Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 82 (6 milliseconds)
English
Persian
glaire
سفیده لعاب
Other Matches
glair
سفیده تخم مرغ سفیده
gossamer
لعاب خورشید لعاب عنکبوت
glaireous
سفیده وش
chalk stone
سفیده نقرسی
idioplasm
اصل سفیده
glaire
سفیده تم مرغ
cytoplasm
سفیده یاخته
protoplasm
سفیده یاخته
sarcode
سفیده یاخته حیوانی
plasmic
وابسته به سفیده یاخته
egg-white
سفیده تخم مرغ
white of an egg
سفیده تخم مرغ
endosarc
قسمت درونی سفیده سلول
plasma membrane
غشاء خارجی سفیده یاخته
sclera
صلبیه یا سفیده سخت چشم
glairy
مثل سفیده تخم مرغ چسبناک
scrambled eggs
نیمروی زرده و سفیده مخلوط شده
plasmolysis
چروک و انقباض سفیده یاخته وخروج از جداریاخته
protagon
جسم فوسفوری که جزاصلی سفیده مخ را تشکیل میدهد
to beat the egg-white until it is stiff
سفیده تخم مرغ را آنقدر بزنند که سفت شود
mucilage
لعاب
coat of laquer
لعاب
coating varnish
لعاب
glost
لعاب
slime
لعاب
frit
لعاب
glair
لعاب
bandolin
لعاب
glaze
لعاب
glazing
لعاب
enamel
لعاب
glazes
لعاب
quince seed mucilage
لعاب بهدانه
washed mineral
لعاب سفیداب
salt glaze
لعاب نمکی
refractory enamel
لعاب نسوز
insulating varnish
لعاب عایق
phosphate finish
لعاب فسفات
overglaze
با لعاب پوشاندن
overglaze
لعاب ثانوی
base course
قشر لعاب
varnishing
لعاب زدن به
varnishes
لعاب زدن به
apply glaze
لعاب کردن
varnished
لعاب زدن به
bands of turquoise
لعاب فیروزهای
glazes
لعاب شیشه
glaze
لعاب شیشه
enamel
لعاب مینا
enamel varnish
لاک لعاب
enamel coat
روکش لعاب
air thread
لعاب خورشید
varnish
لعاب زدن به
dipping enamel
لعاب شناور
enamel
لعاب دادن
meringues
سفیده تخم مرغ وشکر که روی شیرینی وکیک میگذارند نوعی کیک میوه دار
meringue
سفیده تخم مرغ وشکر که روی شیرینی وکیک میگذارند نوعی کیک میوه دار
glazing
پرداخت لعاب کاری
glaze finish
پرداخت برق یا لعاب
vitreous enamel coating
روکش لعاب شیشهای
synthetic resin enamel
لعاب صمغ مصنوعی
overcolour
زیاد لعاب دادن
enamel
لعاب دادن مینا
baking enamel
لعاب دادن با گرما
enamelling oven
کوره لعاب دهی
binder course
لایه یا قشر لعاب
batted
لعاب مخصوص فروف سفالی
gossamery
لعاب خورشید پارچه بسیارنازک
graniteware
فروف اهنی لعاب داراشپزخانه
bats
لعاب مخصوص فروف سفالی
glaze
لعابی کردن لعاب دادن
gallvanize
لعاب دادن با فلز روی
bacino
سفال لعاب دار رنگی
bat
لعاب مخصوص فروف سفالی
glazes
لعابی کردن لعاب دادن
overglaze
روی چیزی را لعاب دادن
polish the apple
<idiom>
خود شیرینی کردن ،لعاب دادن به کسی
aluminum pigmented dope
لعاب یا پرداخت که داخل ان تکههای کوچک الومینیوم بصورت معلق پراکنده شده است
anti blush tinner
ماده رقیق کننده ایکه به کندی خشک میشود و در شرایط رطوبت زیاد برای جلوگیری از التهاب لعاب روی سطح بکار میرود
glazing kiln
کوره لعابی کوره لعاب پزی
garnishing
زینت دادن لعاب دادن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com