Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
English
Persian
blank
سفید فضای خالی
blankest
سفید فضای خالی
Other Matches
free space
فضای خالی
cavities
فضای خالی
cavity
فضای خالی
void
فضای خالی
vacuity
فضای خالی
space
فضای خالی
spaces
فضای خالی
lacuna
فضای خالی
bad break
فضای خالی
ullage
فضای خالی داخل محفظه سوخت موشک فضای بازداخل محفظه سوخت
spaces
فضای خالی بین حروف یا خط ها
air-hole
[تهویه فضای خالی سرداب]
bossing
[فضای خالی زیر پنجره]
clearance
هوا فضای خالی فاصله
hyphenated
نوشته شده با فضای خالی
space
فضای خالی بین حروف یا خط ها
spaces
کد حرف که یک فضای خالی چاپ کند
marks
کد ارسالی در وضعیته که از علامت و فضای خالی
mark
کد ارسالی در وضعیته که از علامت و فضای خالی
double vault
[دو طاق با فضای خالی بین آنها]
space
کد حرف که یک فضای خالی چاپ کند
margins
فضای خالی اطراف بخشی از متن چاپی
margin
فضای خالی اطراف بخشی از متن چاپی
quadding
درج فضای خالی در متن برای پر کردن خط
emptied
فضای دریافتی برای دادههای مربوط که خالی باشد
free
پاک کردن برنامه ها یا فایل ها با افزایش فضای خالی
broken stowage
فضای خالی اطراف امادها وبارها در داخل کشتی
void
فاصله ناخواسته یا فضای خالی در اتصال توسط جوشکاری
dense index
لیستی که فضای خالی برای رکودهای جدید ندارد
ante-choir
[فضای خالی جلوی تریبون دسته همسرایان در کلیسا]
gaps
فضای خالی نوار مغناطیسی بین دو رکورد متمادی
gap
فضای خالی نوار مغناطیسی بین دو رکورد متمادی
empties
فضای دریافتی برای دادههای مربوط که خالی باشد
frees
پاک کردن برنامه ها یا فایل ها با افزایش فضای خالی
empty
فضای دریافتی برای دادههای مربوط که خالی باشد
gutter
فضای خالی یا حاشیه درونی بین در صفحه مقابل
gutters
فضای خالی یا حاشیه درونی بین در صفحه مقابل
freed
پاک کردن برنامه ها یا فایل ها با افزایش فضای خالی
freeing
پاک کردن برنامه ها یا فایل ها با افزایش فضای خالی
emptier
فضای دریافتی برای دادههای مربوط که خالی باشد
emptiest
فضای دریافتی برای دادههای مربوط که خالی باشد
list
لیستی که فضای خالی برای رکوردهای جدید در ساختارش ندارد
linear
لیستی که فضای خالی برای رکورد جدید در ساختارش ندارد
weaving shed
[فضای خالی بین تارهای ضربی جهت عبور دادن پود.]
spacing
فضای خالی قرار دادن بین حروف یا خط های متن چاپ شده
proportional spacing
سیستم چاپ که در آن هر حرف نسبت به اندازه اش فضای خالی بعد از خود دارد.
space
میله طولانی در انتهای صفحه کلید که پس از انتخاب در متن یک فضای خالی ایجاد میکند
spaces
میله طولانی در انتهای صفحه کلید که پس از انتخاب در متن یک فضای خالی ایجاد میکند
kerning
کاهش دادن فضای خالی میان دو حرف معین کاهش فاصله دخشه ها
watermarks
علامت چاپ سفید در متن کاغذ سفید چاپ سفید یا سایه دار کردن
watermark
علامت چاپ سفید در متن کاغذ سفید چاپ سفید یا سایه دار کردن
zone
محل متن در سمت چپ حاشیه راست متن کلمه پرداز , اگر کلمهای به درستی در انتهای خط جا نشود , یک فضای خالی به صورت خودکار ایجاد میشود
zones
محل متن در سمت چپ حاشیه راست متن کلمه پرداز , اگر کلمهای به درستی در انتهای خط جا نشود , یک فضای خالی به صورت خودکار ایجاد میشود
hyphens
فضای خالی که پس از تقسیم کردن کلمه در آخر خط درج میشود در متن کلمه پرداز. ولی هنگام نوشتن طبیعی کلمه دیده نمیشود
hyphen
فضای خالی که پس از تقسیم کردن کلمه در آخر خط درج میشود در متن کلمه پرداز. ولی هنگام نوشتن طبیعی کلمه دیده نمیشود
counter shed
پودکشی
[عمل رد کردن پود بین تارها که در آن با ضربی کردن تارها، فضای خالی ایجاد می شود.]
