Dictiornary-Farsi | سطح توفال کوبی شده یا تخته کوبی شده زیر پوشش بام | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (11 milliseconds)

English	Persian
roof boarding	سطح توفال کوبی شده یا تخته کوبی شده زیر پوشش بام


Other Matches

shingle	توفال چوبی یاسیمانی وغیره توفال کوبی کردن
lathing	توفال کوبی
lath work	توفال کوبی
lath	توفال کوبی
studding	توفال کوبی
lath	توفال کوبی کردن
boarding	تخته کوبی
furring	تخته کوبی
panel work	تخته کوبی
wainscoting	تخته کوبی
wainscot	تخته کوبی
shingle	تخته کوبی
wainscots	تخته کوبی
lath work	تخته کوبی
lathing	تخته کوبی تراشکاری
dwarf wainscoting	تخته کوبی کوتاه
to panel a wall	دیواری را تخته کوبی کردن
colonial siding	[روکش کوبی با تخته عریض]
clap-board	[تخته ی رو کوبی یا روکار ساختمان]
thrash	کوزل کوبی
thrashed	کوزل کوبی
flail mower	ماشینگندم کوبی
juck work	میخ کوبی
lining of the ceiling	لمبه کوبی
picoid	دار کوبی
thrashes	کوزل کوبی
vaccination	ابله کوبی
inoculation	مایه کوبی
tatoo	خال کوبی
inoculations	مایه کوبی
staking	میخچه کوبی
piling	شمع کوبی
hammer-beam	خرپا کوبی
hip	شیروانی کوبی
tattoo	خال کوبی
variolation	ابله کوبی
tattooing	خال کوبی
inoculation of vaccine	ابله کوبی
tattoos	خال کوبی
tattooed	خال کوبی
stamp mill	اسیاب سنگ کوبی
stamping mill	اسیاب سنگ کوبی
vaccine point	سوزن ابله کوبی
stomp	لگد کوبی کردن
threshing machine	ماشین خرمن کوبی
threshing floor	زمین خرمن کوبی
vaccination card	دفترچه مایه کوبی
vaccination cards	دفترچه های مایه کوبی
stomping	لگد کوبی کردن
stomps	لگد کوبی کردن
dancing	پای کوبی رقص
stomped	لگد کوبی کردن
immunization	واکسن زدن مایه کوبی
inoculates	مایه کوبی کردن اغشتن
inoculated	مایه کوبی کردن اغشتن
inoculate	مایه کوبی کردن اغشتن
tack hammer	چکش میخ کوبی کوچک
tatt	خال کوبی [اصطلاح روزمره]
tat [American E]	خال کوبی [اصطلاح روزمره]
inoculating	مایه کوبی کردن اغشتن
to stake off	مساحتی را میخچه کوبی کردن
nagasan concrete	بتن قابل میخ کوبی
picketing of aligment	میخ کوبی مسیر کار
embossed sculpture	برجسته سازی با چکش کوبی
threshing	از پوست دراوردن خرمن کوبی کردن
threshed	از پوست دراوردن خرمن کوبی کردن
thresh	از پوست دراوردن خرمن کوبی کردن
threshes	از پوست دراوردن خرمن کوبی کردن
inoculum	مادهای که برای مایه کوبی وتلقیح بکار میرود
combine	ترکیب کردن ماشین درو وخرمن کوبی کمباین
pasteurism	مایه کوبی پاستوری جلوگیری از ترش شدن شیر
combines	ترکیب کردن ماشین درو وخرمن کوبی کمباین
combining	ترکیب کردن ماشین درو وخرمن کوبی کمباین
partial pressure	[فشار اولیه و جزئی که در اثر شانه کوبی و یا کشیدن تار در چله کشی به نخ های تار وارد می شود.]
wainscot	تخته جهت پوشش دیوار
feather-boarding	[پوشش ترک ترکی با تخته]
wainscots	تخته جهت پوشش دیوار
bezel	پوشش مقابل یک پوشش کامپیوتر یا واحد دیسک درایو
nickel clad sheet	ورقه پوشش شده نیکلی ورق با پوشش نیکل
multi board computer	کامپیوتری که چندین تخته مدار مجتمع دارد که به یک تخته اصلی وصل هستند
lee board	تخته یا تخته هایی که به پهلوی کشتی ته پهن نصب میکنندکه دراب پائین رفته
stopboard	تخته مستطیل پشت چاله پرش با نیزه تخته لبه دایره پرتاب وزنه
daughter board	تخته جانبی که به تخته اصلی سیستم وصل میشود
board	تخته جانبی که به تخته اصلی سیتم وصل میشود
boarded	تخته جانبی که به تخته اصلی سیتم وصل میشود
