English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English Persian
gesso سطح پوشیده از بتونه
Other Matches
of an unknown parentage پوشیده تبار پوشیده گهر
snow capped دارای قله پوشیده از برف برف پوشیده
filler بتونه
painter's putty بتونه
spackle بتونه
sealings بتونه ها
oakum بتونه
gesso بتونه
glazing compound بتونه
putty بتونه
seal بتونه
seals بتونه
fillers بتونه
sealings بتونه اب بندی
spackle بتونه نقاشی
calk بتونه کاری
priming بتونه کاری
filling بتونه خاکریزی
fillings بتونه خاکریزی
came بتونه سربی
putty بتونه اب بندی
putty بتونه کردن
caulker بتونه کار
caulking بتونه کاری
front putty بتونه جلو
clearcole چسب بتونه
clairecelle چسب بتونه
paste wood filler بتونه چوب
oakum خمیر بتونه
primers مبادی اولیه بتونه
primer مبادی اولیه بتونه
mastic نوعی بتونه یاچسب
spackle بتونه کاری کردن
puttier بتونه کار شیشه
glazier's putty بتونه شیشه بری
glazing compound بتونه شیشه بری
sealer بتونه یااستری رنگ
caulk بتونه گیری کردن
calker بتونه کاری کردن
caulking gun تلمبه بتونه زنی
sealant وسیله بتونه کاری
scrim پارچه استری مبل وغیره کرباس نازکی که بعنوان بتونه قاب چوبی وامثال ان بکارمیبرند
primming بتونه کاری کردن راه انداختن موتور یا گرم کردن ان
tar down بتونه مالی کردن مسدود کردن سوراخها
painted پوشیده
larvated پوشیده
overcast پوشیده
defilade پوشیده
occult پوشیده
recondite پوشیده
crypto پوشیده
crested پوشیده
impenetrable پوشیده
feathered پوشیده
privates پوشیده
shaded پوشیده
furriest خز پوشیده
covert پوشیده
furry خز پوشیده
latent پوشیده
veiled پوشیده
private پوشیده
inapparent پوشیده
florid پوشیده از گل
dressed پوشیده
snowy پوشیده از برف
enclosed bridge پل فرماندهی سر پوشیده
cryptonym نام پوشیده
cryptonimous پوشیده نام
grassy پوشیده از چمن
cryptical پوشیده مرموز
covered space فضای پوشیده
covered space فضای سر پوشیده
sadly dressed جامه غم پوشیده
covered position موضع پوشیده
robed in bleck سیاه پوشیده
rolling country زمین پوشیده
covered approach مسیر پوشیده
defiladed area منطقه پوشیده
latent defect نقض پوشیده
cryptogenous پوشیده سبب
beetles پوشیده شدن
beetle پوشیده شدن
covert پوشیده پوشپر
habilitate لباس پوشیده
kerchiefed or chift بادستمال پوشیده
ivied پوشیده از پاپیتال
glace پوشیده ازشکر
masked depression افسردگی پوشیده
plumbeous پوشیده از سرب
efflorescent پوشیده ازگرداملاح
panoplied زره پوشیده از سر تا پا
overgrown with plants پوشیده از گیاه
masked epilepsy صرع پوشیده
indoor swimming pool استخر سر پوشیده
armor basis پوشیده با زره
feathery پوشیده ازپر
verrucose پوشیده از گندمه
surmounted with snow پوشیده از برف
concealed پوشیده شده
snow clad برف پوشیده
blotchy پوشیده از لکه
uncovered غیر پوشیده
icier پوشیده از یخ بسیارسرد
iciest پوشیده از یخ بسیارسرد
secrets اسرارامیز پوشیده
secret اسرارامیز پوشیده
solvated حلال پوشیده
verrucous پوشیده از گندمه
mystic sense معنی پوشیده
storehouses انبار سر پوشیده
shod کفش پوشیده
scanned image تصویر پوشیده
bosky پوشیده ازبیشه
bosky پوشیده از بوته
stubbly پوشیده از کاهبن
shrubby پوشیده از بوته
acloud پوشیده از ابر
icy پوشیده از یخ بسیارسرد
cloudy پوشیده از ابر
scurvy پوشیده از شوره
storehouse انبار سر پوشیده
primed تفنگ را پر کردن بتونه کاری کردن
