English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (3 milliseconds)
English Persian
datum plane سطح مبنای اب دریا
Search result with all words
datum سطح اب دریا سطح مبنای ارتفاع در نقشه برداری سطح مبنای مختصات
datum error اشتباه سطح مبنای ارتفاع اشتباه سطح مبنای اب دریا
Other Matches
datum point نقطه مبنای مختصات شبکه ایستگاه مبنای نقشه برداری
time base ایستگاه مبنای اندازه گیری زمان مبنای زمانی
continental shelf مقداری از خاک زیر اب دریا که از حاشیه ابهای ساحلی یک کشورشروع و به خطی که از ان اولین شیب تند قعر دریا اغاز میشود و ارتفاع ان باید بایداز سطح دریا 002 متر باشدختم میشود
neap tide کشندکمینه اب دریا حداقل جذر ومد نهایی اب دریا
isovelocity نقاط هم سرعت اب دریا خطوط متحدالسرعت اب دریا
geodetic datum سطح مبنای نقشه برداری افق مبنای نقشه برداری زمینی جهانی
false origin مبنای مختصات فرضی مبنای فرضی
mean sea level سطح متوسط ابهای دریا تراز میانگین ابهای دریا
height datum سطح مبنای سنجش ارتفاع سطح مبنای ارتفاع
map plane سطح مبنای تراز نقشه مبنای تراز نقشه
holding anchorage لنگر موقت در روی دریا یابندرگاه توقف موقت در روی دریا
hexadecimal مبنای 61
ternary در مبنای سه
datum line خط مبنای سنجش
refrence مبنای مقایسه
sentience مبنای حس وحساسیت
fire base مبنای اتش
base of fire مبنای اتش
tax base مبنای مالیاتی
ternary سه مبنایی در مبنای سه
ration basis مبنای جیره
troop basis مبنای یکان
basic of issue مبنای توزیع
number base مبنای عددی
computer based بر مبنای کامپیوتر
on trust بر مبنای اعتبار
mobilization base مبنای بسیج
fuselage refrence line خط مبنای بدنه
force basis مبنای یکان
binary number system سیستم مبنای دو
fixed radix با مبنای ثابت
data base مبنای اطلاعات
unit of issue مبنای توزیع
rationale مبنای کار
monetary base مبنای پولی
fire support base مبنای پشتیبانی اتش
datum sweeping mark علامت مبنای روبش
software base مبنای نرم افزار
hydrographic datum سطح مبنای اب نگاری
force basis یکانهای مبنای هر قسمت
altitude separation حد سطوح مبنای ارتفاع
datum plane سطح مبنای ارتفاع
wartime load بار مبنای ناو
ratio decidendi مبنای اصلی تصمیم
base reserves اماد مبنای ذخیره
mission load بار مبنای عملیاتی
computed goto جهش بر مبنای محاسبه
ruled based deduction استنباط بر مبنای مقررات
meteorological datum plane ایستگاه مبنای هواسنجی
chart datum مبنای عمق نقشه
troop basis مبنای واگذاری یکان
basic tactical unit یکان مبنای تاکتیکی
basic of issue مبنای واگذارکردن اقلام
plane of fire سطح مبنای مسیر تیراندازی
base of operations پایگاه عملیاتی مبنای عملیات
keypad و 0 تا 9 برای اعداد 0 در مبنای شانزده
peak load pricing قیمت گذاری بر مبنای بارحداکثر
hydrographic datum سطح مبنای تعیین ارتفاع اب
color carrier reference فاز مبنای حامل رنگ
production base مبنای تولید یا تولیدات ملی
reference number اعداد مبنای نشانه روی
line of site خط تراز یا مبنای افق توپ
ration basis مبنای محاسبه جیره غذایی
b ی معادل عدد 11 در مبنای دهدهی
basic load بار مبنای مهمات یا وسایل
altitude datum سطح مبنای ارتفاع سنجی
master menu لیست مبنای جیره غذایی اصلی
ambulance basic relay post پست مبنای کنترل ستون امبولانسها
pay grade ضریب ثابت حقوق یا مبنای حقوقی
denary notation سیستم عددی در مبنای ده با استفاده از اعداد 0 تا 9
ration scale مقیاس یا مبنای محاسبه جیره غذایی
time preference theory of interest نظریه بهره بر مبنای رجحان زمانی
rectification تصحیح سند بر مبنای قصد واقعی طرفین
opportunism بر مبنای نفع شخصی تغییر عقیده دادن
prosyllogism قضیهای که نتیجه ان مبنای قضیه دیگر باشد
parametric estimate براوردی که بر مبنای در نظرگرفتن متغیرها انجام میشود
hexadecimal notation نمایش بخشی از حافظه در مبنای شانزده تایی
marginal productivity theory of نظریه توزیع بر مبنای بهره وری نهائی
hex نمایش بخشی از حافظه در مبنای شانزده تایی
an unprincipled conduct رفتاریکه مبنای اخلاقی صحیحی نداشته باشد
majority rule شیوه رای گیری بر مبنای اکثریت ازاد
stare decisis قاعده صدور رای بر مبنای سابقه موجود
