English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 224 (13 milliseconds)
English Persian
speculation سفته بازی
agiotage سفته بازی
stock jobbery سفته بازی
stock jobbing سفته بازی
Search result with all words
kite سفته بازی کردن
kite فرد درنده خو به وسیله سفته بازی پول واعتبار به دست اوردن
kites سفته بازی کردن
kites فرد درنده خو به وسیله سفته بازی پول واعتبار به دست اوردن
speculate احتکارکردن سفته بازی کردن
speculate معاملات قماری یا سفته بازی کردن
speculated احتکارکردن سفته بازی کردن
speculated معاملات قماری یا سفته بازی کردن
speculates احتکارکردن سفته بازی کردن
speculates معاملات قماری یا سفته بازی کردن
speculating احتکارکردن سفته بازی کردن
speculating معاملات قماری یا سفته بازی کردن
gamble سفته بازی کردن
gambled سفته بازی کردن
gambles سفته بازی کردن
option dealing سفته بازی روی ترقی سهام
speculative demand for money تقاضای سفته بازی برای پول
speculative demand for money تقاضا برای پول بمنظور انگیزه سفته بازی
speculative motive انگیزه سفته بازی
to fly a kite سفته بازی کردن
Other Matches
shinny بازی هاکی که با توپ چوبی بازی شود چوب بازی هاکی
drafted سفته
bank paper سفته
bill of exgchange سفته
demand note سفته
draft سفته
promissory note سفته
drafts سفته
promissory notes سفته
paper سفته برات
gambler سفته باز
gamblers سفته باز
stock jobber سفته باز
drafted برات سفته
speculator سفته باز
drafts برات سفته
direct debit سفته-وجهالزمان
speculation سفته بای
papered سفته برات
draft برات سفته
papering سفته برات
accommodation bill سفته دوستانه
papers سفته برات
speculators سفته باز
time bill سفته مدت دار
bulls سفته باز بورس
bull سفته باز بورس
single name paper سفته دارای یک امضاء
harlequinade بخشی ازنمایش یالال بازی که لوده دران بازی میکند لودگی
short bills سفته یا برات کوتاه مدت
bank paper چک تضمین شده سفته بانکی
date on which a bill falls due موعد پرداخت برات یا سفته
frame مدت زمان به کیسه انداختن تمام گویهای بازی اسنوکر یک دهم از بازی بولینگ
gamesmanship مهارت در بردن بازی بدون تخلف از مقررات بازی
misplay بازی بد واز روی ناشیگری غلط بازی کردن
cutthroat بازی 3 نفره که هریک به نفع خود بازی میکند
game وسیله ROM که حاوی کد برنامه برای بازی کامپیوتری است و در کنسول بازی نصب میشود
kiss in the ring بازی بگیرماچ کن :بازی که دران پسریادختری ....تااوراببوسد
shinney بازی هاکی که باتوپ چوبی بازی شود
fire fight ترقه بازی اتش بازی مبادله تیراندازی
to make a trick با کارت شعبده بازی کردن [ورق بازی]
dib ریگ بازی قاپ یا ریگی که با ان بازی می کنند
inning گیمی که بازیگر سرویس زده و ان را باخته فرصت برای نوبت هر بازی بیلیارد یاکروکه یک بخش از بازی بولینگ
charlatanic امیخته بازبان بازی یاچاچول بازی
harlepuinade نمایش لال بازی ودلقک بازی
crampet game بازی خفه بازی کم فضای شطرنج
date of grace مدت مجاز برای پرداخت سفته و برات پس از سر رسید
bill time draft برات و سفته قابل پرداخت درتاریخ معین در اینده
endorsee کسی که برات یا هر سنددیگری از قبیل چک و سفته در وجه او فهر نویسی و به او تسلیم میشود
Bureaucracy . Red tape . کاغذ بازی ( قرطاس بازی )
qualified indorsement فهرنویسی برات یا سفته با ذکرمطلبی که مسئوولیت فهرنویس را نسبت به ان چه قانون مقرر داشته است محدودتر یا وسیعتر کند
IOUs در CL سند بدهکاری یا سفته یا سند ذمهای را گویند
IOU در CL سند بدهکاری یا سفته یا سند ذمهای را گویند
batting order ترتیب ورود توپزنها به بازی بیس بال ترتیب ورود توپزنهابه بازی کریکت
round robin (tournament or contest) <idiom> بازی که درآن یک بازیکن یا تیم درمقابل یک بازیکن یا تیم بازی کند
