Dictiornary-Farsi | سفال مشبک | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 142 (8 milliseconds)

English	Persian
air-bick	سفال مشبک


Other Matches

netted veined	دارای رگههای مشبک مشبک العروق
lattice suspension bridge	پل تعلیق مشبک پل اویز مشبک
tiles	سفال
pantile	سفال
clay	سفال
potter	سفال گر
earthenware	سفال
tiler	سفال پز
tile	سفال
roof line	سفال
terracotta	سفال
sherd	سفال
ganister	سفال
trough gutter tile	سفال ناودانی
German tile	سفال تو گود
bonnet-top	سفال شیروانی
delft	سفال لعابی
shard	پاره سفال
shard	صدف سفال
shards	پاره سفال
ceramics	سفال سازی
hollow tile	اجر سفال
shards	صدف سفال
delf	سفال لعابی
crown-tile	سفال تیزه
hip-tile	سفال شیروانی
barge-course	[بخشی از سفال بام]
clayish	مثل خاک رس یا سفال
keramic Šetc	وابسته به سفال سازی
vase painting	نقاشی روی سفال
potsherd	تکه سفال شکسته
overlapping tile	سفال چینی نیمانیم
ceramic	وابسته به سفال سازی سفالینی
bacino	سفال لعاب دار رنگی
agateware	سفال یافروف عقیق نما
interlocking tile	اجر سفال روی شیروانی
honeycomb	مشبک
cancellated	مشبک
cribriform	مشبک
cancellate	مشبک
retiform	مشبک
reticular	مشبک
retculate	مشبک
grilled	مشبک
honeycombs	مشبک
meshy	مشبک
flowing <adj.>	مشبک
latticed	مشبک
netted	مشبک
gridded	مشبک
lattice mast	دکل مشبک
interknit	در هم مشبک کردن
interlace	مشبک کردن
trestle work	پایههای مشبک
lattice woung coil	پیچک مشبک
shadow mask	صفحه مشبک
honeycomb coil	پیچک مشبک
meshwork	کارهای مشبک
lattice tower	دکل مشبک
lattice tower	برج مشبک
lattice suspension bridge	پل اویزشی مشبک
perforated cover plates	صفحات مشبک
mesh iron	اهن مشبک
truss bridge	پل با تیر مشبک
perforated brick	اجر مشبک
wire mesh	اهنبندی مشبک
pierced woodwork	چوبکاری مشبک
reticulate	مشبک کردن
lattice grider	تیر مشبک
hollow brick	اجر مشبک
latticework	چیز مشبک
interweaving	مشبک کردن
interweaves	مشبک کردن
interweave	مشبک کردن
crates	صندوق مشبک
crate	صندوق مشبک
lattice windows	پنجره مشبک
lattice window	پنجره مشبک
interwove	مشبک کردن
trussing	تیر مشبک
trusses	تیر مشبک
trussed	تیر مشبک
truss	تیر مشبک
lattic-window	پنجره مشبک
Geometrical	مشبک کاری
grilles	پنجره مشبک
fretwork specialist	مشبک کار
checker chamber	اطاقک مشبک
sleeve brick	اجر مشبک
checker brick	اجر مشبک
grille	پنجره مشبک
bar screen	دریچه مشبک
bar screen	ریچه مشبک
lattice	کار مشبک
lattice	تیر مشبک
lattices	کار مشبک
lattices	تیر مشبک
aperture mask	صفحه مشبک
chancel-rail	نرده مشبک [کلیسا]
lattic-bridge	تیر حمال مشبک
Kentish tracery	مشبک کاری کنتی
slotted casing	لوله جدار مشبک
chancel-rail	دیواره مشبک [کلیسا]
chancelor	جداره مشبک [کلیسا]
drop-tracery	تزئینات مشبک کاری
Lantern ring	رینگ مشبک یا پنجره ای
expanded metal	ورق اهن مشبک
grillwork	پنجره مشبک سازی
mesh reinforcement	ارماتور مشبک فلزی
lattice girder	تیر حمال مشبک
luggage net	باربند فلزی مشبک
reinforced grillage	ارماتور مشبک فلزی
net winged	دارای بال مشبک
reticulum	بافت همبند و مشبک
perforated metal basket	سبد فلزی مشبک
interlaced	درهم بافته مشبک
reticulate	شبکه کردن مشبک
wracked	توری مشبک اشغال گیر
corner truss	تیر مشبک کنج دار
cellular metal floor raceway	سیم روی کف مشبک اطاق
wracks	توری مشبک اشغال گیر
racks	توری مشبک اشغال گیر
gridiron	خطوط یا میلههای فلزی مشبک
racked	توری مشبک اشغال گیر
laced column	ستون مشبک با بستهای چپ وراست
rack	توری مشبک اشغال گیر
lattice analogy	روش قیاس به تیر مشبک
caul	نوعی روسری مشبک توری
lattic-moulding	[ابزار بند مشبک یا توری مانند]
meshing	شبکه تور مانند یا مشبک کردن
mesh	شبکه تور مانند یا مشبک کردن
meshes	شبکه تور مانند یا مشبک کردن
form-piece	[تکه های سنگ در مشبک کاری]
air-grating	[پنجره مشبک برای عبور هوا]
grillage	زمینه و طرح مشبک توری و غیره
screen pipe	لوله مشبک که در قسمت ابزای چاه نصب میشود
choir-rail	[ردیفی از نرده ها یا جداره ی مشبک که جایگاه همسرایان را از شبستان کلیسا جدا می کند.]
platelet	صفحه کوچکی در سیستمهای سیالی که سطح ان مشبک ویا دارای کانالهای دقیقی میباشد
clair-voie	[پرچین با دیواره های مشبک که سوراخ سوراخ است.]
honeycombs	بمب یا نارنجک مشبک تکه تکه شونده
honeycomb	بمب یا نارنجک مشبک تکه تکه شونده