gyro plane سطح مبنای ژیروسکوپی یاهدایت خودکار ناو
current purchasing power حسابداری که در ان نرخهای جاری مبنای محاسبه میباشند
base logistical command یکان مبنای لوجستیکی فرماندهی لجستیکی پایگاه
underconsumption theory of نظریه دور تجاری بر مبنای مصرف ناکافی
hex صفحه کلیدی که حاوی کلیدهای مبنای شانزده باشد
hexadecimal notation صفحه کلیدی که حاوی کلیدهای مبنای شانزده باشد
equities اص هم در دسترس نباشددادگاه حق دارد بر مبنای equity رسیدگی کند
equity اص هم در دسترس نباشددادگاه حق دارد بر مبنای equity رسیدگی کند
mean sea level ارتفاع متوسط از سطح دریا ارتفاع متوسط اب دریا
indict متهم کردن کسی بر مبنای تشخیص هیات منصفه دادگاه جنایی
e r p برنامهای که امریکا از سال 7491تا 1591 بر مبنای پیشنهادشانزده کشور اروپایی
indicted متهم کردن کسی بر مبنای تشخیص هیات منصفه دادگاه جنایی
indicting متهم کردن کسی بر مبنای تشخیص هیات منصفه دادگاه جنایی
indicts متهم کردن کسی بر مبنای تشخیص هیات منصفه دادگاه جنایی
f رقمی در سیستم عددی مبنای شانزده که متنافر با مقداردهدهی عدد 51 است
e رقمی در سیستم عددی مبنای شانزده متنافر با مقداردهدهی عدد 41 است
foxing شکل لغوی رقمی در سیستم عددی مبنای شانزده که متنافر با مقدار دهدهی 51است
fox شکل لغوی رقمی در سیستم عددی مبنای شانزده که متنافر با مقدار دهدهی 51است
foxes شکل لغوی رقمی در سیستم عددی مبنای شانزده که متنافر با مقدار دهدهی 51است
simulations روشی درتحقیق عملیات که بر اساس ان رفتار یک سیستم بر مبنای تداخل بین اجزاء ان ترسیم میشود
simulation روشی درتحقیق عملیات که بر اساس ان رفتار یک سیستم بر مبنای تداخل بین اجزاء ان ترسیم میشود
racism اعتقادبه برتری برخی نژادها بربعضی دیگر و لزوم توجیه خصوصیات قومی و ملی وفرهنگی بر مبنای معیارهای نژادی
bree دریا
overboard در دریا
cuttle bone کف دریا
sea foam کف دریا
sea froth کف دریا
sepiolite کف دریا
high water line خط مد دریا
cuttlebone کف دریا
d.j.'s locker ته دریا
asea در دریا
asea به دریا
meerscham کف دریا
at sea در دریا
lough اب دریا
acajou دریا
holm دریا
benthos ته دریا
meerschaum کف دریا
seabed کف دریا
high tides مد دریا
channels دریا
sea دریا
waterscape اب دریا
seas دریا
sea bed کف دریا
saltwater اب دریا
ground کف دریا
the blue دریا
channel دریا
channeled دریا
channeling دریا
high tide مد دریا
the deep دریا
the wave دریا
channelled دریا
mere دریا
floods رو د دریا
spume کف آب دریا
high water مد دریا
flood رو د دریا
main دریا
sea foam کف آب دریا
ocean foam کف آب دریا
merest دریا
flooded رو د دریا
on the sea دریا
beach foam کف آب دریا
popular front ائتلافی که احزاب غیر فاشیست در 5391در انترناسیونال کمونیست پیشنهاد شد و بر مبنای ان دولتهایی نیز در فرانسه واسپانیا روی کار امد
specification اوصاف و مشخصات دقیق یک اختراع که بر مبنای ان اختراع ثبت میشود
datum level سطح اب دریا
the waves of the sea امواج دریا
thalassophobia دریا هراسی
seahorses اسب دریا
the sea was lulled دریا ساکت شد
the lid of a kettle دریا سر کتلی
the waves of the sea خیزابهای دریا
sea cock شیر دریا
surface-to-air دریا به هوا
on shore winds دریا باد
adventure دل به دریا زدن
seahorse اسب دریا
seabirds مرغ دریا
seabird مرغ دریا
deep-sea ژرف دریا
risk دل به دریا زدن
waterscape منظره اب دریا
upcountry دور از دریا
two star دریا دار
dead in the water متوقف در دریا
cog in the machine <idiom> قطرهای از دریا
transmarine فرا دریا
shipper دریا نورد
ocean bound رهشپار دریا
sea anchor لنگر دریا
sea bed بستر دریا
sea board کناره دریا
sea born زاده دریا
sea coast کرانه دریا
holding ground گیرایی کف دریا
sea coast ساحل دریا
sea duty خدمت دریا
mal de mer ناخوشی دریا
maldemer ناخوشی دریا
man overboard ادم به دریا
out bound رهسپار دریا
naval aviation هوا دریا
oversea انطرف دریا
pelagic ساکن دریا
poseidon خدای دریا
marooner دریا زن غارتگر
marine transgression پیشروی دریا
sailer دریا نورد
sea girt دریا بست
sea purse گرداب دریا
shipman دریا نورد
seagoing دریا پیما
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com