Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
custom built
سفارشی تهیه شده اختصاصی
Other Matches
several fishery
محل صید اختصاصی ماهی صیدگاه اختصاصی
laying up
تهیه کردن سر پل دریایی تهیه سرپل ساحلی
custom-made
سفارشی
custom built
سفارشی
tailor-made
سفارشی
tailor made
سفارشی
made to order
سفارشی
custom made
سفارشی
bespoken
سفارشی
bespoke
سفارشی
specified command
فرماندهی اختصاصی فرماندهی نیروی اختصاصی
registered mail
پست سفارشی
special delivery
پست سفارشی
recorded delivery
تحویل سفارشی
custom designed
باطرح سفارشی
purpose made
کالای سفارشی
certified mail
پست سفارشی
registered letter
نامه سفارشی
Registered mail.
نامه سفارشی
cancel an order
سفارشی را لغو کردن
registered letter with receipt attached
نامه سفارشی دو قبضه
certified mail
پست سفارشی دو قبضه
recorded delivery
ارسال بصورت سفارشی
registry jacket
پاکت مخصوص نامههای سفارشی
accountable mail
پست یا نامه سفارشی و بیمه شده
purvey
تهیه اذوقه تهیه سورسات
purveying
تهیه اذوقه تهیه سورسات
purveys
تهیه اذوقه تهیه سورسات
purveyed
تهیه اذوقه تهیه سورسات
skeletonizer
تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
decorative rugs
قالیچه های تابلویی
[که بصورت سفارشی و در تعداد کم تولید می شود.]
technical
اختصاصی
allocation
اختصاصی
occupation crossing
پل اختصاصی
individuals
اختصاصی
individual
اختصاصی
dedicated
اختصاصی
allocations
اختصاصی
appropriative
اختصاصی
proprietary
اختصاصی
map compilation
تهیه نقشه جدید یا جمع اوری اطلاعات جدید برای تهیه نقشه
specialty
رشته اختصاصی
separates
علیحده اختصاصی
specified command
نیروی اختصاصی
special ability
توانایی اختصاصی
specificity
اختصاصی بودن
lacunar amnesia
یادزدودگی اختصاصی
specific variance
پراکنش اختصاصی
special tribunal
دادگاه اختصاصی
dedicated lines
خطوط اختصاصی
specializing
اختصاصی کردن
specializes
اختصاصی کردن
native language
زبان اختصاصی
native compiler
کامپایلر اختصاصی
specialize
اختصاصی کردن
allotments
منابع اختصاصی
local theory
نظریه اختصاصی
specialising
اختصاصی کردن
dedicated device
دستگاه اختصاصی
parts peculiar
قطعات اختصاصی
separated
علیحده اختصاصی
separate
علیحده اختصاصی
proprietary program
برنامه اختصاصی
proprietary goods
کالاهای اختصاصی
dedicated computer
کامپیوتر اختصاصی
dedicated system
سیستم اختصاصی
allotment
منابع اختصاصی
specialises
اختصاصی کردن
localized amnesia
یادزدودگی اختصاصی
characters
صفت اختصاصی
private
اختصاصی خصوصی
privates
اختصاصی خصوصی
a dedicated line
یک خط
[سیم]
اختصاصی
driveways
راه اختصاصی
aedis
زیارتگاه اختصاصی
character
صفت اختصاصی
aedes
زیارتگاه اختصاصی
speciality
رشته اختصاصی
trait
نشان اختصاصی
traits
نشان اختصاصی
appropriation
ذخیره اختصاصی
distinguishing
مشخص اختصاصی
patent medicine
داروی اختصاصی
appropriated surplus
ذخیره اختصاصی
additional outlet
انشعاب اختصاصی
patent medicines
داروی اختصاصی
specialities
رشته اختصاصی
landmarks
نشان اختصاصی
landmark
نشان اختصاصی
dedicated word processor
کلمه پرداز اختصاصی
characterization
توصیف صفات اختصاصی
dedicated file server
خدمتگذار فایل اختصاصی
harmonic selective ringing
تلفن اختصاصی همساز
suigeneris
اختصاصی منحصر بفرد
privy
محرم اسرار اختصاصی
specific search
تجسس اختصاصی منطقه
a dedicated wiring circuit
یک مدار الکتریکی اختصاصی
reservations
قطعه زمین اختصاصی
the peculiarities of mammals
نشانهای اختصاصی پستانداران
a dedicated server
[رایانه]
خدمتگذار اختصاصی
