Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
plane of fire
سطح مبنای مسیر تیراندازی
Other Matches
fire lane
مسیر تیراندازی دریایی مسیر پاک شده تیراندازی
datum point
نقطه مبنای مختصات شبکه ایستگاه مبنای نقشه برداری
time base
ایستگاه مبنای اندازه گیری زمان مبنای زمانی
firing position
موضع اتش وضعیت تیراندازی حالت تیراندازی
datum
سطح اب دریا سطح مبنای ارتفاع در نقشه برداری سطح مبنای مختصات
firing range
برد تیراندازی مسافت تیراندازی
rifle clasp
نشان تیراندازی یا مدال تیراندازی
geodetic datum
سطح مبنای نقشه برداری افق مبنای نقشه برداری زمینی جهانی
datum error
اشتباه سطح مبنای ارتفاع اشتباه سطح مبنای اب دریا
live fire
تیراندازی با تیر جنگی تیراندازی با فشنگ جنگی
false origin
مبنای مختصات فرضی مبنای فرضی
fasted
سریع سطح سیقیلی مسیر بولینگ مسیر خشک و سفت اسبدوانی
fastest
سریع سطح سیقیلی مسیر بولینگ مسیر خشک و سفت اسبدوانی
fasts
سریع سطح سیقیلی مسیر بولینگ مسیر خشک و سفت اسبدوانی
fast
سریع سطح سیقیلی مسیر بولینگ مسیر خشک و سفت اسبدوانی
lane
مسیر هریک از دوندگان یاشناگران خط پرتاب ازاد مسیر گوی بولینگ خط شناگر
lanes
مسیر هریک از دوندگان یاشناگران خط پرتاب ازاد مسیر گوی بولینگ خط شناگر
switched network backup
انتخاب کاربر برای مسیر جانبی از شبکه وقتی که مسیر اول مشغول است
grooves
خط فرسوده میان طول مسیر بولینگ سریعترین مسیر پیست مسابقه اتومبیلرانی خان
groove
خط فرسوده میان طول مسیر بولینگ سریعترین مسیر پیست مسابقه اتومبیلرانی خان
multithread
طرح برنامه که از بیش یک مسیر منط قی استفاده میکند و هر مسیر همزمان اجرا میشود
landing approach
مسیر نشستن هواپیما مسیر پیاده شدن به ساحل
ball cushion
دیوار پشتی دار در انتهای مسیر گوی بولینگ که مانع برگرداندن میله به مسیر میشود
crane rail
مسیر حرکت پاتیل جرثقیل مسیر بالابر
height datum
سطح مبنای سنجش ارتفاع سطح مبنای ارتفاع
map plane
سطح مبنای تراز نقشه مبنای تراز نقشه
shelling report
گزارش تیراندازی دشمن گزارش تیراندازی توپخانه دشمن
midcourse guidance
هدایت موشک در مسیر میانه یا مسیر پرواز ازاد موشک
transit route
مسیر دریایی بین المللی مسیر ترانزیت راه ترانزیت
summits
حداکثر ارتفاع قله مسیر بلندترین قله مسیر گلوله
summit
حداکثر ارتفاع قله مسیر بلندترین قله مسیر گلوله
ternary
در مبنای سه
hexadecimal
مبنای 61
ternary
سه مبنایی در مبنای سه
sentience
مبنای حس وحساسیت
refrence
مبنای مقایسه
binary number system
سیستم مبنای دو
rationale
مبنای کار
base of fire
مبنای اتش
basic of issue
مبنای توزیع
fire base
مبنای اتش
computer based
بر مبنای کامپیوتر
on trust
بر مبنای اعتبار
fuselage refrence line
خط مبنای بدنه
force basis
مبنای یکان
fixed radix
با مبنای ثابت
datum line
خط مبنای سنجش
ration basis
مبنای جیره
monetary base
مبنای پولی
unit of issue
مبنای توزیع
mobilization base
مبنای بسیج
data base
مبنای اطلاعات
troop basis
مبنای یکان
number base
مبنای عددی
tax base
مبنای مالیاتی
hydrographic datum
سطح مبنای اب نگاری
force basis
یکانهای مبنای هر قسمت
altitude separation
حد سطوح مبنای ارتفاع
fire support base
مبنای پشتیبانی اتش
mission load
بار مبنای عملیاتی
ratio decidendi