primes تفنگ را پر کردن بتونه کاری کردن
prime تفنگ را پر کردن بتونه کاری کردن
there was no secrecy about it مطلب پوشیده ای نبود
verdant پوشیده از سبزه بی تجربه
incog پوشیده بانام عوضی
squamose پوشیده از فلس یاپولک
stellular پوشیده ازستارگان کوچک
solvated proton پروتون حلال پوشیده
scutate پوشیده از فلسهای بزرگ
smudgy پوشیده از کثافت یا گل و غیره
reconditely بطور پوشیده یا عمیق
smudgier پوشیده از کثافت یا گل و غیره
tussocky پوشیده ازکلاله مو یا علف
smudgiest پوشیده از کثافت یا گل و غیره
woolskin پوست پوشیده ازپشم
woolfell پوست پوشیده ازپشم
heavily overcast ابری پوشیده [ هواشناسی]
occultly بطور پوشیده یا پنهان
pruinose پوشیده از دانههای سفیدمانندژاله
rich clad جامه فاخر پوشیده
frosted پوشیده ازشبنم یخ زده
woody چوبی پوشیده از چوب
ermined جامه قاقم پوشیده
dressed up to the nines با دقت لباس پوشیده
dressed inred جامه سرخ پوشیده
covered approach راه نفوذی پوشیده
clarence درشکه چهارچرخه پوشیده
culverts مجرای سر پوشیده ابرو
culvert مجرای سر پوشیده ابرو
bushed ازبوته پوشیده شده
dressed in scarlet جامه سرخ پوشیده
he is thinly dressed کم لباس پوشیده است
hiddenly بطور پوشیده و مکتوم
in mourning جامه ماتم پوشیده
he wears black سیاه پوشیده است
he is thinly dressed لباس نازک پوشیده است
she was prettily dressed جامه قشنگ پوشیده بود
masks زمین پوشیده از دید و تیر
radar clutter منطقه پوشیده از دید رادار
defilade گودال پوشیده از دید و تیر
covered approach پیشروی پوشیده معابر مخفی
turfy پوشیده از ریشه یا کلوخ چمنی
acinarious پوشیده شده از حفرههای کروی
snow-capped دارای قله پوشیده از برف
the matter was kept private مطلب را پوشیده نگاه داشتند
spinose پوشیده شده ازخارهای زیاد
soddy پوشیده ازریشه یاکلوخ چمنی
puberulent پوشیده شده از موهای ریز
mask زمین پوشیده از دید و تیر
spiny پوشیده شده ازخارهای زیاد
hidden پنهان کرده شده پوشیده
lepidote پوشیده از شوره یا پولکهای شورهای
occultist جستجو کننده علوم پوشیده
ceil [پوشیده شده با روکوب چوبی]
toffie apple [British English] سیب با ژلاتین پوشیده شده
candy apple سیب با ژلاتین پوشیده شده
smoggy پوشیده از مه غلیظ الوده با دود
pollinose پوشیده ازگردههای زرد رنگ
She was dressed in the latest fashion . آخرین مد لبا ؟ پوشیده بود
slushy <adj.> پوشیده ازبرف آب دار با گل [اصطلاح روزمره]
under pledge of secrecy با این قول که راز پوشیده بماند
pilose پوشیده از موی ریز یا کرک مودار
to read between the lines معنی پوشیده نوشته یا سخنی را دریافتن
slipcover پوششی که بسرعت پوشیده یاخارج شود
she wears a shirt پیراهن پوشیده است برتن دارد
wooded پوشیده شده از درخت خیلی انبوه
calk بتونه کاری کردن زیرپوش سازی کردن مسدود کردن
came میله سربی بتونه سربی
tundras دشتهای بی درخت پوشیده از گلسنگ نواحی قطبی
tundra دشتهای بی درخت پوشیده از گلسنگ نواحی قطبی
thicketed پوشیده شده بوسیله جنگل ودرخت زار
frosts سرمازده کردن ازشبنم یا برف ریزه پوشیده ش دن
frost سرمازده کردن ازشبنم یا برف ریزه پوشیده ش دن
They were all dreesd in black. تمام آنها لباس سیاه پوشیده بودند
encapsulated فایل حاوی دستورات پوشیده Post Script
grandstand جایگاه سر پوشیده تماشاچیان در میدان اسب دوانی یاورزشگاهها
disks صفحه مدور سطح پوشیده از مادهای که مغناطیسی میشود
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com