formed
1-متن چاپ شده با فضای خالی که اطلاعات می توانند وارد شوند. 2-نمایش گرافیکی که مشابه حالت چاپ موجود است و برای ورود داده به پایگاه داده است
form
1-متن چاپ شده با فضای خالی که اطلاعات می توانند وارد شوند. 2-نمایش گرافیکی که مشابه حالت چاپ موجود است و برای ورود داده به پایگاه داده است
forms
1-متن چاپ شده با فضای خالی که اطلاعات می توانند وارد شوند. 2-نمایش گرافیکی که مشابه حالت چاپ موجود است و برای ورود داده به پایگاه داده است
blank
1-رشته خالی . 2-رشتهای که دارای فضاهای خالی است
blankest
1-رشته خالی . 2-رشتهای که دارای فضاهای خالی است
leukon
عناصر سفید خون وسلولهای سازنده انها دودمان سفید خون
vacancy
محل خالی جای خالی
vacancies
محل خالی جای خالی
manspace
جای خالی در خودرو یا کشتی یا هواپیما جای نفری خالی
platina
پلاتین یا طلای سفید طبیعی برنگ طلای سفید
white with blue stripes
سفید با خطهای ابی سفید باراه راه ابی
leukocyte
گویچه سفید خون گلبول سفید خون
bin storage space
فضای انبار قطعات بسته بندی نشده فضای انبار قطعات روباز
xanthochroid
شخص بور و سفید پوست شخص مو زرد و سفید پوست
aerospace projection operations
عملیات مخصوص گسترش منطقه فضای هوایی عملیات مخصوص توسعه منطقه فضای هوایی
chalked
گل سفید
blank
سفید
silvery
سفید
chalking
گل سفید
white tailed
دم سفید
chalks
گل سفید
blankest
سفید
hoary headed
مو سفید
white
سفید
chalk
گل سفید
whiter
سفید
minever
خز سفید
whitest
سفید
alabastrine
سفید
miniver
خز سفید
snow-white
سفید
blank check
چک سفید
shiro
سفید
hoary
سفید
sow white
سفید
blank cheques
چک سفید
blank cheque
چک سفید
snowy
سفید
whiting
گچ سفید
snow white
سفید یکدست
black and white
سیاه و سفید
Dean
ریش سفید
White House
کاخ سفید
rose of may
نرگس سفید
whitish
نزدیک به سفید
Afrikaners
سفید پوست
Afrikaner
سفید پوست
zinc white
سفید اب روی
white cement
سیمان سفید
kindling
چوب سفید
white cast iron
چدن سفید
monial
تنگ سفید
white book
کتاب سفید
whitish
تا اندازهای سفید
tabula rasa
لوح سفید
Deans
ریش سفید
white lead
سفید اب شیخ
white elephant
فیل سفید
white
سفید کردن
lung
جگر سفید
lungs
جگر سفید
ragstone
سنگ سفید
white dwarf
کوتوله سفید
the white house
کاخ سفید
tinplate
اهن سفید
to grow
سفید شدن
white flag
پرچم سفید
whiter
سفید کردن
white flame
شعله سفید
ratch
علامت سفید
whitest
سفید کردن
whitening
ماهی سفید
riesling
شراب سفید
white lie
دروغ سفید
white elephants
فیل سفید
whity
سفید پوست
hags
مه سفید حصار
hag
مه سفید حصار
white noise
نوفه سفید
white noise
نویز سفید
white winged
سفید بال
unleached
سفید نشده
rivers
فاصله سفید
river
فاصله سفید
white heat
دمای سفید
veratrum
خربق سفید
blank cheque
سفید مهر
White Papers
کتاب سفید
white space
فاصله سفید
white propaganda
تبلیغات سفید
white phosphorous
فسفر سفید
white pepper
فلفل سفید
White Paper
کتاب سفید
wall eye
چشم سفید
blank cheques
سفید مهر
neutral spirits
الکل سفید
white body
بدنه سفید
white level
تراز سفید
white beard
ریش سفید
wheat bread
نان سفید
doyen
ریش سفید
whity
مایل به سفید
whitey
سفید پوست
lilies
سوسن سفید
lily
سوسن سفید
whitey
مایل به سفید
mullein
بنگ سفید
mullen
بنگ سفید
carte blanche
کارت سفید
carte blanche
کاغذ سفید
doyens
ریش سفید
white matter
ماده سفید
watcheye
سگ چشم سفید
white oak
بلوط سفید
alabaster
مرمر سفید
habenaria
زر اوند سفید
white wool
پشم سفید
greybeard
ریش سفید
greensickness
یزقان سفید
blank signed cheque
چک سفید امضاء
greater plantain
تخم سفید
blank signed document
سفید امضاء
graybeard
ریش سفید
hellebore
خریق سفید
bleaching
سفید گری
ice wool
کرک سفید
blank
ورقه سفید
blank
سفید سفیدی
whiteboard
تخته سفید
hoary headed
ریش سفید
White peacock
طاووس سفید
hoariness
سفید مویی
gray bearded
ریش سفید
gray
سفید شونده
cummin
زیره سفید
flagtruce
پرچم سفید
white f.
پرچم سفید
white collar
یقه سفید
white-collar
یقه سفید
f. of truce
پرچم سفید
duenna
گیس سفید
decolo
سفید کردن
cows lungwort
بنک سفید
coif
عرقچین سفید
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com