proprietary file format
قالب فایل اختصاصی
reservation
قطعه زمین اختصاصی
post exchange
فروشگاه اختصاصی پادگان ارتش
individual
اختصاصی فردی یک نفر سرباز
non specific factors of production
عوامل غیر اختصاصی تولید
distinctively
بطورمشخص یا اختصاصی بروجه تمیز
individuals
اختصاصی فردی یک نفر سرباز
netware
سیستم عامل شبکه اختصاصی ساخت Novell
Dudley carpet
فرش سفارشی ایرانی دادلی
[مربوط به قرن هفدهم میلادی به همراه درختان شکوفه دار و زمینه گل و بته بصورت ردیف های عرضی و جلوه ای از طرح جوشقان]
projections
سیستم تصویر در تهیه نقشه سیستم تهیه نقشه جات
projection
سیستم تصویر در تهیه نقشه سیستم تهیه نقشه جات
purveyed
تهیه کردن سورسات تهیه کردن
purveying
تهیه کردن سورسات تهیه کردن
purveys
تهیه کردن سورسات تهیه کردن
purvey
تهیه کردن سورسات تهیه کردن
narrative statement
عبارتی که متغیرها را تنظیم میکند و فضای ذخیره سازی در شروع برنامه اختصاصی میدهد
characteristically
صفت اختصاصی یا ممیز نشان ویژه علامت مشخصه مشخصه
characteristic
صفت اختصاصی یا ممیز نشان ویژه علامت مشخصه مشخصه
service peculiar
امور اختصاصی یک قسمت یایک نیرو مخصوص یک نیرو
speciality
کالای ویژه داروی ویژه یا اختصاصی اسپسیالیته
specialty
کالای ویژه داروی ویژه یا اختصاصی اسپسیالیته
calloc
در برنامه نویسی C دستور اختصاصی حافظه به برنامه
specialities
کالای ویژه داروی ویژه یا اختصاصی اسپسیالیته
earmarked stock
موجودی تخصیص یافته موجودی اختصاصی
court rug
فرش تالاری یا درباری
[این نوع فرش از نفیس ترین و گران ترین فرش ها می باشد و دارای نقش ها و طرح های عالی با نخ ممتاز بوده و فقط بصورت سفارشی برای محل های خاص بافته می شود.]
purvey
تهیه
seating
تهیه جا
purveyed
تهیه
purveying
تهیه
purveys
تهیه
counter preparation
ضد تهیه
housing
تهیه جا
supplied
تهیه
preparations
تهیه
preparation
تهیه
provision
تهیه
ministration
تهیه
supply
تهیه
off hand
بی تهیه
supplying
تهیه
procurement
تهیه
suppliers
تهیه کننده
affords
تهیه کردن
vacuum-packed
تهیه شده
provides
تهیه کردن
afford
تهیه کردن
afforded
تهیه کردن
affording
تهیه کردن
laid on
<past-p.>
تهیه شده
provided
<adj.>
<past-p.>
تهیه شده
provided
[that]
<conj.>
تهیه شده
appropriated
<adj.>
<past-p.>
تهیه شده
provides
تهیه دیدن
victualage
تهیه اذوقه
victual
تهیه اذوقه
the water supply of tehran
تهیه اب تهران
base development
تهیه پایگاه
the preparation day
روز تهیه
preparation fire
تیر تهیه
purveyance
تهیه خواربار
provisionment
تهیه خواربار
prepare mortar
تهیه ملات
preparatorily
بعنوان تهیه
preparator
تهیه کننده
preparation time
زمان تهیه
counter preparation
تیر ضد تهیه
preparation of food
تهیه خوراک
preparation fire
اتش تهیه
photo imagery
تهیه عکس
parasceve
روز تهیه
on the stocks
د رشرف تهیه
lighting feeder
تهیه روشنایی
to bargain for
تهیه دیدن
to find in
تهیه کردن
administer
تهیه کردن
administered
تهیه کردن
administering
تهیه کردن
administers
تهیه کردن
placement
تهیه کار
placement
تهیه شغل
placements
تهیه کار
placements
تهیه شغل
triplicity
تهیه در سه نسخه
triplication
تهیه در سه نسخه
process
تهیه کردن
processes
تهیه کردن
to make provision
تهیه دیدن
supplier
تهیه کننده
pitched
تهیه دیده
fabricator
تهیه کننده
data processing
تهیه و تولیداطلاعات
data processing
تهیه اطلاعات
provision
تهیه کردن
blends
تهیه کردن
preparations
اتش تهیه
preparations
تهیه و ارایش
supplied
تهیه کردن
blend
تهیه کردن
procuring
تهیه کردن
supply
تهیه کردن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com