مبنای اصلی تصمیم
meteorological datum plane
ایستگاه مبنای هواسنجی
computed goto
جهش بر مبنای محاسبه
chart datum
مبنای عمق نقشه
datum plane
سطح مبنای ارتفاع
datum plane
سطح مبنای اب دریا
basic tactical unit
یکان مبنای تاکتیکی
basic of issue
مبنای واگذارکردن اقلام
datum sweeping mark
علامت مبنای روبش
base reserves
اماد مبنای ذخیره
ruled based deduction
استنباط بر مبنای مقررات
wartime load
بار مبنای ناو
troop basis
مبنای واگذاری یکان
software base
مبنای نرم افزار
node
ابتدا یا انتهای مسیر حرکت مقاطع مسیر حرکت
nodes
ابتدا یا انتهای مسیر حرکت مقاطع مسیر حرکت
base of trajectory
تصویر افقی مسیر گلوله پایه مسیر گلوله
line of site
خط تراز یا مبنای افق توپ
ration basis
مبنای محاسبه جیره غذایی
base of operations
پایگاه عملیاتی مبنای عملیات
production base
مبنای تولید یا تولیدات ملی
basic load
بار مبنای مهمات یا وسایل
color carrier reference
فاز مبنای حامل رنگ
peak load pricing
قیمت گذاری بر مبنای بارحداکثر
hydrographic datum
سطح مبنای تعیین ارتفاع اب
reference number
اعداد مبنای نشانه روی
altitude datum
سطح مبنای ارتفاع سنجی
keypad
و 0 تا 9 برای اعداد 0 در مبنای شانزده
b
ی معادل عدد 11 در مبنای دهدهی
time preference theory of interest
نظریه بهره بر مبنای رجحان زمانی
master menu
لیست مبنای جیره غذایی اصلی
denary notation
سیستم عددی در مبنای ده با استفاده از اعداد 0 تا 9
pay grade
ضریب ثابت حقوق یا مبنای حقوقی
ambulance basic relay post
پست مبنای کنترل ستون امبولانسها
ration scale
مقیاس یا مبنای محاسبه جیره غذایی
underconsumption theory of
نظریه دور تجاری بر مبنای مصرف ناکافی
an unprincipled conduct
رفتاریکه مبنای اخلاقی صحیحی نداشته باشد
stare decisis
قاعده صدور رای بر مبنای سابقه موجود
hex
نمایش بخشی از حافظه در مبنای شانزده تایی
parametric estimate
براوردی که بر مبنای در نظرگرفتن متغیرها انجام میشود
prosyllogism
قضیهای که نتیجه ان مبنای قضیه دیگر باشد
gyro plane
سطح مبنای ژیروسکوپی یاهدایت خودکار ناو
marginal productivity theory of
نظریه توزیع بر مبنای بهره وری نهائی
rectification
تصحیح سند بر مبنای قصد واقعی طرفین
current purchasing power
حسابداری که در ان نرخهای جاری مبنای محاسبه میباشند
opportunism
بر مبنای نفع شخصی تغییر عقیده دادن
base logistical command
یکان مبنای لوجستیکی فرماندهی لجستیکی پایگاه
hexadecimal notation
نمایش بخشی از حافظه در مبنای شانزده تایی
majority rule
شیوه رای گیری بر مبنای اکثریت ازاد
archery
تیراندازی
pops
تیراندازی
musketry
تیراندازی
shootings
تیراندازی
shooting
تیراندازی
pop
تیراندازی
popped
تیراندازی
gunnery
تیراندازی
gunning
تیراندازی
steadiest
مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steady
مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadied
مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
dog leg
شاخه مسیر شاخه انحرافی از مسیر اصلی
steadies
مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadying
مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
equity
اص هم در دسترس نباشددادگاه حق دارد بر مبنای equity رسیدگی کند
equities