boarded	تخته مدار چاپ شده اصلی یک سیستم حاوی بیشتر اجزا و اتصالات برای سایر تخته ها
board	تخته مدار چاپ شده اصلی یک سیستم حاوی بیشتر اجزا و اتصالات برای سایر تخته ها
screened	پوشش تجسسی دریایی پوشاندن پوشش
screen	پوشش تجسسی دریایی پوشاندن پوشش
screening, screenings	پوشش تجسسی دریایی پوشاندن پوشش
screens	پوشش تجسسی دریایی پوشاندن پوشش
counter-lath	توفال
slat	توفال
slats	توفال
shingle	توفال
battens	توفال
batten	توفال
ceiling batten	توفال
roof batten	توفال
shim	توفال
spall	توفال
splint	توفال
lath	توفال
to rend laths	توفال ساختن
shingle nail	میخ توفال
shingler	توفال کوب
clapboard	توفال سقف
stud	توفال گلمیخ
to riven laths	توفال بریدن
clapboards	توفال سقف
planking	تخته پوشی تخته بندی
plywood	تخته لایی تخته چند لا
notice board	1-تخته نصب شده در دیوار که نکات مهم روی آن قرار می گیرند. 2-نوعی تخته آگهی که پیام به کاربران نصب میشود
expansion slots	شکاف ها یا فضاهای خالی درون کامپیوتر اصلی برای اتصال تخته مدارهای کوچک به تخته مدار اصلی بکار می روند
bare board	تخته مدار بدون هیچ عنصری معمولاگ به تخته حافظه گفته میشود که هنوز هیچ قطعهای روی آن نصب نشده است
comparative cover	پوشش گاه بگاه منطقه یاوسایل پوشش نسبی منطقه
cuticle	پوشش مو پوشش شاخی
plank	تخته تخته کردن
NIC	تخته جانبی که کامپیوتر را به شبکه وصل میکند. تخته داده کامپیوتر را به سیگنال الکتریکی تبدیل میکند که در امتداد در کابل شبکه ارسال خواهد شد
guidance	هدایت کردن وسیله یا هواپیمامنطقه پوشش سیستم هدایت هواپیما منطقه زیر پوشش سیستم هدایت
roof covering material	مصالح پوشش شیروانی مصالح پوشش بام
weather board	تخته گذاری کردن تخته بندی کردن
pad	ناحیهای از مس مسطح روی یک تخته مدار چاپی که محل اتصال سیمهای تشکیل دهنده مدار بوده و به وسیله ان انتقال میان سیمی از یک طرف تخته مدار چاپی به طرف دیگر صورت می گیرد پر کردن فیلدی از داده بافضای خالی دفترچه یادداشت
pads	ناحیهای از مس مسطح روی یک تخته مدار چاپی که محل اتصال سیمهای تشکیل دهنده مدار بوده و به وسیله ان انتقال میان سیمی از یک طرف تخته مدار چاپی به طرف دیگر صورت می گیرد پر کردن فیلدی از داده بافضای خالی دفترچه یادداشت
antisubmarine screen	پرده پوشش ضد زیردریایی پوشش ضد زیردریایی
crustification	پوشش
head gear	پوشش سر
cowling	پوشش
cases	پوشش
encrustment	پوشش
coverture	پوشش
reimbursements	پوشش
cowls	پوشش
case	پوشش
hypethral	بی پوشش
mask	پوشش
masks	پوشش
cowl	پوشش
capsule	پوشش
disguising	پوشش
cladding	پوشش
robe	پوشش
robes	پوشش
coat	پوشش
coated	پوشش
coatings	پوشش
coats	پوشش
shrouded	پوشش
coating	پوشش
surface	پوشش
surfaced	پوشش
shroud	پوشش
surfaces	پوشش
disguises	پوشش
disguised	پوشش
disguise	پوشش
capsules	پوشش
coverage	پوشش
roofing	پوشش
roof	پوشش
roofs	پوشش
sheathing	پوشش
camouflaging	پوشش
camouflages	پوشش
camouflaged	پوشش
camouflage	پوشش
packing	پوشش
envelopment	پوشش
shield	پوشش
cover	پوشش
concealment	پوشش
capping	پوشش
tunc	پوشش
overlays	پوشش
overlaying	پوشش
overlay	پوشش
encrustation	پوشش
envelope	پوشش
envelopes	پوشش
encrustations	پوشش
casings	پوشش
revetment	پوشش
mulches	پوشش
shields	پوشش
perianth	پوشش گل
mulch	پوشش
sconce	پوشش
jackets	پوشش
casing	پوشش
covers	پوشش
lining	پوشش
encasing	پوشش
facings	پوشش
coverings	پوشش
facing	پوشش
involucrum	پوشش
jacket	پوشش
masking	پوشش
tunics	پوشش
tunic	پوشش