Dictiornary-Farsi | سفره اب با فشار | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (11 milliseconds)

English	Persian
confined water	سفره اب با فشار


Other Matches

napery	سفره و ملافههای خانه دستمال سفره و سفره و غیره
messmate	هم سفره
table	سفره
substrate	سفره
tablecloth	سفره
tablecloths	سفره
tabled	سفره
table cloth	سفره
tables	سفره
tabling	سفره
aquifer	سفره اب
nappe	سفره
cabin pressure	فشار مطلق داخل هواپیما اختلاف فشار بین کابین واتمسفر پیرامون
to lay the cloth	سفره چیدن
ground water table	سفره اب زیرزمینی
free aqifer	سفره ازاد
table linen	دستمال سفره
serviette	دستمال سفره
napkin	دستمال سفره
serviettes	دستمال سفره
napkins	دستمال سفره
confined equifer	سفره محدود
frater	سفره خانه
canteen	سفره خانه
canteens	سفره خانه
sheet of drift	سفره روراندگی
tableware	فروف سفره
a napkin	یک دستمال سفره
ground water table	سفره ابخوان
water tables	ابخوان سفره
water table	ابخوان سفره
uncomfined aquifer	سفره غیرمحدود
pressurized cabin	اطاق فشار هوای هواپیما کابین فشار
To lay (set) the table .	سفره انداختن ( چیدن )
butler	پیشخدمت سفره ابدارباشی
tableware	لوازم میز یا سفره
napkin ring	حلقه دستمال پا سفره
fluctutaion of water table	نوسان سفره اب زیرزمینی
butlers	پیشخدمت سفره ابدارباشی
To lay (set,prepare)the table.	سفره ؟( میز ) را چیدن
table waters	ابهای معدنی سر سفره
table water	سفره اب زیر زمینی
table ware	لوازم میز یا سفره
compensating relief valve	شیر رها کننده فشار با شیرترمواستاتیک برای کاهش فشار تنظیم شده هنگامیکه روغن داغ است
To clear the dining table.	میز ( سفره ) را جمع کردن
pitot static system	سیستم نشان دهندهای که باترکیبی از فشار محلی تغذیه میشود اختلاف این دو فشار باسرعت نسبی فاهری متناسب است
pore pressure	فشارمنفذی فشار اب منفذی فشار خنثی
recharge rate	میزان نفوذ اب به سفره درتغذیه مصنوعی
pantry	شربت خانه مخصوص لوازم سفره
pantries	شربت خانه مخصوص لوازم سفره
Could we have a napkin please?	ممکن است لطفا یک دستمال سفره برایمان بیاورید؟
cabin pressurization safety valve	شیری مرکب از شیر خلاص فشار و خلاء و شیر تخلیه برای جلوگیری از افزایش بیش از حد فشار داخل کابین
compressor pressure ratio	نسبت فشار سیال بعد ازکمپرسوز یا در خروجی ان به فشار سیال قبل از ورودیا در ورودی ان
isopiestic	دارای فشار یکسان خط هم فشار
low head plant	نیروگاه ابی فشار ضعیف تاسیسات فشار ضعیف
knife boy	خانه شاگردی که کارش پاک کردن کاردهای سفره است خانه شاگرد
piezoelectric	ویژگی برخی کریستالها که به هنگام اعمال ولتاژ به انهاتحت فشار قرار می گیرند یابه هنگام قرار گرفتن درمعرض فشار مکانیکی یک ولتاژ تولید می کنند
gunroom	مخزن مهمات کشتی سفره خانه افسران کشتی
energy absorber	مکانیسم ضربه گیری مکانیسم دفع فشار حرکت دستگاه دفع فشار
impluse level	سطح فشار ضربهای استحکام فشار ضربهای
high voltage transformer	ترانسفورماتور فشار قوی مبدل فشار قوی
pitot pressure	فشار وارد به انتن فشارسنج هواپیما یا ناو فشار انتن فشارسنج
clear one's ears	متعادل کردن فشار نسبت به پرده گوشها هنگام شیرجه فشار متعادل در طرفین هنگام شیرجه در اب
low voltage distribution system	شبکه پخش فشار ضعیف تاسیسات پخش فشار ضعیف
hypobaric	مربوط به ارزیابی اثار کم شدن فشار جو مربوط به کم شدن فشار جو
pressure	فشار
fantod	فشار
isobars	تک فشار
pressures	فشار
