولی مرتبط . یک تابع نرم افزاری از کامپیوتر دیگر در شبکه درخواست پردازش یک مشکل را میکند و سپس نتیجه را نمایش میدهد. و در برنامههای client / server استفاده میشود
chip قطعهای که حاوی مدارهایی برای بررسی آزمایش روی مدارهای دیگر یا قط عات دیگر است
chips قطعهای که حاوی مدارهایی برای بررسی آزمایش روی مدارهای دیگر یا قط عات دیگر است
otherwise <adv.> به ترتیب دیگری [طور دیگر] [جور دیگر]
plastomer اجسام چند وجهی سخت وجامد
wham صدای بهم خوردن اجسام جامد
deep draw ساختن اجسام مقعر از ورقه فلزی
stereography فن نمایش اجسام جامد برسطح مستوی
dry measure مقیاسات واوزان اجسام خشک وجامد
ballistics علم حرکت اجسام پرتاب شونده
dioptrics مبحث انکسار نور در اجسام شفاف
kinetic theory فرضیه حرکت ذرات کوچک اجسام
physicochemical وابسته به خواص فیزیکی وشیمیایی اجسام
on ones guard متوجه
advertent متوجه
regardful متوجه
tenty متوجه
heedful متوجه
overhanging متوجه
attentive متوجه
cabinet prejection نمایش اجسام برروی یک صفحه بوسیله تصاویر
blisters برجستگی دوکی شکل روی اجسام ایرودینامیکی
blistered برجستگی دوکی شکل روی اجسام ایرودینامیکی
blister برجستگی دوکی شکل روی اجسام ایرودینامیکی
axiology علم ارزش یا خواص ونوامیس ذاتی اجسام
ideogram تجسم و نمایش عقاید و افکارو اجسام با تصویر
phoebus خورشید
sunned خورشید
sun خورشید
sol خورشید
day star خورشید
sunning خورشید
suns خورشید
the greater lumen خورشید
daystar خورشید
mechanics علمی که درباره اثر نیرو بر اجسام بحث میکند
catalysts عامل فعل وانفعال اجسام شیمیایی دراثر مجاورت
catalyst عامل فعل وانفعال اجسام شیمیایی دراثر مجاورت
buttock lines نیمرخ تلاقی صفحات قائم باسطح اجسام صلب
aerostatics مبحث مطالعهء اجسام ساکن و مایعات و گازها در هوا
durometer اسبابی که بوسیله ان سختی وسفتی اجسام را معین میکنند
point متوجه ساختن
presentient قبلا متوجه
direct متوجه ساختن
particular redemption متوجه فقره
heliotropic متوجه پرتوافتاب
Be carful . متوجه باش
directed متوجه ساختن
directs متوجه ساختن
lend متوجه کردن
lends متوجه کردن
lend متوجه شدن
lends متوجه شدن
see through متوجه شدن
finical متوجه جزئیات
wistful متوجه ارزومند
see-through متوجه شدن
tendentious متمایل متوجه
to waken متوجه کردن
theocentric متوجه بخدا
eclipse of the sun خورشید گرفتگی
perihelion حضیض خورشید
sun's disk قرص خورشید
coronas خرمن خورشید
mock sun عکس خورشید
air thread لعاب خورشید
parhelion عکس خورشید
d. of the sun انحراف خورشید
parhelion خورشید کاذب
actinometre پرتوسنج خورشید
macule لکه خورشید
corona خرمن خورشید
samson اهل خورشید
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com