اص هم در دسترس نباشددادگاه حق دارد بر مبنای equity رسیدگی کند
hexadecimal notation
صفحه کلیدی که حاوی کلیدهای مبنای شانزده باشد
hex
صفحه کلیدی که حاوی کلیدهای مبنای شانزده باشد
fire bay
دهلیز تیراندازی
firing table
جدول تیراندازی
school shooting
تیراندازی در مدرسه
fire power
قدرت تیراندازی
field archery
تیراندازی صحرایی
handbow
کمان تیراندازی
firing area
منطقه تیراندازی
firing line
خط شروع تیراندازی
fire trench
سنگر تیراندازی
dry sum
مشق تیراندازی
horseback archery
تیراندازی سواره
fire
تیراندازی کردن
combat firing
تیراندازی جنگی
gunning
تمرین تیراندازی
ready position
حاضربه تیراندازی
gunnery
قوانین تیراندازی
gun
تیراندازی کردن
guns
تیراندازی کردن
riflery
تیراندازی تفنگداری
live
تیراندازی جنگی
lived
تیراندازی جنگی
automatic fire
تیراندازی خودکار
scheme of fire
طرح تیراندازی
shoot
تیراندازی کردن
the butts
میدان تیراندازی
conduct of fire
اجرای تیراندازی
verification fire
تیراندازی ازمایشی
methode of fire
روش تیراندازی
shoots
تیراندازی کردن
fires
تیراندازی کردن
order of fire
روش تیراندازی
fired
تیراندازی کردن
delivery error
اشتباه در تیراندازی
conduct of fire
هدایت تیراندازی
offhand
تیراندازی ایستاده
trunkair route
مسیر هوایی استراتژیکی مسیر حرکت و حمل و نقل استراتژیکی هوایی
dragstrip
مسیر مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت مسیر مسابقه قایقرانی سرعت
convoy routing
تعیین مسیر کاروان دریایی تعیین مسیر حرکت ستون دریایی
dragway
مسیر مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت مسیر مسابقه قایقرانی سرعت
e r p
برنامهای که امریکا از سال 7491تا 1591 بر مبنای پیشنهادشانزده کشور اروپایی
indicts
متهم کردن کسی بر مبنای تشخیص هیات منصفه دادگاه جنایی
indicting
متهم کردن کسی بر مبنای تشخیص هیات منصفه دادگاه جنایی
indicted
متهم کردن کسی بر مبنای تشخیص هیات منصفه دادگاه جنایی
indict
متهم کردن کسی بر مبنای تشخیص هیات منصفه دادگاه جنایی
e
رقمی در سیستم عددی مبنای شانزده متنافر با مقداردهدهی عدد 41 است
f
رقمی در سیستم عددی مبنای شانزده که متنافر با مقداردهدهی عدد 51 است
skeet
انداختن تمرین تیراندازی
shots
تیراندازی تیرانداز ماهر
set up
اماده تیراندازی کردن
trap shoot
تیراندازی به هدفهای متحرک
squeeze off
تیراندازی با فشار ماشه
absolute error
اشتباه مطلق تیراندازی
shootoff
مسابقه اضافی تیراندازی
methode of fire
روش اجرای تیراندازی
main fire
سیستم تیراندازی اصلی
passive
دفاع بدون تیراندازی
shots
تیراندازی شده تیرخورده
shot
تیراندازی تیرانداز ماهر
qualification badge
نشان مهارت در تیراندازی
range firing
تیراندازی در میدان تیر
columbia round
تیراندازی مخصوص زنان
pit detail
کمک مربی تیراندازی
combat firing
تمرین تیراندازی رزمی
open fire
شروع به تیراندازی کردن
range correction
تصحیح برد تیراندازی
shot
تیراندازی شده تیرخورده
shot
گلوله تیراندازی شده
passives
دفاع بدون تیراندازی
squatting position
وضعیت چمباتمه در تیراندازی
gun fire
توپ بامدادیاشام تیراندازی
shooting gallery
میدان تیراندازی تمرینی
shooting galleries
میدان تیراندازی تمرینی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com