pressured	فشار
thrusting	فشار
thrusts	فشار
weight	فشار
bunt	فشار با سر
pressure curve	خم فشار
pressure sense	حس فشار
sense of pressure	حس فشار
barometric pressure	فشار جو
atmospheric pressure	فشار جو
back pressure	پی فشار
thrust	فشار
total pressure	فشار کل
pressuring	فشار
water pressure	فشار اب
distraint	فشار
pressing	فشار
back iron	بن فشار
hydraulic pressure	فشار اب
zip	فشار
zipped	فشار
zipping	فشار
zips	فشار
violence	فشار
constraint	فشار
stress	فشار
line of thrust	خط فشار
stresses	فشار
stressing	فشار
stroke	فشار با پا
stroked	فشار با پا
strokes	فشار با پا
stroking	فشار با پا
isopiestic	هم فشار
isobare	هم فشار
press	فشار
ice push	فشار یخ
strain	فشار
strains	فشار
presses	فشار
atmosphere	فشار جو
atmospheres	فشار جو
isobar	هم فشار
impact	فشار
brunt	فشار
exertion	فشار
exertions	فشار
pushed	فشار
push	فشار
impacts	فشار
compression	فشار
tensions	فشار
tension	فشار
growing pains	فشار
isobar	تک فشار
pressure vessel	فشار
pressor	فشار زا
low pressure	فشار کم
pushes	فشار
isobars	هم فشار
ciderpress	میوه فشار
flux density	تراکم فشار
intermediate pressure	فشار متوسط
low tension magneto	مگنت کم فشار
eyestrain	فشار باصره
low voltage	فشار ضعیف
pressure head	ارتفاع فشار
forced draft	هوای با فشار
intermediate high voltage line	خط فشار متوسط
ciderpress	سیب فشار
center of pressure	مرکز فشار
piston pressure	فشار پیستون
insulation voltage	فشار ازمایش
central head	فشار مرکزی
centre of pressure	مرکز فشار
carebaria	احساس فشار در سر
piezometry	فشار سنجی
platen	اهن فشار
platten	اهن فشار
pore pressure	فشار درونی
intake pressure	فشار ورودی
initial pressure	فشار ابتدایی
inflationary pressure	فشار تورمی
external pressure	فشار برونی
increase of pressure	افزایش فشار
pressure surface	سطح فشار
impact pressure	فشار اصابت
barometric pressure	فشار بارومتری
hydrostatic pressure	فشار ایستابی
barometric pressure	فشار هوا
hydraulic pressure	فشار هیدرولیکی
pressure tendency	گرایش فشار
pressure transducer	مبدل فشار
pressure wave	موج فشار
back wash	فشار عقب اب
hydrostatic pressure	فشار عمق
back pressure	فشار متقابل
hydrostatic pressure	فشار عمق اب
hydrostatic	مربوط به فشار اب
baroreceptor	گیرنده فشار
impaction	فشار سخت
bearing pressure	فشار بردگاهی
incompressible	فشار ناپذیر
inclined compression	فشار مایل
brush pressure	فشار زغال
pressure above the atmosphere	فشار بالای جو
pressure adjustment	تنظیم فشار
pressure curve	منحنی فشار
high tension magneto	مگنت پر فشار
pressure face	سمت فشار
pressure gaverner	ناطم فشار
pressure gradient	گرادیان فشار
pressure hull	بدنه ضد فشار
pressure of speech	فشار تکلم
bearing pressure	فشار یاطاقان
impluse voltage	فشار ضربهای
induction voltage	فشار القائی
pulse pressure	فشار نبض
low tension	فشار ضعیف
equilibrium vapor pressure	فشار به حد تعادل
discharge pressure	فشار تخلیه
direct pressure	فشار مستقیم
low air pressure	فشار هوای کم
loss of pressure	افت فشار
diffraction loading	منتجه فشار
manifold pressure	فشار گازگاه
diastolic pressure	فشار دیاستولی
manometer	فشار سنج
hydrostatic pressure	فشار ایستائی
measuring voltage	فشار سنجش
deflationary pressure	فشار ضدتورمی

confined water

سفره اب با فشار