billiard point در بازی بیلیارد انگلیسی 2امتیاز برای کارامبول و 3امتیاز برای کیسه انداختن در بازی امریکایی 1 امتیازبرای کارامبول و امتیازهای دیگر برای کیسه انداختن
due bill در CL به این شکل تنظیم میشود : بدهی به اقای ..... مبلغ ..... است که عندالمطالبه پرداخت خواهد شد . تاریخ .... این سند بر خلاف برات و سفته به حواله کرد قابل پرداخت نیست
set the score افزودن بر طول بازی افزودن بر طول بازی اسکواش
set the game افزودن بر طول بازی افزودن بر طول بازی اسکواش
openness بازی
hopscotch بازی لی لی
game بازی
patulousness بازی
sportiveŠetc بازی کن
gaming بازی
watermanship اب بازی
dibasic دو بازی
grey hound سگ بازی
clearance بازی
plain dealing بازی
play بازی
partie بازی
falconine بازی
fun بازی
basics بازی
basic بازی
slackness بازی
homes بازی
played بازی
action بازی
home بازی
plays بازی
solitaire تک بازی
playing بازی
actions بازی
solitaires تک بازی
twiddles بازی کردن
play-acted تو بازی رفتن
play-acting تو بازی رفتن
free handedness دست بازی
toy بازی کردن
toys اسباب بازی
toys بازی کردن
play-acting بازی کردن
play-acts بازی کردن
play-acts تو بازی رفتن
badminton بازی بدمینتون
conjury شعبده بازی
four handed game بازی چهارنفره
free play بازی ازاد
shell game گردو بازی
twiddling بازی کردن
crampet game بازی شطرنج
fornication جنده بازی
flimflam حقه بازی
fitting clearance بازی مناسب
dib تیله بازی
paraphrases بازی با الفاظ
paraphrasing بازی با الفاظ
double dealing حقه بازی
doll play عروسک بازی
rink میدان یخ بازی
rink یخ بازی کردن
rinks میدان یخ بازی
rinks یخ بازی کردن
football بازی فوتبال
To be acting. To put it on . رل بازی کردن
footballs بازی فوتبال
paraphrased بازی با الفاظ
dib قاپ بازی
first hand نخستین بازی کن
twiddled بازی کردن
twiddle بازی کردن
toy اسباب بازی
cunningly به حیله بازی
field of play زمین بازی
favoritism پارتی بازی
play on words <idiom> بازی با کلمات
paraphrase بازی با الفاظ
dangerous play بازی خطرناک
miscast بد بازی کردن
sodomyh بچه بازی
dibs بازی نرد
team game بازی گروهی
active sodomy بچه بازی
tricked شعبده بازی
acrobatism ریسمان بازی
tricking شعبده بازی
acrobacy بند بازی
the game is up بازی تمام شد
sporting بازی دوست
trickiness حقه بازی
handout نوبت بازی
handouts نوبت بازی
polo چوگان بازی
cog حقه بازی
cogs حقه بازی
trick شعبده بازی
golfing بازی گلف
actuble بازی کردن
doubled بازی دوبل
war game بازی جنگ
doubled up بازی دوبل
fencing ششمشیر بازی
wargaming بازی جنگ
bandied چوگان بازی کچ
bandies چوگان بازی کچ
bandy چوگان بازی کچ
bandying چوگان بازی کچ
chicaneries حیله بازی
chicanery حیله بازی
the fancy مشت بازی
tricksy بازی کن خنده کن خنده و بازی کن
hustle بازی هشیارانه
hustled بازی هشیارانه
stanzas بخشی از بازی
skiing اسکی بازی
skate بازی تهاجمی
skated بازی تهاجمی
skates بازی تهاجمی
winners برنده بازی
winner برنده بازی
video game بازی دیدنی
video games بازی دیدنی
sharp practice حقه بازی
playgrounds زمین بازی
hawking قوش بازی
playground زمین بازی
stanza بخشی از بازی
power games بازی قدرتی
three knights' game بازی سه اسب
hustles بازی هشیارانه
hustling بازی هشیارانه
cage بازی بسکتبال
cages بازی بسکتبال
achate مهرهء بازی
trapze بند بازی
rugby بازی رگبی
swordplay فن شمشیر بازی
the game is up بازی باخت
factionalism فرقه بازی
basketball بازی بسکتبال
the social evil جنده بازی
tooth clearance بازی دندانه
to keep score بازی رانگاهداشتن
footballer فوتبال بازی کن
Frisbees بازی با فریزبی
fence شمشیر بازی
charlatanism زبان بازی
fences شمشیر بازی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com